روزنو :با روی کار آمدن دولت سیزدهم و رای اعتماد مجلس یازدهم به اکثریت وزرای پیشنهادی، شاهد تمرکز بر سفرهای استانی به جای تحقق وعدههای انتخاباتی هستیم؛ سیدابراهیم رئیسی که تا امروز به هشت استان سفر کرده وعده تکمیل و اجرای طرحهایی را داده که به بیش از ۳۳ هزارمیلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. این درحالی است که براساس گزارش خزانهداری کشور، دولت در سه ماهه بهار امسال ۵۳ هزارمیلیارد کسری بودجه داشته و به نظرمیرسد این روند با توجه به کاهش فروش نفت و مشکلات اقتصادی تا پایان سال ادامه داشته باشد؛ در حوزه سیاست خارجی هم رویکردی که نشان از عزم دولت برای حل پرونده هستهای باشد به چشم نمیخورد. این در حالی است که به دلیل مشکلات معیشتی، بیاعتمادی در آحاد جامعه احساس میشود. جایگاه روحانیون به عنوان گروه مرجع در دیدار سیدابراهیم رئیسی با اعضای جامعه روحانیت مبارز که با تاکید بر اهتمام دولت برای ارتباط نزدیک و صمیمانه با علما و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، گفته است دولت مصمم است از دیدگاهها و نظرات دلسوزانه همه قشرها به ویژه روحانیون در پیشبرد امور کشور و رفع مشکلات و دغدغههای مردم استفاده کند. از سوی دیگر مجلس انقلابی که با وعده تحقق اهداف اقتصادی آغاز به کار کرده بود، به جای پرداختن به طرحهای اقتصادی، طرح صیانت از فضای مجازی را در دستور کار قرار داده است. در این بین شاهد نشست رئیس قوه قضائیه با تعدادی از فعالان سیاسی، اجتماعی و پژوهشگران اجتماعی بودیم. ارزیابی تحولات اخیر فضای سیاسی و چشم انداز بازسازی اردوگاه اصلاحطلبان در حالی که برخی در درون جبهه اصلاحطلبان سعی دارند شعار عبور از خاتمی را مطرح کنند و همچنین نگرانیهای آقای خاتمی در قبال آینده کشور و انقلاب. در این راستا برای بررسی عملکرد دولت، سفرهای استانی، عملکرد دولت در حوزه معیشت مردم و طرح صیانت و آنچه در جامعه میگذرد «آرمان ملی» با جواد امام، دبیرکل حزب مجمع ایثارگران به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
در ابتدای سال ما شاهد برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودیم از طرف دیگر پنج سال از ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات از سوی رهبری گذشته است، به چه دلیل هنوز در کشور به یک ساز و کار جامع انتخاباتی نرسیدهایم؟
تا مادامی که قرار است ما انتخابات را مهندسی کنیم و به نفع یک جریان سیاسی رقم بزنیم و اجازه ندهیم همه در انتخابات شرکت کنند و مشارکت داشته باشند ما به معنی واقعی مفهوم انتخابات را از دست دادهایم. رفته رفته شاهد عدم استقبال و مشارکت مردم در انتخابات هستیم، به خاطر اینکه احساس میکنند نمایندگان واقعی مردم نمیتوانند خودشان را در معرض رای بگذارند و مردم هم احساس میکنند که همه سلایق در انتخابات حضور ندارند و وضعیت انتخابات ما به سمتی رفته است که اجرا و نظارت کمی با هم در آمیخته شده و اجرا آن جایگاه و مفهوم خودش را کمی از دست داده است. در واقع مجریان انتخابات هم شدهاند بازوان یا کنترات کننده ناظر؛ در صورتی که نظارت معنا و مفهوم خاص خودش را دارد و ناظر به جای مجری نشسته است و مجری خودش هیچ نقشی ندارد. در انتخابات 1400 هم ما شاهد عدم مشارکت حداکثری بودهایم و فکر میکنم یک زنگ خطری است برای از دست دادن پشتوانههای مردمی و به نوعی از تحتالشعاع قرار گرفتن جمهوریت و اگر بحث ما انتخابات یا دموکراسی است باید بتواند یک شرایط مساوی و برابری را نشان بدهد و منتخبان هم بتوانند آرای حداکثری را کسب کنند. اکنون شاهد هستیم یک اقلیتی در انتخابات فقط امکان معرفی نامزد دارد و به همین نسبت یک اقلیتی هم مشارکت میکند و خروجی این فرایند در برگیرنده اکثریت جامعه نیست و این نشان دهنده ضعف در انتخابات است و قانون انتخابات ما نیازمند یک بازنگری جدی است. در ضمن ما کشوری هستیم که دارای جمهوری هستیم و در جمهوری یکی از ساز و کارها و در واقع نقش احزاب است که باید بتواند نمایندگی مردم را عهده دار باشد و نقش اساسی را ایفا بکند. در قانون انتخابات متاسفانه احزاب هیچ نقشی برای آنها تعریف نشده و مادامی که این ضعفها برطرف نشود و این قانون مورد بازنگری قرار نگیرد ما انتخابات به معنی واقعی کلمه نخواهیم داشت.
