
آدرس اشتباه در شکلگیری تورم
روزنو :فاطمه آقاییفرد: بالا و پایین شدن عجیب بازار سرمایه طی دو سال اخیر، جامعه را به دو قطب در زمینه اقتصادی تقسیم کرده است. گروهی طرفدار رشد و توسعه بازار سرمایه که موافق استفاده از سیاستهایی هستند که سرمایههای خرد و خانگی را به تالار شیشهای هدایت کرده و در عوض به دلیل کوچ سرمایهها به این بازار جلوی رشد بازارهای موازی را میگیرد؛ در مقابل گروهی که برای جلوگیری از تورم و حمایت از اقشار ضعیف، خواستار بالا رفتن نرخ بهره بینبانکی هستند؛ بالا رفتن نرخ بهره هم به معنای خروج پول از بازار سرمایه و ریزش بورس است. حالا چیزی شبیه این سؤال اذهان عمومی را درگیر کرده؛ «جلوگیری از تورم یا منافع سهامداران؟». بعد از رشد عجیب بازار سرمایه در سال 99 و ریزش بیسابقه بورس از تابستان سال گذشته تاکنون، حالا سکانداران اقتصادی در میان یک دوراهی گیرکردهاند؛ دوراهی عجیبی که از یکسو اگر دولت را به سمت کنترل تورم، البته در کوتاهمدت هدایت کند، با تشدید ضرر سهامدارانی همراه خواهد بود که روزگاری به دعوت دولت دوازدهم وارد این بازی شدند. در آنسوی این بازی اما راه دیگری هم برای کنترل تورم به چشم میخورد و آنهم انتشار اوراق دولتی با بالا بردن نرخ بهره بینبانکی برای جلوگیری از تشدید تورم است که به نفع معیشت اقشار ضعیف میتواند باشد. هرچند اینروزها کمتر کسی را میتوان دید که وارد بازی بورس نشده و منافع مالی خود و خانوادهاش به این بازار گره نخورده باشد. بر اساس برآوردهای انجامشده، از ابتدای سال جاری تا نیمه خرداد شاهد صدور ۳۵میلیون و ۹۰۰هزار کد جدید در بازار سرمایه بودیم.
این ارقام زمانی قابلتوجه میشود که تعداد صدور کدهای جدید طی سال گذشته در مجموع ۸۲۲هزار کد بوده است. بهاینترتیب طی ۴۷روز کاری امسال نهتنها رکورد مزبور شکسته شده، بلکه با احتساب کدهای صادرشده طی سالهای گذشته و امسال، ارتش سهامداران به حدود 50 میلیون نفر رسید. این امر با در نظر گرفتن جمعیت تقریبی 84 میلیون نفری در ایران، نشان از ورود 60 درصد از ایرانیها به بازار سهام دارد. این یعنی بیش از نیمی از جمعیت ایران درگیر اتفاقات بورس هستند؛ بنابراین هر تصمیمی درباره اتفاقات این بازار و تورم، با سرنوشت حدود 60 درصد از ایرانیها گرهخورده است. این در حالی است که برخی آگاهان اقتصادی همچنان آمارهای قبلی را برای انجام تحلیلهای خود مدنظر قرار میدهند. تحت چنین شرایطی، از یکسو آگاهان اقتصادی به دولتیها مدام گوشزد میکنند که باید برای جلوگیری از بالا رفتن تورم، سیاست انتشار اوراق دولتی و بالا بردن نرخ بهره بینبانکی را در دستور کار خود قرار دهد تا اوضاع معیشتی اقشاری که در این بازار فعال نیستند، بیش از این آشفته نشود. این در حالی است که عده دیگری از کارشناسان اقتصادی نیز اظهارنظر متفاوتی دارند و بر این باور هستند که رونق بورس یعنی رونق صنعت و خدمات؛ به باور این دسته از تحلیلگران سرمایهگذاری در این بازار یعنی حمایت از تولید و اشتغال. حالا نهفقط بهارستانیها که رئیسکل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد نیز در صحبتهای خود مدام از حمایت از این بازار سخن میگویند و طبق ادعای وزارت اقتصاد فعلاً انتشار اوراق برای تأمین کسری بودجه برای دور شدن از تشدید تورم کنار گذاشتهشده است.
