آقای رئيسجمهور! زمان كم است برای حل مشكلات
روز نو :فضای سیاسی کشور پس از انتخابات و عبور از فضای انتخاباتی از ماههای ابتدایی سال در یک حالت سکون و رخوت به سر میبرد، از سوی دیگر احزاب فعالیتی ندارند یا کمتر رسانهای میشود؛ افکار عمومی بیشتر متوجه تحولات و تنشهای رخ داده با همسایگان هستند تا تحولات سیاسی داخل کشور و در این میان عملکرد دولت در حوزههای مختلف چندان مورد توجه و انتقاد قرار نمیگیرد. در این راستا برای بررسی وضعیت فعلی حاکم بر جریان اصلاحات و همچنین تحولات اخیر در فضای سیاسی کشور که میتوان از آنها امید به گشایشهایی در فضای سیاسی کشور را داشت با سیدمحمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
چرا احــزاب اصلاحطلب به صــورت خاموش فعالیت میکنند؟
واقعیت امر این اســت که انتخابات ریاست جمهوری 1400 متفاوت با روندهای گذشته بود (لااقل از سال 92 و در سه انتخابات گذشته شاهد مشارکت قابل توجه مردم بودیم). روند از 98 تغییر کرد و مشارکت حداکثری از دستور کار خارج شد و 1400 با این ابعادی که نظارت استصوابی داشت، معلوم شد که یک برنامهای است که بسیاری را (هم جامعه هم بخشهایی از اصلاحطلبان ) از حضور در پای صندوقهای رای دلسرد کردند. 9 تن نامزد جبهه اصلاحات به صورت مطلق همه را رد کردند، آقای لاریجانی را یک چهره اصولگرا در طول دهههای مختلف بود، از صحنه خارج کردند. اصلاحات تابلوی ورود ممنوع دریافت کرد. این پیام با توجه به مجموع شرایط کشور و اصلاحات باید بررسی شود. اصلاحات در معرض نقد دو بخش بود؛ نقد درونی از سوی جوانان اصلاحطلب در واقع به نحوی بود که سقف مطالبات قبلی را پشت سر میگذاشت و همچنین رای دهندگانی که معمولا منتظر بودند، ببینند جریان اصلاحات چه رویکرد و مواضعی را اعلام میکند و اصلاحات احساس کرد که به همان دلیل اول یعنی دلسرد شدن مردم امکان فعال شدن و فعال بودن در صحنه را ندارد و به تعبیر آقایخاتمی در 98 که گفتند اگر من هم دعوت میکردیم اتفاقی نمیافتاد. همچنین که ملاحظه میکنید در جریان انتخابات شورای شهر تهران آقای خاتمی بیانیه دادند و امضاء کردند ولی وقتی برآوردها همین بود که مردم نمیآیند و جامعه در شرایط خاصی قرار گرفته است. ادامه این فضا و جو همچنان پا برجاست. در انتخابات روشن شد که جریان اصولگرایی به هر ترتیبی در واقع مانع دسترسی اصلاحات به سبد رای خودش بشود، این سبد رای به سمت اصولگرایی نمیرود و بین مردم و صندوقهای رای فاصله میافتد و یاس و نا امیدی از صندوق حاصل میشود. این نتیجهای بود که به خوبی در انتخابات روشن شد. اصلاحات هم میدانست و اطلاع داشت که بازگرداندن مردم به پای صندوق رای کار سادهای نیست و مستلزم فراهم کردن شعارها و ساختارهای مناسب بود. برداشت من این است که جریان اصلاحات بعد از انتخابات در مرحله رصد، ارزیابی و بررسی است و از صحنه خارج نشده و این طور نیست که به استراحت رفته باشد. به دقت، به برنامهریزی، به تفکر، به عملکرد، و ارزیابی دلایل فاصله گرفتن مردم از صندوق رای و نیز چهکار باید بشود که اصلاحات سرمایه اجتماعیاش را مجددا احیاء کند. به نظر میآید با توجه به