روز نو :طبق یک سنت تاریخی در جمهوری اسلامی، روسای جمهور بعد از اتمام دوره ریاست جمهوریشان با حکم رهبری به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در میآیند؛ به جز سیدمحمد خاتمی که گفته بود ترجیح میدهد بیرون از ساختار اجرایی فعالیت کند. حکمیکه معمولاً بلافاصله بعد از پایان کار دولت به روسای جمهور سابق ابلاغ یا پیشنهاد میشود. حالا حدود یک هفته از پایان ریاست جمهوری حسن روحانی میگذرد، ولی هیچ خبری مبنی بر انتقال ایشان به مجمع نیست. پیش از این هم برخی با توجه به اتفاقات روزهای آخر دولت پیشبینی کرده بودند که احتمالا روحانی به سرنوشت افرادی دچار میشود که بعد از اتمام مسئولیتشان به انزوا رانده میشوند. حالا با عدم صدور حکم عضویت روحانی در مجمع تشخیص تا این زمان، این گمانه برای روحانی تقویت شده است.
دولت ششم به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۱۲مرداد هفتادوشش کار خودش را پایان داد، اما حکم جدید هاشمی رفسنجانی یعنی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، قبل از پایان دولتش یعنی در اسفند هفتادو پنج توسط رهبر انقلاب برای ایشان صادر شد که شاید بتوان این استثنا را به جایگاه ویژه آیتالله هاشمی نزد رهبری ربط داد.
در مورد محمود احمدینژاد هم که در دولت دهم با برخی منویات رهبری زاویه پیدا کرد و حتی کارش به قهر 11روزه هم کشید، به سرعت حکم عضویتش در مجمع صادر شد. او در روز دوازدهم مرداد 92 دولت را به آقای روحانی تحویل داد و یک روز بعد یعنی سیزدهم مرداد حکم عضویت احمدینژاد در مجمع توسط رهبری صادر و امضا شد؛ عضویتی که با توجه به رفتارهای او برخلاف تصور بود.
در این میان، در مورد سیدمحمد خاتمی هم که از نظر عدهای گزینه چندان مطلوب رهبری نبود، از برخی منابع اصولگرا شنیده شد که در سال ۸۴ و بعد از پایان دولت هشتم، به ایشان عضویت در مجمع تشخیص پیشنهاد شده، اما خاتمی آن را نپذیرفته است. در این مورد از صفار هرندی نقل شده بود که «آقای خاتمی وقتی دورهاش به پایان رسید، آقا به او میگویند که من بنا دارم شما را به عنوان عضو مجمع تشخیص منصوب کنم. خاتمی خودش میگوید به من اجازه دهید من آنجا نباشم، یک کار شخصی دارم، آن کارم را دنبال کنم شاید بهتر باشد، ایشان هم پذیرفتند.» البته خاتمی خود بر این باور است که ماجرا طور دیگری بوده است. به گزارش ایسنا، در 31 مرداد 84 یعنی چند روز بعد از انتقال دولت، خاتمی در جمع خبرنگاران در پاسخ به اينكه آيا عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام را ميپذيرد يا خير، گفته بود مسئله آن گونه كه مطرح شده، نبود.
دولت دوازدهم به ریاست دکتر حسن روحانی با وجود فراز و نشیبهای بسیار در تاریخ ۱۲مرداد ۱۴۰۰ کار خود را پایان داد ولی تا به امروز که نزدیک یک هفته از آن گذشته هنوز هیچ حکمیبرای حسن روحانی صادر نشده که در نوع خود عجیب است. این در حالی است که روحانی سالها پیش از ریاست جمهوریاش در مجمع حضور داشت. او از سال ۷۱ تا ۹۵ یعنی بیش از دو دهه، به دستور رهبری عضو حقیقی مجمع تشخیص بود و از سال ۹۲ هم که به عنوانی یکی از سران سه قوه در این مجمع عضویت داشت ولی بعد از پایان ریاست جمهوریاش، هنوز حکمی برای ایشان صادر نشده. حسن روحانی در آخرین گفتوگوی تلویزیونی در آخرین روز کاریاش، در پاسخ به مرتضی حیدری که از او پرسید از فردا چه میکنید؛ گفت: «من از مبارزات سال ۴۱ به عنوان یک سرباز کنار انقلاب بودم و تا به امروز، کار اصلی من فرهنگی بوده در حالیکه از نظر کاری جنبه امنیتی میچربد. خودم دنبال کار علمی بوده و هستم. از فردا کار علمی و فرهنگی خواهم کرد و از فردا سمت خاصی نخواهم داشت.» این اتفاق در حالیست که بسیاری از فعالان سیاسی معتقد بودند مقصد بعدی حسن روحانی مجمع تشخیص خواهد بود.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مورد آینده روحانی پس از ریاستجمهوری گفته بود: در رابطه با صلاحیتها و قابلیتهایی که در آقای روحانی سراغ دارم فکر میکنم که رهبری درصورت اعلام تمایل وی و توافق ایشان علاوه بر مسئولیت عضویت او در مجمع تشخیص چه بسا در دورهای که مسؤلیت آقای صادق لاریجانی تمام شود، بنا به احراز صلاحیت و قابلیتهای منحصر به فرد آقای روحانی در قیاس با اعضای فعلی مجمع، ریاست را به عهده آقای روحانی واگذار خواهند کرد.
