روزنو :مشخصا یکی از مهمترین دیدارهای دیپلماتیک چند روز گذشته، رایزنی علیباقریکنی و انریکه مورا بود که برخی آن را پیش درآمدی برای آغاز دور هفتم مذاکرات وین قلمداد کردند. معاون سرویس اقدام اتحادیه اروپا که برای رایزنی درباره روابط دوجانبه، موضوعات منطقهای از جمله تحولات در افغانستان و یمن و نیز مذاکرات برای لغو تحریمها به تهران سفر کرده بود با معاون سیاسی وزارت خارجه دیدار و گفت و گو کرد. معاون سیاسی وزارت خارجه ایران در این ملاقات، با تاکید بر اینکه ایران همواره ثابت کرده که یک بازیگر مسئول در عرصه بینالمللی است، تصریح کرد که هر طرف که مسئولیت پذیری بیشتری از خود نشان دهد، به میز مذاکره نزدیکتر است. معاون سیاسی وزارت امور خارجه با اشاره به این موضوع که تردید جدی در مورد اراده واقعی آمریکا برای انجام تعهداتش وجود دارد، از بی عملی طرفهای اروپایی در اجرای تعهدات خود ذیل برجام انتقاد کرد. همزمان نیز اسرائیل به نظر میرسد به نمایندگی از غربیها لحنی تند را در پیش گرفته و عنوان کرده است که آماده انجام هر اقدامی برای توقف برنامه هستهای ایران است. نکته قابل توجه اما ضلع سوم فشارها در سالهای اخیر علیه ایران یعنی عربستان است که رویهای متفاوت در پیش گرفته و به نظر میرسد آنها توافق ایران و غرب را نهایی میدانند و به دنبال از سرگیری سریع تر روابط دیپلماتیک خود با ایران هستند. در راستای بررسی مجموعه این اتفاقات و موضع گیریها، گفت و گویی با سیدجلالساداتیان، سفیر پیشین ایران در بریتانیا داشته است که در ادامه میخوانید.
تهدید دیپلماتیک ایران در روزهای اخیر با چه هدفی در دستور کار قرار گرفته و آیا در میدان نیز محقق خواهد شد؟
رژیم صهیونیستی از گذشته بارها و بارها ایران را تهدید کرده است. باید توجه داشت که مذاکرات احیای برجام بازیگران مهمتری دارد و به همین علت اسرائیل نمیتواند وارد این عرصه شود. از زمان باراک اوباما، اسرائیل یک رویهای را آغاز کرده تا به هر شکل ممکن پای آمریکا را به یک منازعه با ایران باز کند اما همواره در این عرصه ناموفق ظاهر شده است. در آن برهه زمانی خانم کلینتون وزیرخارجه ایالات متحده بود و در گفت و گوی رسانهای معروفی که در آن برهه زمانی داشت تعریفهای زیادی از توانمندیهای اسرائیل کرد اما در پایان گفت که نباید مرتکب یک اشتباه بزرگ شد که منظور او از اشتباه بزرگ درگیر کردن آمریکا و ایران بود و عملا اسرائیل را تهدید کرد که نباید به سمتی حرکت کند که ایران و آمریکا را وارد جنگ کند. اسرائیل در هر مقطعی تلاش کرده که این اقدام را انجام دهد اما آمریکا نیز به آن تن نداده است. در نگاهی عمیق تر باید امروز مشاهده کرد که اصلا زمینه درگیر شدن با ایران وجود دارد؟ اسرائیل امروز احساس میکند که ایران محاصره شده است. به این شکل که از جنوب کشورهای عربی فشار وارد میکنند، از شرق طالبان فشار وارد میکند و از شمال نیز دولت باکو و ترکیه با ایران درگیر خواهند شد و به خیال خود تصور میکند میتواند کار ایران را تمام کند. اسرائیل یک استدلال فرامنطقهای نیز دارد و به این نتیجه رسیده است که امروز آمریکا و اروپا نسبت به زمان ترامپ به یکدیگر نزدیک شدهاند و امروز اروپا برخلاف سالهای قبل احتمالا از آمریکا حمایت خواهد کرد. در زمان ترامپ، اسرائیل تصور میکرد بهترین فرصت برای حمله به ایران است اما آنها حتی در عرصه سیاسی نیز نتوانستند ایران را محکوم کنند و بهرغم تمام تدارکاتی که فراهم کرده بودند دو مرتبه در نهادهای بین المللی تنها ماندند و به جز دومینیکن هیچ کشوری علیه ایران رای نداد. امروز تصور میکنند که اروپا همراه خواهد شد و به همین علت تحرکات دیپلماتک زیادی دارند. از سوی دیگر اسرائیل تصور می کند که ایران در انتخابات عراق شکست خورده و از سوی دیگر تحرکات روسیه در سوریه را مخالف آن چیزی میبیند که ایران میخواهد و احساس میکند که ایران تنها شده و به همین علت قصد دارد تا ایران را در تنگنای بیشتر قرار دهد.