قرائن و شواهد جریان اصلاحات مشغول این کار است تا دوباره شرایطی فراهم بشود تا پل جریان اصلاحات را با جامعه و رای دهندگان بازسازی کند و سرمایه اجتماعی خودش را مجددا احیاء بکند. جریان اصلاحات فعلا در این مرحله است. ضمن اینکه کشور با چالشهای در هم تنیدهای مواجه است. مسأله کرونا، تحریمها، خشکسالی و... به هر حال جریان اصلاحات نسبت به آنها دغدغه دارد و احساس میکند اکنون که با هزینه سنگین همه چیز یکدست شده است، به هر حال ببینیم چهکار میکنند، آیا مسأله کشور فقط آقای روحانی و دولت متفاوت ایشان بود و یا نه مسائل دیگری هم است. جریان اصلاحات احساس میکند که یکدست شدن بیبشتر هزینه است و در دولت آقای احمدینژاد هزینهها را پرداختیم. اصلاحات معتقد است یکدستی هزینه است و جریان مقابل معتقد است، این یک فرصت است. جریان اصلاحات میخواهد ببیند که این بار هم مثل دفعه قبل مسیر به همان سمت حرکت میکند، امیدواریم جریان اصولگرایی از دولتهای نهم و دهم درس گرفته باشد و اشکالات گذشته را تکرار نکنند و مراجعه به مردم و توجه به مطالبات اکثریت و عدم غفلت از حقوق شهروندان چیزهایی است که انتظار میرود رخ بدهد و کشور انشاءا... از تحریمها خارج شود. درست است که در جریان برجام ترامپ و کنگره آمریکا کارشکنی کردند ولی توجه داشته باشیم در داخل هم موانع فراوان بود. مسأله تحریمها،FATF، تورم و گرفتاریها حل بشود و ما هم خوشحال میشویم، وگرنه زمان برای نقد کردن هست.
نقش جوانان در بازسازی اصلاحات چیست و اینکه در چهار سال باقی مانده تا انتخابات 1404 آیا زمان مناسبی برای بازسازی اصلاحات هست؟
معتقدم مادامی که جریان سوم و چهارم ایجاد نشده است و فعلا در کشور دو جریان واقعی (هرچند دو حزب نیستند) دو جریان اصولگرایی و اصلاحات در درون خودشان یکدست نیستند، لذا گلایهها و شکایتهایی از سوی بانوان، جوانان، اقوام و اهل فکر و فرهنگ وجود دارد که البته حق هم دارند. اما مهمترین ویژگی جریان اصلاحات این است که مطالبات مردم را نمایندگی میکند در مقابل اصولگرایی معمولا اهداف حاکمیت را دنبال میکند. هرچه اتفاق بیفتد باز فکر میکنیم اصلاحات به مطالبات این اقشار نزدیکتر است و اگر قرار است جریانی برای همکاری انتخاب شود، باز هم جریان اصلاحات است. مگر اینکه اصلاحات از عهده این کار برنیاید و جریان سومی جایگزین شود؛ تا وقتی چنین جریانی با شخصیتها و چهرههای معتبر و معتمد که، ساختار، اهداف، برنامه و مانیفست داشته باشد، ایجاد نشود، جامعه به جریانهای ناشناخته که تبار نامشخصی دارند مراجعه نمیکند. شما در حوادث دی ماه 96 دیدید که 84 شهر کشور در واقع عتراض بود ولی چون یک جریان اصیل و ریشهدار و معتبری نبود، مشکلات حل نشد و راه به جایی نبردند. در آبان 98 هم همین طور بود. جامعه ایران به خاطر اینکه در نسلهای موجود، نسل انقلاب، نسل بعدی و نسل سوم تجارب مسائل منطقه را دارند بهار عربی را همه شاهد بودیم، مسائل فروپاشی شوروی را دیدیم. جریان اصلاحات ناچار است مجددا برگردد و خودش را بازسازی کند و هم بخشهایی از جامعه نیاز به بازسازی دارند، هر نظامی چه لیبرال دموکراسی و... باشد، تک حزبی