شب گذشته مجید جلالی در برنامه شبهای فوتبالی حاضر شد و در خصوص بازی ایران - لبنان و همچنین وضعیت تیم ملی ایران اظهار نظر کرد: اینکه تیم ما، تیم خوبی است هیچکس نباید تردیدی کند و این تیم واقعا تیم شایسته ای است. وقتی شما با هر تیمی در سطح بین‌المللی بازی می‌کنید اصلا نمی‌تواند بگویید بازی راحت است. در بازی مقابل لبنان هم، لبنان کاری را می‌کرد که یک تیم در آن سطح باید انجام بدهد. چهار دفاعش نزدیک به هم بودند و دو بازیکن هم گذاشته بود که روی خط بازی می‌کردند و کاملا کناره ها را بسته بود. چهار بازیکن هم در خط جلوتر گذاشته بود که به قدری به هم نزدیک بودند که شاید عمق این تیم حدود ۱۵ متر یا کمتر بود.

* وقتی با دو مهاجم بازی کردیم، گل زدیم
او ضمن تاکید بر شاداب نبودن تیم ملی گفت: تیم ما از نظر تکنیکی و نفرات تیم خوبی است اما در بازی با لبنان بچه ها مثل همیشه شاداب نبودند. این مساله می‌تواند علت های متفاوتی داشته باشد و ما اگر بخواهیم به علت ها بپردازیم باید کسی باشیم که با تیم زندگی کنیم و خیلی نزدیک به تیم باشیم. شاید یکی از دلایل این موضوع، پست مشترکی باشد که بازیکنان بعد از بازی گذاشتند. در هر صورت تیم، اشتیاق و شادابی و طراوت همیشگی را نداشت. ما در بازی با کره هم تقریبا این حالت را در تیم دیدیم. تیمی که بازی می‌کند ساکت تر از همیشه بود اما نیمکت ما در دو بازی اخیر شلوغ تر از همیشه است.

مربی باتجربه فوتبال ایران درباره عملکرد خوب خط حمله تیم عنوان کرد: ما در خط جلو بازیکنانی در سطح بین‌المللی داریم. بازیکنانی که شاید در سال های آینده در بهترین تیم های اروپا بازی کنند و باید خیلی قدر این بازیکنان را بدانیم. زوج هایی داریم که در تاریخ فوتبال کشور ما، نایاب هستند و از بازی و کار فنی و کاریزمایی که دارند نمی‌شود گذشت و می‌توانند در لحظه همه چیز را تغییر بدهند. در بازی با کره ما در لحظه بازی را از دست کرده درآوردیم و مساوی کردیم یا در بازی با لبنان هم در چهار دقیقه آخر این اتفاق افتاد.

وی افزود: آقای اسکوچیچ کوچینگ در جریان بازی خوبی دارد و شاید اگر انصاریفرد زودتر به بازی می‌آمد ما زودتر از این مخمصه خارج می‌شدیم چون ما حتی مقابل کره با دو نوک و دو هافبک وسط بازی کردیم ولی در این بازی که می‌دانستیم حریف هم فشرده بازی می‌کند ما با یک نوک و سه هافبک وسط بازی کردیم و زمانی که ما به دو مهاجم مرکزی تبدیل شدیم، توانستیم دو گل بزنیم و خودمان را از شرایط سخت خارج کنیم.

* بحران مقبولیت؛ اگر گل نمی‌زدیم چه می‌شد؟
جلالی در خصوص عدم دعوت مهدی طارمی به تیم ملی گفت: من دوست دارم علت ها را بررسی کنیم نه اینکه تلاش داشته داشته باشیم مقصرها را شناسایی کنیم. ما اغلب در فوتبال اشتباهمان همین است که به جای علت، دنبال مقصر می‌رویم و بیشتر مواقع هم اشتباه می‌کنیم. موضوع طارمی خیلی پیچیده است ولی تجربه به ما ثابت کرده مشکلات از یک جای خیلی کوچک شروع می‌شود. وقتی شما آن مسائل را ندیده بگیری آن مشکل از بین نمی‌رود و نهفته می‌ماند و بزرگ می‌شود تا یک روز عیان شود و الان هم چنین اتفاقی افتاده. من اصلا نمی‌گویم طارمی کار درستی کرده است. بازیکن باید کار خودش را انجام بدهد و همیشه اصول این است که بازیکن در اختیار مربی باشد و اینکه در یک فضای عمومی ما چیزی بر علیه مربی بگوییم، چیز خوبی نیست.