اسرائیل خود نیز به خوبی میداند که به تنهایی در حــد و انــدازه ایران نیست تا وارد جنگ مستقیم با ایران شود. اسرائیل میخواهد تیر اول را به گونهای شلیک کند که پای آمریکا و اروپا نیز به جدال با ایران باز شود. به خصوص رژیم صهیونیستی نقشه دارد که اروپا را در مقابل ایران قرار دهد. آن ها میخواهند این بار از طریق اروپا پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند و همه کشورهای جهان را بهواسطه قطعنامه سازمان ملل در مقابل ایران قرار دهد. آنها میخواهند ایران را به سمت فصل هفتم منشور سازمان ملل سوق دهند. اسرائیل به شدت به دنبال این مساله است.
غربیها که خود تعلل زیادی در مذاکرات داشتهاند به چه علت امروز سراسیمه به دنبال از سرگیری مذاکرات هستند؟
آنها هراس دارند که ایران برای خود در این مدت اهرمهای جدیدی ایجاد کند و دست برتر را در مذاکرات احیای برجام داشته باشد. آنها از غنی سازی بیشتر اورانیوم توسط ایران می ترسند و تصور میکنند که ایران از این طریق امتیاز بیشتری از آنها در مذاکرات وین خواهد گرفت. بازی سیاسی آنها معطوف به تهدیدهای اسرائیل و اولتیماتومهای آمریکا نیست و بحث فنی را نیز پیش کشیده و به صورت مکرر موضوع عدم اجازه ایران به بازدید آژانس از یک یا دو مرکز خاص را بزرگنمایی میکنند. غربیها بر این باور هستند که هرچه زودتر مذاکره با ایران را آغاز کنند، میتوانند امتیازات بیشتری از ایران گرفته و سریع تر خود را از سختیهای بیشتر خلاص کنند.
رویــهای که ایــران در خصوص مذاکرات احیای برجام در پیش گرفته است میتواند به موفقیت ختم شود؟
دولت سیزدهم هنوز به نظر میرسد که طــرح روشنی ندارد. دولت به دنبال خریدن وقت است به این علت که میخواهد سیاستهای خود را روشن کند و یک برنامه برای ورود به مذاکرات داشته باشد. نکته دیگر این است که دولت سیزدهم تلاش میکند تا بدون نگاه به مذاکره فشارهای غربیها را از روی سر خود رد کند. از سوی دیگر دولت سیزدهم بیمیلی نامحسوسی نیز به مذاکرات نشان میدهد تا در پشت میز مذاکره متحمل فشار نشود. دولت سیزدهم میخواهد شرایط بهتر سیاسی و اقتصادی ایجاد کند تا در مذاکرات راحتتر امتیاز بگیرد. از سوی دیگر غربیها عنوان میکنند که مذاکرات از آن جایی که در دور ششم قطع شده است باید پیگیری کرد. دولت سیزدهم در گفتههای خود گفته است که معیارها در مذاکرات تغییر میکند و دقیقا همچون گذشته مذاکره نخواهد شد. منظور دولت سیزدهم این است که تحریمها باید برداشته شود و یک مهلت پس از آن تعیین شود تا مشخص شود که در عمل نیز تحریمها لغو شده و بعد ایران به تعهدات هستهای خود عمل خواهد کرد. این طرحی است که به نظر میرسد دولت سیزدهم در دستور کار قرار داده است. این را میتوان از زبان مسئولان وزارت خارجه دولت سیزدهم شنید. به نظر میرسد مسئولیت مذاکره نیز کماکان در اختیار وزارت خارجه باقی خواهد ماند و این وظیفه به شورای عالی امنیت ملی سپرده نمیشود. مسئول مذاکره کننده نیز به احتمال زیاد علی باقری کنی معاون وزیر خارجه است. ایران موارد جدیدی در مذاکرات وین میخواهد که دولت دوازدهم به دنبال آنها نبود. تهدیدهای امروز غربیها و اسرائیل نیز در این راستا است که ایران مورد بیشتری نخواهد. اسرائیل به نحوی امروز زبان تهدید غربیهاست و شاید آنچه که مثلا آمریکا نمیخواهد بگوید، وظیفه گفتن آن را به اسرائیل واگذار کرده است. ایران یک سیاست پرابهام را در پیش گرفته است تا بتواند دست برتر را در مذاکرات داشته باشد. همین سیاست سبب شد تا بین وزیرخارجه ما و مقامات آمریکایی نیز یک جنگ لفظی غیرمستقیم شکل گیرد. ایران تلویحا گفته عجلهای برای آغاز مذاکرات ندارد و آمریکا نیز گفته که تا ابد منتظر نمیماند. باید توجه داشت که با وجود این فراز و نشیبها، بایدن توانست نخست وزیر اسرائیل را متقاعد کند که مخالفت زیادی با برجام از خود نشان ندهد. همین اتفاق سبب شد تا نفتالی بنت نیز در یک عقب نشینی عنوان کند که اگر برجام منتج به کنترل ایران میشود با آن مخالف نیستند. آمریکا به نحوی به اسرائیل تفهیم کرده است که راهی جز برجام وجود ندارد و به همین علت نفتالی بنت نیز عقب نشینی کرده است. امروز بار دیگر اتهامات علیه ایران است به علت عدم بازدید از مرکز کرج و به علت اینکه به گفت و گوهای وین بازنمی گردد. این ابهامات در مسیری افتادهاند که ممکن است جو بایدن را علیه ایران کند و ایران مشخصا باید این عرصه را مدیریت کند. نباید به شکلی حرکت کنیــم که اجماع جهانی علیه ما صورت گیرد. امروز نیاز است علاوه بر دفاع از منافعمان، فرصت پیش آمده را نیز از دست ندهیم.
