۱۱ روز بازداشت برای انتشار یک خبر
سینا قلندری از خبرنگاران محلی کوهدشت و رومشکان است؛ او در ماجرای اطلاعرسانی درباره قتل مبینا سوری، دختر نوجوانی که چند پیش توسط همسرش به قتل رسید،نقش داشت و مدتی بعد تحت فشار قرار گرفت و بازداشت شد، درباره وضعیت خود به همدلی میگوید:«خبر این قتل 10روز پیش از رسانهای شدن به دست من رسید، اما با توجه به شرایط منطقهای تا حصول اطمینان از انتشار جزئیات آن خودداری کردم؛ از آنجایی که متوجه شدم برخی رسانهها و افراد در شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور از ظن خود بخشی از این ماجرا را با اطلاعاتی که الزاما صحت نداشت در رسانههای خود منعکس کردند، من خبر را منتشر کردم و سه ساعت بعد خبرگزاری رکنا، خبری غیر واقعی و نادرست درباره این حادثه منتشر کرد.
از این رو پلیس فتا به منزل اقوام من در کوهدشت که مهمان آنها هستم مراجعه کردند و برخورد بسیار امنیتی و تندی داشتند. در پی بازداشت برخی از وسایل شخصی من، از جمله تلفن من را نیز ضبط کردند. وی با اشاره به اینکه دادیار پرونده اعلام کرد من تبرئه شدهام با قرار کفالت آزاد شدم، ادامه میدهد: یک روز بعد برای تحویل وسایل شخصیام به دادسرا رفتم که به شکل اتفاقی با دادستان مواجه شدم و ایشان با عتاب من را خطاب قرار دادند که انتشار این خبر کار نادرستی بود و به دادیار پرونده من گفتند جوری تنبیهاش کنید که دیگر چنین اخباری را منتشر نکند. در پی این ماجرا من بازداشت شدم، ابتدا به کلانتری منطقه و سپس به زندان مرکزی خرمآباد منتقل شدم و این بازداشت حدود 11روز طول کشید.»
این خبرنگار ادامه میدهد:«در مدت بازداشت شرایط جسمی خوبی نداشتم، بر اثر استرس بیماری زخم معدهام تشدید شده بود و خونریزی معده داشتم؛ در این مدت همسرم چندین بار به قاضی پرونده و دادستانی مراجعه کرده و شرایط من را برای آنها تشریح کرده بود شاید به شرایط من رسیدگی کنند، اما در قرنطینه زندان مرکزی خرمآباد، به هیچ شرایط چنین کاری فراهم نیست. حتی داروهایی را که مصرف میکردم، به من نمیدادند. گاهی از فرط درد و خونریزی بیحال می شدم تا جایی که به محض آزادی از زندان در بیمارستان بستری شدم!»
وی در پاسخ به این پرسش که در مدت بازداشت به بهداری یا بیمارستان منتقل شده است یانه؟ میگوید:«به هیچ وجه مرا به بیمارستان منتقل نکردند و در اوج ناراحتی و خونریزی به من قرص ژلوفن دادند که ازقضا برای معده مضر است. البته یکبار پزشک بهداری زندان خرمآباد به من شربت معده و قرص امپرازول داد. پرونده پزشکی من در اختیار دادستان قرار داده شد تا مشخص شود تحت درمان هستم و تحمل بازداشت را ندارم، اما عملا کاری از پیش نرفت.»
قلندری با اشاره به اینکه اساسا من تفهیم اتهام نشده اما بازداشت شده بودم، تصریح میکند:«به این دلیل سه روز پایان بازداشتم، اقدام به اعتصاب غذا کردم؛ چراکه وضعیت من و بازداشتم هیچ توجیهی نداشت. صرفا دادیار پرونده از من خواست برگه انتقال به زندانم را انگشت بزنم؛ ایشان هم از توضیحات من قانع شده بودند و تاکید داشتند دادستان درخواست بازداشت من را دارد و کاری از ایشان بر نمیآید. ضمن اینکه حتی اگر کسی تفهیم اتهام شود معمولا برای او قرار کفالت یا وثیقه صادر میکنند، اما این روال برای من اساسا انجام نشد. حتی رئیس قوه قضائیه هم چند روز قبل بر عدم بازداشت موقت تاکید کردند!»
وی ادامه میدهد:«در مدت بازداشت همسرم چندین نوبت به دادیاری مراجعه کردند تا برای من قرار کفالت صادر شود، اما ایشان را به دادستان ارجاع میدادند. آقای دادستان هم به همسرم گفته بود شاکی خصوصی دارم؛ البته که این موضوع به هیچ وجه مانع صدور قرار کفالت نمیشود! بهانه دیگرشان این بود که اگر آزاد شوم خانواده مقتولی که من درباره او اطلاعرسانی کرده بودم، مرا خواهند کشت. من نمیدانم اگر کسی تهدید به مرگ شود، برای حفاظت او را بازداشت میکنند یا فردی که اقدام به تهدید کرده است؟! البته به همسرم گفتند من کاری میکنم این خبرنگار نه تنها محکوم شود بلکه شغلش را از دست بدهد.»
وی با بیان اینکه من هنوز نمیدانم چرا بازداشت شدهام، به خاطر جدال کلامی با دادستان یا افشای حقیقت؟! ادامه میدهد:«پیش از من خبر توسط برخی رسانههای محلی و اقوام خانم سوری که کشته شده بودند، منتشر شده بود و من تنها درباره ماجرا، اطلاعرسانی دقیق و درست کردم. به نظرم من به خاطر بیان حقیقت درباره ابعاد ماجرا بازداشت شدم.کلیپ و تصاویری که از ایشان منتشر شد هم به بنده ارتباطی نداشت. متاسفانه بارها با خبرنگاران محلی به دلیل افشاگری درباره مسائلی از این دست، برخورد شده است، اما صدایشان جایی پخش نشده و شاید به همین دلیل مورد ظلم قرار گرفتند.»
قلندری در پاسخ به اینکه وضعیت فعلی پرونده او چگونه است و شاکیان آن چه کسانی هستند، میگوید: «شاکیان پرونده من خانواده، همسر و متهمان به قتل هستند. پرونده من به شکل ویژه از دادسرا به دادگاه فرستاده شده و در حال حاضر با قرار کفالت دو کارمند دولت آزاد هستم. البته من در متن خبرم به هیچ وجه به این افراد اتهامی نزدم؛ هدف من از انتشار این خبر بیان واقعیت و مقابله با فرهنگ فرزندکشی، همسرکشی، کودک همسری و تبعیض علیه زنان بود! امروز برخی از نزدیکان، همکلاسیها و دوستان این دختر به دلیل فضای حاکم بر منطقه و فرهنگ غلط جرات ندارند برای خواندن فاتحه بر سر مزار او حاضر شوند.»