فائزههاشمی معتقد است طبق روال حقوقی و قانونی، روسای جمهور اگر خودشان مخالف نباشند معمولا بعد از پایان دولتشان عضو مجمع میشوند که در مورد آقای روحانی هم با وجود مخالفتهای تند و تیزی که از جانب اصولگرایان با ایشان میشود، این اتفاق محتمل است. البته حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران با بدبینی در این مورد نظر داده. او با اشاره به اینکه همین قدر که آقای روحانی ممنوعالتصویر و ممنوعالصوت نشود برای ما کافیست، گفت:«در ایران روسای جمهور یا باید مثل مرحوم رجایی به درجه شهادت برسند تا عاقبت به خیر بشوند یا اینکه به درجه رهبری نایل شوند. مانند رهبر معظم انقلاب که پس از اتمام ریاست جمهوری دورههای سوم و چهارم ارتقا پیدا کردند و منشأ خدمات و برکات فراوانی برای کشور بودهاند الباقی روسای جمهور خیلی خوش عاقبت نبودهاند. انشاءالله آقای روحانی اولین رئیس جمهوری خوش عاقبت باشد.»
با مرور سرگذشت روسای جمهور گذشته بعد از پایان ریاست جمهوریشان به نظر میرسد که بیشتر آنها عاقبت به خیر نشدند. به جز آیتالله خامنهای که از ریاست جمهوری به مقام رهبری نظام رسید، روسای جمهور قبل از ایشان که عزل و شهید شدند و در میان روسای جمهور بعد از ایشان هم بهترین حالت تنها برای هاشمی رفسنجانی رقم خورد که تا سال ۹۵ که از دنیا رفت ریاست مجمع را برعهده داشت. سیدمحمد خاتمی که بدون رای قضایی دچار محدودیتهای شدید شد، محمود احمدینژاد هم که در ابتدا توسط اصولگرایان معجزه هزاره سوم نامیده میشد، بعد از ریاست جمهوری بایکوت شد و به نوعی به اپوزیسیون نظام تبدیل شده (البته به انتخاب خودش). اما حسن روحانی که همیشه به نوعی مرید آیتالله هاشمی بود و بسیار از او تاثیر میگرفت بدش نمیآمد که بعد از پایان ریاست جمهوریاش مسیری همچون مرحوم هاشمی را طی کند و به نوعی مرد تاثیرگذار پشت پرده یا روی صحنه باقی بماند، حتی عدهای رفتار روحانی با اصلاحطلبان در دولت دومش را هم تحت تاثیر این گرایش و نزدیگ نگاه داشتن خود به هسته اصلی نظام تفسیر میکردند، اما اتفاقات برای او طوری رقم خورد که حداقل فعلا دستیابی به این هدف بسیار دور از ذهن به نظر میرسد. حالا برای روحانی چند حالت متصور است. بهترین حالت برای او ریاست مجمع تشخیص است، ولی با تاخیر شکل گرفته در صدور حکم برای ایشان این امر فعلاً بعید به نظر میرسد. حالت دوم این است که حسن روحانی به کارهای حزبی بپردازد، یعنی با تشکیل یک حزب مستقل، در مقام رهبر حزب به تلاش در جهت تداوم اهداف سیاسی خودش بکوشد و در مقاطع حساس کشور همچون انتخابات یا اتفاقات پیش بینی نشده موثر واقع شود. احتمال سومی هم برای آقای روحانی متصور هست و آن هم نزدیکتر شدن به اصلاحطلبان که البته این مورد به اقبال اصلاحطلبان از او هم وابسته است. درست است که محبوبیت آقای روحانی بین مردم از ابتدای ریاست جمهوری تا پایان آن روند نزولی شدیدی داشت، اما برخی معتقدند که قضاوت درباره او به عملکرد دولت جدید هم وابسته است. مردم مقایسه میکنند و نتیجه این قیاس در آینده شیخ حسن روحانی بسیار موثر است.