او ادامه داد: وقتی شما کسی را برای سرمربیگری یک تیم انتخاب می‌کنی و آن فرد را هوادار، جامعه رسانه ای و حتی مردم قبول ندارند، این مساله به بازیکن هم سرایت می‌کند. ما به این مساله می‌گوییم "بحران مقبولیت". شما وقتی یک سرمربی را می‌گذاری تا وقتی ببرد مشکلی نداری و همه چیز آرام پیش می‌رود اما اولین چالشی که داشته باشی می‌تواند همه چیز را زیر و رو کند. تصور کنید مقابل لبنان در چهار دقیقه آخر گلی نمی‌زدیم، امروز چه اتفاقی رخ می‌داد؟

وی با اشاره به مشکل ساز بودن بازیکنان بزرگ در تیم ها توضیح داد: مواردی وجود دارد که کسانی که در شروع گزینش می‌کنند باید به آنها توجه کنند. بحران مقبولیت یک موضوع خیلی جدی است. موضوعی است که بارسلونا را نابود کرد و الان به این رسیدند که باید جلوگیری کنند. در همه تیم ها حتی در تیم جوانان، بازیکنان بزرگ همیشه مشکلاتی دارند. باید ببینیم بازیکنان بزرگ تحت چه شرایطی تمکین می‌کنند.

کارشناس فوتبال در خصوص مسائلی که می‌تواند از این مشکلات جلوگیری کند، عنوان کرد: چند عامل وجود دارد؛ یکی اینکه مربی کاریزمای قوی داشته باشد. این کاریزما می‌تواند سوابق بازیگری‌اش باشد. کسی کاری به اینکه مربی خوبی هست یا خیر ندارد و همین که کاریزمای قوی در حوزه بازیگری داشته باشد، بازیکن کار خودش را می‌کند. مثلا فرض کنید آقای دایی را برای سرمربیگری تیم ملی انتخاب کنند، به واسطه کاریزمای دوران بازیگری بچه ها تمکین می‌کردند. در باشگاه ها هم چنین نمونه هایی داریم.

* سرمربی باید زبان گویای بازیکنان باشد
جلالی ادامه داد: عامل دیگر اینکه بازیکن حس کند این مربی زبان گویای خودش است. در دوره آقای کی‌روش یک بازیکن تیم ملی را در یک برنامه آوردند و مجری از او پرسید نظرت درباره آقای کی‌روش چیست؟ بازیکن گفت بچه ها همه او را دوست دارند چون دنبال کار بچه هاست، پاداش بچه ها را می‌گیرد. این یکی از موارد است. در باشگاه ها هم وقتی بازیکنان اعتصاب می‌کنند اگر شما سر نخ را بگیری می‌بینی مربی کنار آنهاست و اگر کنارشان نباشد نمی‌تواند تیم را مدیریت کند و مجبور است کنار تیم قرار بگیرد. بازیکن اگر ببیند مربی زبان گویای او است و می‌تواند از حق و حقوقش دفاع کند، حتی اگر از نظر علوم مربیگری او را قبول نداشته باشد، با او کنار می‌آید.

وی افزود: عامل دیگری که وجود دارد این است که بازیکن ببیند مربی ارتباطاتی بین هواداران، لیدرها، مسئولین دارد که بازیکن اگر بخواهد با این مربی سرشاخ شود ضرر می‌کند. و یک عامل دیگر هست که بازیکن بزرگ ببیند مربی که با او کار می‌کند حرف هایی بشنود که تا بحال نشنیده و حس پیشرفت به او دست می‌دهد. وقتی حس کند کنار آن مربی پیشرفت می‌کند، تمیکن می‌کند. این مسائل راه هایی است که بازیکنان بزرگ تمکین می‌کنند و اگر اینها وجود نداشته باشد بازیکنان بزرگ که در هر صورت مشکل ساز هستند.

مجید جلالی گفت: آقای کی‌روش کاریزما داشته، علم هم داشته اما زبان گویای بازیکنان هم بوده و اینطور می‌شود روی تیم و بازیکن تسلط داشته باشی. اگر شما کاریزما نداشته باشی و از حق و حقوق بچه ها هم دفاع نکنی و ارتباطات هم نداشته باشی، در هر صورت مشکلاتی پیش می‌آید حتی اگر مربی باشی که کارفنی خوبی داشته باشی. الان اگر ما این مشکلات را رد می‌کنیم برای این است که نتیجه می‌گیریم و این یک موضوع اساسی است.

او در پایان در خصوص تاثیر بردهای متوالی روی کمرنگ شدن بحران مقبولیت عنوان کرد: ایم مساله می‌تواند با بردهای متوالی کمرنگ شود و همینطور هم شده است. وقتی شما این مربی را برای تیم ملی انتخاب کردی همه شوکه بودند ولی وقتی جلو آمد طیف وسیعی از جامعه پذیرفتند ولی در هر صورت بحران وجود دارد و با اولین باخت همه به نقطه اول برمی‌گردند