اتفاقی که به نظر میرسد در صورت اصرار کارشناسان میتواند بهزودی کنار گذاشتهشده و بار دیگر با ضررهای شدید سهام بورسی همراه شود. به نظر میرسد دولت باید از راهکارهای اساسی برای حل بحران تورم استفاده کند و نه اینکه از راهکارهای کوتاهمدت. به گفته بسیاری از آگاهان اقتصادی انتشار اوراق دولتی اگرچه در کوتاهمدت میتواند جلوی تورم را بگیرد، اما در بلندمدت نباید از اثرات آن غافل شد. از سوی دیگر نقش بازار سرمایه در اقتصاد نیز غیرقابلچشمپوشی است. این را با نگاهی به کشورهای توسعهیافته بهخوبی میتوان فهمید. بهعنوانمثال نگاهی به مقالات بینالمللی در زمینه نقش بورس در رشد اقتصادی آمریکا بهخوبی نشان میدهد که بورس این کشور نقش قابلتوجهی در پیشبرد اهداف اقتصادی ایالاتمتحده داشته است. در یکی از مقالاتی که در سال 2020 در زمینه بورس آمریکا نوشته شده، بازار سهام این کشور بهعنوان یک ویترین برای نمایش شاخصهای اقتصادی این کشور عنوانشده است. نویسنده در این مقاله مینویسد، بازار سهام یک شاخص اقتصادی عالی برای اقتصاد ایالاتمتحده است. این شاخص نشاندهنده عملکرد همه شرکتهای فهرست شده است. در این مقاله حتی به ایجاد اطمینان در فضای سرمایهگذاری بورس این کشور نیز اشاره شده و گفته شده، درصورتیکه سرمایهگذاران از امنیت این بازار اطمینان داشته باشند بهراحتی میتوانند به خریدوفروش سهام و حتی امتیاز صندوقهای سرمایهگذاری مشترک روی بیاورند.
از سوی دیگر کارشناسان در این مقاله به این نکته نیز اشاره کردهاند که اوضاع بازار سرمایه نشاندهنده این میتواند باشد که اقتصاد در شش ماه آینده به چه سمت و سویی خواهد رفت. در حالی بسیاری از کارشناسان اقتصادی در داخل کشور ما بر این باور هستند که دولت نباید به قیمت تورم از منافع سهامداران حمایت کند که تحلیلگران در آمریکا بر این باور هستند که بازار سهام نقش قابلتوجهی بر اقتصاد میتواند داشته باشد. از جمله این نقشها میتوان به این سه مورد گفته شده اشاره کرد: «بازار سهام به سرمایهگذاران خرد اجازه سرمایهگذاری در اقتصاد را میدهد، این سرمایهگذاری به سهامداران کمک میکند تا تورم را شکست داده و از سوی دیگر نیز به توسعه کسبوکارها کمک میکند». آنطور که در بسیاری از مقالات منتشر شده در این زمینه میتوان دید، توجه به بازار سرمایه میتواند به سرمایهگذاران خرد اجازه مالکیت بخش کوچکی از یک شرکت موفق را دهد. نکته قابلتوجه این است که در بسیاری از مقالات منتشر شده از بورس بهعنوان یکی از ابزارهای لازم در شکست تورم یاد شده است؛ «سرمایهگذاری در بازار سهام به سرمایهگذاران، کمک میکند تا بهمرورزمان بر تورم غلبه کنند. قاعده کلی این است که قیمت سهام پس از در نظر گرفتن تورم بهطور متوسط هفت درصد در سال افزایش مییابد؛ اتفاقی که میتواند جلوی افت ارزش پول را بگیرد». جدای از اظهارات تحلیلگران خارجی در زمینه نقش مؤثر بازار سرمایه در کنترل تورم، نباید از نقش سرمایههای خرد و خانگی در ایجاد تورم در بازارهای موازی نیز غافل شد. تجربه سالهای گذشته نشان داده، هر بار که بازار سرمایه از فضای ناامنی برخوردار بوده، سرمایهها همواره از تالار شیشهای به سمت بازارهای مسکن، خودرو، دلار و سکه کوچ کردهاند و همه اینها راه دیگری را برای تشدید تورم باز کردهاند، اینطور نیست؟