دولت بعدی تهديدها را به فرصت تبديل كند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۰
آقای رئیسی عنوان کردند پس از پیروزی در انتخابات رویکرد مستقلی در پیش خواهند گرفت. آیا در عمل شرایط برای شکل‌گیری چنین دولتی فراهم خواهد شد یا اینکه اصولگرایان که حامی رئیسی در انتخابات بوده‌اند چنین اجازه‌ای نخواهند داد؟

دولت بعدی تهديدها را به فرصت تبديل كند

روز نو :اصلاح‌طلبان پس از انتخابات1400 در وضعیتی قرار گرفته‌اند که آینده این جریان در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است. از یک‌طرف برخی عنوان می‌کنند جریان اصلاحات از فرصت قرار گرفتن در بیرون از قدرت می‌تواند در راستای بازنگری در مبانی خود استفاده کند و از سوی دیگر برخی بیرون بودن اصلاح‌طلبان را یک خطر جدی برای آینده این جریان ارزیابی می‌کنند. این در حالی است که دولت رئیسی در حالی شکل می‌گیرد که قوای سه‌گانه در اختیار اصولگرایان قرار گرفته است. به همین دلیل نحوه کنشگری اصلاح‌طلبان در آینده و نسبت به دولت ابراهیم رئیسی دارای اهمیت زیادی است. به همین دلیل و برای بررسی این موضوع با مهندس حسین کاشفی، رئیس سابق خانه احزاب ایران گفت‌وگو کرده است. کاشفی در این زمینه معتقد است: «‌اگر آقای رئیسی به دنبال رفاه مردم است باید رویکرد سازنده‌ای در عرصه سیاست خارجی داشته باشد. هدف‌گذاری در این زمینه به خوبی مسیر دولت آینده را مشخص می‌کند. کسی که برای رفاه بیشتر مردم آمده از مسیری که در‌پیش می‌گیرد مشخص خواهد شد. واقعیت این است که اصولگرایان و پایگاه اجتماعی رئیسی چنین اجازه‌ای به وی نمی‌دهند. با این وجود کسی که وارد صحنه شده و عنوان می‌کند به دنبال حل مشکلات مردم و تغییر وضعیت موجود است نباید اجازه بدهد انحصارگرایان در مسیر وی کارشکنی کنند و هدف‌گذاری‌های متعالی را مخدوش کنند. کسی که به مردم وعده داده باید به وعده‌های خود عمل کند. این در حالی است که شرایط برای آقای رئیسی فراهم است و در شرایط کنونی همه ارکان قدرت با دولت آقای رئیسی همراهی خواهند کرد». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

جریان اصلاحات‌پس از انتخابات1400 وارد چه مقطعی از عمر خود شده است؟ آیا جریان اصلاحات در شرایط کنونی ورژن جدیدی از خود ارائه خواهد کرد یا اینکه ترجیح می‌دهد نسبت به مناسبات سیاسی آینده کشور تنها نظاره‌گر باشد؟

پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دیدگاه‌های مختلفی درباره آینده جریان اصلاحات مطرح شده است. در این بین برخی براین باور هستند که اصلاحات به پایان راه خود رسیده است. این در حالی است که چنین نیست. اصلاحات مانند زندگی است که هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد و دارای مبانی و آرمان‌هایی است که همواره مورد نیاز جامعه و افراد آن است. گفتمان اصلاح‌طلبی عنوان می‌کند باید اخلاق‌مدار و قانون‌مدار بوده، به حقوق شهروندی احترام بگذاریم و به آزادی‌های مدنی افراد جامعه احترام گذاشته شود. جریان اصلاحات تنها در انتخابات ریاست‌جمهوری به دلیل نبودن شرایط رقابت دارای گزینه نبوده و به همین دلیل در انتخابات توفیقی به دست نیاورده است. کسی که قانون و رقابت را می‌پذیرد باید بستر قانون‌پذیری را نیز فراهم کند تا همه جریان‌های سیاسی بتوانند به صورت برابر در رقابت‌های انتخاباتی حضور داشته باشند. انتخابات به شکلی بود که در یک مسابقه شنا دست‌و‌پای عده‌ای را بسته بودند و در مقابل دست و پای عده دیگری باز بود و هر دو را در استخر آب انداخته بودند. در چنین شرایطی چه انتظاری از کسانی که با دست بسته در استخر بودند باید داشت؟ آیا شرایط برای پیروزی آنها فراهم بوده است؟ مهمترین مسأله اصلاح‌طلبان همراهی با مردم و نمایندگی کردن مطالبات آنهاست. اگر میزان همراهی مردم نسبت به انتخابات76و80 و حتی92 و96 کمتر شده چالشی است که نیاز به تحلیل و آسیب‌شناسی دارد. بدون‌تردید باید این رویکرد مورد نقد قرار بگیرد. با این وجود نمی‌توان همه این مسائل را به عملکرد اصلاح‌طلبان ارتباط داد.