نمیشود و دو جریان یا حزب حداقل باید حضور فعال داشته باشند. در جمهوری اسلامی یک جریان که حاکمیت را نمایندگی میکند اسمش جریان اصولگرایی است و همیشه گوش به زنگ هستند که ببینند که دستگاههای حاکمیتی و... چه میگویند و در مقابل یک جریان هم معتقد است که برای اصلاح جامعه تلاش میکند که به وضع موجود قانع نیست (قانون اساسی، قوانین عادی، رفتارها، رویکردها و ...) و جریان اصلاحات این بخش را از 76 تاکنون نمایندگی کرده است. به همین دلیل هم این آرا به سبد اصلاحات واریز میشود. برخی مواقع ملاحظه میکنید که اصلاحات مورد مواخذه قرار میگیرد که پس چهکار کردید؟ در بحثهای اخیر در رسانهها و فضای مجازی دقت کنید کسانی که رای نداده بودند، حالا میگویند ای داد رای ندادیم، نتیجه چه شد؟ طوری میشود که بعد از عبور از انتخابات احساس میکنند که اگر به اصلاحات رای میدانند منافع، خواستها و نظراتشان بیشتر مطرح بود. حالا احساس غربت میکنند. اگر اصلاحات باشد به جای طرح صیانت از فضای مجازی، طرح شهر هوشمند را میآورد. بحث حریم خصوصی و اولویتهای شورای شهر پنجم را با شورای شهر ششم مقایسه کنید. اصلاحات میتواند نارسایی داشته باشد ولی وقتی در ظرف ایران نگاه کنیم و مجموع مسائل محیطی، شرایط کشور و بین المللی و محدودیتها را ملاحظه کنیم، اصلاحات بیشتر و بهتر عمل کرده است. فکر میکنم مادامی که آمادگی و اراده در اصلاحات نسبت به مردم و رای دهندگان وجود دارد و با محدودیتها، میتوان گفت اصلاحات نیروی مناسب، قابل اعتماد و حامی مردم خواهد بود، ولو در یک دورهای هم نواقصی باشد و فاصلهای شکل بگیرد و بخشی از پل بین مردم و اصلاحات هم خراب شود، بازسازی خواهد شد.
تا چه اندازه اصلاح در بدنــه تصمیم گیری جریان اصلاحات را ضروری میدانید؟
نقش آقای خاتمی در جریان اصلاحات، ارشادی است. بخشهای مختلف اصلاحات به ایشان مراجعه میکنند. در جریان اصلاحات برخلاف کشورهای اروپایی که احزاب نیرومند وجود دارد، ساختارهای مشابه وجود ندارد. در قانون اساسی ما احزاب مورد توجه نیست. ساختارهای کاریزماتیک، احزاب و سایر بخشهای موثر در بزنگاهها نقش خود را ایفا میکنند. در اصلاحات، شورای عالی داشتیم که فقط نمایندگان احزاب نبودند و شخصیتهای حقیقی خارج از احزاب هم در آن عضویت داشتند. شروع کار با شورای هماهنگی احزاب بودند و پیشنهاد اولیه را تنظیم و پیشنهاد میکنند و بعد خود آنها احساس میکنند که نیاز به شخصیتی است که جامعه قبولش داشته باشد و هم وقتی نظرش و اشاراتش می آید اقبال و پذیرش بیشتری است و این ساختار مورد خواست و اقتضائی است و نه اینکه ساختار تحمیلی نیست. امیدواریم یک حزب اصلاحات بهصورت سراسری شکل بگیرد و همه احزاب موجود در آن حضور داشته باشند و علاوه برآن سازمانهای مردم نهاد، رسانهها بیایند و سلسله مراتب شهرستانها و استانها و شورای مرکزی شکل بگیرید که همه اینها مطلوب است، ولی وقتی شورای نگهبان9 نامزد جبهه اصلاحات را یکجا رد میکند. در نظر بگیرد یک حزب اصلاحات وجود دارد با دبیرکلی آقای خاتمی که مثل آب خوردن با محدودیت مواجه میشود. شرایط کشور و محدویتها را باید مورد ملاحظه قرار داد.