ضلع سوم فشارها یعنی عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس در هفتههای اخیر رویه متفاوتی نسبت به آنچه که امروز غربیها در قبال ایران اتخاذ کردهاند، در پیش گرفتهاند، آیا شکاف میان مواضع کشورهای عربی و غربیها بهوجود آمده است؟
عربستان مدتهاست که حس کرده است که نمیتواند به صورت 100 درصد به آمریکا اتکا کند و شواهد زیادی نیز در این خصوص بهدست آورده است. پس از ترامپ شاهد بودیم که عملا آمریکا انتقادات خود را در قبال جنگ یمن آغاز کرد و از سوی دیگر سامانههای موشکی دفاعی خود را نیز از عربستان خارج کرد. بایدن از زمانی که به ریاست جمهوری در آمریکا رسید نشان داد که اعتمادی میانشان وجود ندارد. عربستان تصور نمیکرد که دولت دموکرات حاکم بر آمریکا در خصوص مسائل حقوق بشری به عربستان فشار وارد کند. همین زاویه گرفتن بایدن از دولت عربستان سبب شد تا عربستان در برخی موارد راه خود را از آمریکا جدا کند. آمریکا حتی پا را فراتر گذاشته و در امور سیاسی عربستان نیز نظر داده بود و حتی در مقابل بن سلمان در خصوص دستگیری برخی شاهزادهها ایستاد و اجازه نداد تا فشار بر سایر شاهزادهها بیشتر شود. به دنبال این اتفاقات امارات نیز از عربستان فاصله گرفت و عملا در یمن به مشکل برخوردند. عربستان نیز پس از این اتفاقات تصمیم گرفت که در خصوص یمن نیز تجدیدنظر کند و به نظر میرسد که امروز به روشی دیپلماتیک قصد دارند مساله یمن را حل کنند. عربستان عملا به دنبال این مسیر رفت تا علاوه بر اتحاد خود با برخی کشورهای غربی و عربی، مسیر جدیدی برای خود در عرصه دیپلماتیک باز کرد. این مسیر ابتدا با مذاکره با ایران آغاز شد و آنها تا حدودی به نظر میرسد در خصوص مساله ایرانی راهی به تنهایی طی میکنند. ایران به نحوی مسیری است برای اینکه عربستان بتواند برای خود یک توازن ایجاد کند. آنها نمیخواهند به فاصله دور شدن از امارات و آمریکا در منطقه منزوی شوند و به همین علت رو به ایران کردهاند. باید توجه داشت که همین فردا نیز روابط ایران و عربستان خوب نمیشود و زمان زیادی میبرد تا روابط ترمیم شود. این یک پروسه بلندمدت است که امروز در ابتدای آن قرار داریم و مشخصا ایران و عربستان گرههای زیادی در روابط خود دارند که مشخصا حل کردن هر کدام از آنها زمان زیادی میبرد. صرفا مسائل در مورد یمن نیست و بحرانهای دیگری نیز در این میان وجود دارد. در این میان یک عامل نیز به نام عراق وجود دارد که نمیخواهد صحنه درگیری قدرتهای منطقهای و جهانی باشد. در همین راستا وارد عرصه شده و تلاش زیادی کردند تا میانجی ایران و عربستان شوند و حتی در راستای احیای برجام و کاهش تنشها میان ایران و آمریکا نیز فعال بودند و پیغامهایی منتقل میکردند. عراق نمیخواهد به صحنه جنگ نیابتی بدل شود و در همین راستا هزینههای سیاسی زیادی کرده است. مشخصا کشورهای زیادی در منطقه هستند که اگر رابطه ایران و عربستان بهبود یابد، روابط خود را با ایران ترمیم میکنند و معادلات امنیتی منطقه را تغییر خواهد داد.