با آغاز به کار دولت سیزدهم از اولین اقداماتی که در دستور کار قرار گرفت؛ آغاز سفرهای استانی است، این سفرها در شرایط فعلی چقدر میتواند دستاوردی داشته باشد؟
سفرهای استانی سابقهاش را در دوره آقای احمدینژاد داشتیم. این سفرها نیازمند یکسری منابع، ساز و کارها و یکسری تجدید نظرهایی است که باید انجام شود. در درجه اول باید بازنگری سیاستها را در دستور کار قرار دهیم. قوانینی که برای تامین زیرساختها باید اصلاح بکنیم؛ مطالبات مردم مشخص است، این در واقع سفرهای استانی نه تنها باری را از دوش مردم کم نمیکند بلکه خود این سفرهای استانی هزینههایی را تحمیل میکند. فکر میکنم مقدم بر سفرهای استانی باید ساز وکاری را در تجدید نظر در سیاستهای داخلی برای گشایشهای اقتصادی، بحثهایی که کشور را در محدودیت قرار داده، بحث برجام،FATF و بحثهای این چنینی داریم که قاعدتا خیلی خوب است که از نزدیک با مردم ارتباط برقرار شود و درد دل مردم را بشنوند. اما مردم بعد از این نگرانیها و ابراز مطالبات، نیازمند بر طرف شدن این خواستهها هستند. باید ببینیم سفرهای استانی چقدر میتواند این بار را کم کند، چقدر میتواند به مطالبات مردم بپردازد و چقدر پاسخگو باشد. به صرف اینکه یک ارتباطی بگیریم ولی هیچ مشکلی را حل نکنیم، این تاثیری ندارد. خواست مردم ملاقات با رئیس جمهور نیست، خواست مردم در واقع برطرف شدن نیازهایشان است.
در دیدار اخیر ریاست جمهوری با جامعه روحانیت مبارز؛ آقای رئیسی گفتند جامعه هنوز به روحانیون امیدوار است و اعتماد دارد، ارزیابی شما از تاثیر نهاد روحانیت در جامعه چگونه است؟
روحانیون آن جایگاه مرجعیت خودشان را نسبت به اول انقلاب از دست دادهاند. روحانیت باید به جامعه بازگردد و ارتباطتش را با مردم نسبت به جایگاه واقعی خودش تلاش کند و بازسازی کند. ابهامها و علامتهای سئوال زیادی در ارتباط با عدم پاسخگویی به نیازهای روز جامعه وجود دارد که باعث شده است، جامعه تضعیف بشود و درگیر شدن روحانیت با مسائل مستقیم اجرایی باعث تضعیف جامعه روحانیت شده است.
این اعتماد شفاهی نیست و عملی است. ما باید مردم را در درجه اول به حساب آوریم و مردم را در مشارکتهای کلان و خرد، تصمیم سازیها و تصمیم گیریها مشارکت بدهیم. وقتی که سخنگوی شورای نگهبان به صراحت میگوید که اگر مردم در انتخابات مشارکت هم نداشته باشند، مهم نیست.مگر مردم ولی نعمتهای ما نیستند، اگر قرار است مردم پشتوانههای نظام نباشند و در تصمیم گیریهای نظام مشارکت پیدا نکنند، عدم حضور این اعتماد و این فاصله را ایجاد کرده است. اینها نیازمند کار عملی و بازنگری جدی است، ما تا وقتی که مردم را به حساب نیاوریم، چگونه میتوانیم اعتماد مردم را جلب بکنیم و در جامعهای که روز به روز مشکلاتش افزایش پیدا میکند و زیر بار فشارهای اقتصادی کمرش خم شده است، امید ایجاد بکنیم. چگونه میخواهیم اعتماد جامعه را جلب بکنیم؟ جامعهای که نه مشارکت بالا دارد و نه کسی به فکر مردم است. اینها اقدامات عملی است که نیازمند یک تجدیدنظر اساسی در رفتار حکومت که به صورت ملموس مردم با آن ارتباط برقرار کنند و بپذیرند. در غیر این صورت روز به روز بر یأس و نا امیدی افزوده خواهد شد.