اخیرا در فضای سیاسی شاهد گشایشهایی هستیم، این تغییرات چرا در دولت روحانی اتفاق نیفتاد؟
اولا دلیل اتفاقات سال 88 آقای احمدینژاد و رفتارش بود که بعدا برای همه روشن شد و امروز رفتارش برای همه حامیانش عبرت شده است. رفع حصر مطالبه همه انتخابات و مورد خواست اکثریت جامعه بود. امیدواریم رفع حصر بشود و آنها هم بتوانند بیایند و دوستدارانشان هم بتوانند با آنها تماس بگیرند. در انتخابات ریاست جمهوری مشارکت قابل مشاهده و نماد است و فکر میکردیم مشارکت اصل قرار داده میشود و ارادهای که در گذشته بود پا برجا میماند ولی متاسفانه نشد. با این وضع در شرایط فعلی در اجرای کارها هم در صحنه بینالمللی مانند لغو تحریمها، مذاکره با دنیا و...یک جایی مشکلی پیش بیاید؛ با خروج آمریکا از افغانستان خیلیها فکر میکردند فرصتی برای جمهوری اسلامی است ولی این گونه نشد. در یک منطقه حساس واقع شدهایم و مسائل و درگیری تاریخی گذشته و... وجود دارد، کشور نیاز به اجماع، وحدت و انسجام ملی دارد تا مسائل داخلی و خارجی را حل کند. امروز حل مشکلات اقتصادی، تورم، اشتغال و...نیاز به همدلی و همکاری دارد. آقای روحانی با آن رای بالای فقط ماه عسل شش ماه داشت و با حوادث دی ماه 96 مواجه شد. این کشور نیاز به همدلی بین بخشهای مختلف دارد. برداشت من این است که جریان اصلاحات همراهی و همکاری خواهند داشت و آرزو میکنند آقای رئیسی در حل مشکلات جامعه موفق شود و بتواند تحریمها را لغو کند، تورم را بردارد و سطح درآمد مردم را بالا ببرد. اگر میخواهیم دولت جمهوری اسلامی موفق شود به خاطر این است که مردم در فشار هستند. امیدواریم مواضعی که آقای رئیس جمهور در ابتدای کار اعلام کردند و از برخی چهرهها درخواست نظر و پیشنهاد کردند، افراد معتدل را سر کار بیاورند تا فضا تلطیف شود و زمینه گفت و گو بین بخشهای مختلف فراهم گردد.آقای رئیس جمهور میتواند یک نشستی با دبیران کل احزاب داشته باشد تا یک اجماع ملی برای حل وفصل مشکلات بهوجود آید. اگر قرار است جریانی برای همکاری انتخاب شود، باز هم جریان اصلاحات است. مگر اینکه اصلاحات از عهده این کار برنیاید و جریان سومی جایگزین شود؛ تا وقتی چنین جریانی با شخصیتها و چهرههای معتبر و معتمد که ساختار، اهداف، برنامه و مانیفست داشته باشد، ایجاد نشود، جامعه به جریانهای ناشناخته که تبار نامشخصی دارند مراجعه میکند. در قانون اساسی ما احزاب مورد توجه نیست. ساختارهای کاریزماتیک، احزاب و سایر بخشهای موثر در بزنگاهها نقش خود را ایفا میکنند. در اصلاحات، شورای عالی داشتیم که فقط نمایندگان احزاب نبودند و شخصیتهای حقیقی خارج از احزاب هم در آن عضویت داشتند