مجلس یازدهم با شعار تحقق وعدههای اقتصادی سر کار آمده است، به دنبال تدوین طرح صیانت از فضای مجازی هستند، این دو با هم قابل توجیه هستند؟
البته این صیانت از فضای مجازی نیست؛ در واقع محدود کردن مردم است. مردمی که حق آنهاست که فضای مجازی در اختیار آنها باشد، حق آنهاست که بتوانند نسبت به هر چیزی مطالبهگری بکنند. عملا این فضای مجازی که میتواند به نوعی رصد بکند و خیلی از اشکالات را شفاف کند و به تصویر بکشد، داریم فضای مجازی را محدود کرده و میبندیم. این حق را از مردم داریم سلب میکنیم و این سلب حق و حقوق مردم اسمش صیانت نیست.
در دولت سیزدهم اکثر استاندارانی که توسط دولت منصوب میشوند، سابقه نظامی و از یک نهاد نظامی هستند، نظر شما در مورد این انتصاب ها چیست؟
به هر حال این بحث انتصاب استانداران نظامی نیست. در واقع رویکرد یک رویکرد امنیتی-نظامی است که در همه بخشها از جمله در وزارت کشور شاهدش هستیم. به هر صورت باید نسبت به این مساله نگاه دیگری داشت چراکه این رویکرد چندان درست به نظر نمیرسد و نباید با وجود سیاسیون در انتصاب استانداران به سمت نظامیان رفت و آنها را به این سمت گمارد.
فعالان سیاسی و اجتماعی با ریاست قوه قضائیه دیدار داشتهاند، فکر میکنید اینگونه دیدارها میتواند موثر و مفید باشد؟
به هر حال باید این حرکتها را مثبت دید و به فال نیک گرفت ولی در عمل باید ببینیم در عمل چه اتفاقی رخ میدهد. شعارهای خوبی داده میشود ولی ما هنوز شاهد هیچ تغییری در عمل نبودیم.
در گفت و گویی به نگرانی آقای خاتمی از آینده انقلاب و مردم اشاره کردید، این نگرانی بر چه رویکردی است و چه تحولی برای رفع آن باید رخ بدهد؟
این نگرانیها در جامعه مشهود است؛ چه به لحاظ وضعیت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که مردم با آن رو به رو هستند. وقتی میگوییم باید در سیاستها تجدیدنظر بشود ما باید با تعامل با همسایگانمان در منطقه و در جامعه بینالملل بتوانیم، تنشزدایی بکنیم، بتوانیم ارتباطات برقرار بکنیم و ایران را از این بن بست خارج کنیم البته با حفظ عزت و افتخاری که برای ایران در نظر داریم و اینکه اجازه داده بشود نقد آزادانه باشد که چگونه وضعیتی که انتخابات ما را به امروز رسانده، جمهوریت ما مورد تهدید قرار گرفته است. اینها بحثهای جدی است و ما الان شاهد این هستیم که بخشهایی از قانون اساسی عملا تغییر کرده است. ما شاهد اقداماتی در حکومت هستیم که نیازمند نظر و رای مردم بوده است. شکل حکومت را میبینیم و فکر میکنیم که دارد تغییر میکند و اینها تعارضهایی است که با منافع عمومی دارد و چیزی که ما شاهدش هستیم گم شدن منافع ملی است و همه به دنبال منافع یک جناح و جریان هستند. حفظ حکومت را برای کیان کشور، منافع ملی کشور و برای حضور آحاد مردم میخواهیم. همه مردم در کشور منافع دارند نه اینکه یک جریان؛ ما همه را فدای یک جریان می کنیم، قاعدتا این نظام و کشور آن چیزی که به عنوان میثاق بین مردم و حکومت است قانون اساسی است و قانون اساسی به نظر میرسد یک بخشهایی اجرا نمیشود و یک بخشهایی سلیقهای تفسیر میشود و امروز مدل حکومت هم تغییر میکند بدون اینکه خواستهای مردم در آن دیده شود. عدد از انتخابات شاهد سکوت اصلاحطلبان هستیم، این سکوت را چگونه ارزیابی میکنید؟ دولت مستقر شده است و منتظر هستیم که ببینیم نسبت به آن شعارهایی که داده میشود در عمل چه اتفاقی میافتد. اصلاحطلبان به عنوان بخشی از مردم نظارت و رصد میکنند و حتی به موقع نظارت خودشان را ابراز میکنند. سکوت نیست ولی باید فرصت داده شود تا دولت هم توفیق پیدا کند، اگر توفیق پیدا نکند قطعا بر مشکلات کشور و مردم افزوده خواهد شد.
در بحث بازسازی جبهه اصلاحات برخی شعار عبور از خاتمی را میدهند. اینها دو یعنی بازسازی جبهه اصلاحات و عبور از آقای خاتمی، آیا لازم و ملزوم هم هستند؟
این حرف درون جبهه اصلاحات نیست و شاید حرف اشخاص است. صحبت آقای خاتمی برای حل مشکلات جامعه بازگشت به مردم و آشتی ملی است که همواره آن را به صراحت هم گفتهاند.