چه میزان از این چالش‌ها به عملکرد اصلاح‌طلبان ارتباط دارد؟

یکی از مهمترین مسائلی که در این زمینه نقش داشته این است که اصلاح‌طلبان باید بیشتر با مردم گفت‌و‌گو می‌کردند. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان باید مسائل و مشکلات را به مردم می‌گفتند ریشه‌های نابسامانی‌ها را درک می‌کردند. اگر مردم ریشه‌های نابسامانی‌ها را درک می‌کردند تا این اندازه‌ دولت دوم آقای روحانی را مسبب وضعیت موجود قلمداد نمی‌کردند. نکته مهم دیگر اینکه ائتلاف با آقای روحانی باید دو سویه می‌بود که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد. در همه کشورهای جهان هنگامی که گروه‌های سیاسی با هم ائتلاف می‌کنند شروطی می‌گذارند که در صورت پیروزی در انتخابات باید به آن عمل کنند. این در حالی است که ائتلاف اصلاح‌طلبان و آقای روحانی یک سویه بود و خواسته‌های اصلاح‌طلبان محقق نشد. جریان اصلاحات به واسطه حمایتی که از آقای روحانی در انتخابات انجام داده باید نسبت به مردم پاسخگو باشد. این در حالی است پس از انتخاب آقای روحانی شرایط به شکلی رقم نخورد که اصلاح‌طلبان در عمل در مدیریت کشور حضور داشته باشند تا بتوانند در مقابل عملکرد خود در برابر مردم پاسخگو باشند. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد. دولت آقای روحانی نیز باید برخی مسائل را به صراحت با مردم در میان می‌گذاشت. مهمترین این موضوعات این بوده که اقتصاد و سیاست دو روی یک سکه هستند. این در حالی است که عده‌ای قصد داشتند و دارند که اقتصاد را از سیاست جدا کنند. عده‌ای از روزی که برجام به نتیجه رسید با برجام مخالف بودند و در شرایط کنونی نیز مخالف هستند. واقعیت این است که ما باید تکلیف خود را مشخص کنیم که آیا به دنبال تعامل مسالمت‌آمیز با جهان هستیم یا خیر. شرایط امروز جهان به شکلی نیست که یک کشور بخواهد با دیگران ارتباط نداشته باشد و در انزوا زندگی کند. امروز جوامع و انسان‌ها به هم نیازمند هستند و به همین دلیل باید بین جوامع مختلف ارتباط برقرار باشد. در چنین شرایطی کسی نمی‌تواند مدعی شود باید بین کشور دیوار کشید و با کشورهای دیگر ارتباط نداشت. مخالفان برجام دارای چنین دیدگاهی بودند و به ارتباط مهم برجام و اقتصاد داخلی توجه نمی‌کنند.

چرا آقای روحانی این موضوع را به خوبی در افکار عمومی تشریح و تببین نکرد تا در نهایت توسط اصولگرایان به عنوان مسبب نابسامانی‌های موجود معرفی شود؟

مدیریت دارای یک چرخه است که در مرحله عمل باید مورد رصد قرار بگیرد و پس از مدتی مورد بازبینی. .نظارت به معنای مچ‌گیری و دخالت نیست؛ بلکه به معنای نظارت بر اجرای صحیح برنامه‌ریزی‌هاست. اگر در دولت آقای روحانی چنین نظارتی وجود داشت و کارهایی که باید انجام می‌شد اما انجام نشده بود مورد بررسی قرار می‌گرفت شرایط تغییر می‌کرد. این انتقادات به دولت آقای روحانی وارد بوده است. با این وجود آیا همه مشکلات کشور به دولت آقای روحانی ارتباط پیدا می‌کند؟ پاسخ به این سوال منفی است؛ چراکه چرخه مدیریت کشور در همه زمینه‌ها در این زمینه نقش داشته است. اگر موفقیتی بوده باید به نام همه نوشته شود و اگر ناکامی‌ها و ناکارآمدی‌هایی نیز وجود داشته به همه چرخه مدیریت کشور باز‌می‌گردد. در چنین شرایطی نمی‌توان همه مشکلات کشور را به گردن دولت انداخت و بقیه ارکان قدرت را تبرئه کرد. همه کسانی که در تصمیم‌گیری کلان کشور نقش داشته‌اند در نابسامانی‌های موجود مقصر هستند. از سوی دیگر حمایت‌های لازم از دولت آقای روحانی صورت نگرفت. در شرایطی که تیم مذاکره‌کننده آقای روحانی در حال مذاکره با کشورهای غربی بود برخی در داخل کشور اقدماتی انجام دادند که با روح مذاکره و گفت‌وگو منافات داشت. اگر منافع ملی و مردم مورد توجه بود برخی اقدامات تنش‌زا انجام نمی‌شد. از سوی دیگر کشور بیش از همیشه نیاز به یکپارچگی دارد. نباید شرایط به سمتی حرکت کند که مردم از یک مسئول یک سخن بشوند و در مقابل از مسئول دیگر سخن دیگری بشنوند.

آیا در شرایطی که قوای سه‌گانه در اختیار اصولگرایان قرار گرفته و با یکدستی قدرت مواجه هستیم این یکدستی قدرت می‌تواند سبب یکپارچگی در کشور شود یا این یکدستی در نهایت بین ساختارهای تصمیم‌گیر و مردم فاصله ایجاد می‌کند؟

بنده با این دیدگاه که اگر قدرت یکدست شود و اگر همه قوا در اختیار یک جریان قرار بگیرد همه مشکلات حل می‌شود موافق نیستم. هنگامی که قوا یکدست می‌شود عیب هم را نمی‌بینند. کسی که عیب دیگری را به وی گوشزد می‌کند دوست او است. این در حالی است که برخی در کشور انتقاد کردن را به‌مثابه نفی‌کردن در نظـــر مــی‌گیرند. هنگامی که قوا در اختیار یک جریان قرار گرفته است، تلاش می‌شود به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه عیب‌های یکدیگر را بازگو نکنند که در چنین شرایطی ناکارآمدی‌ها مشخص نمی‌شود و پنهان می‌ماند. در چنین شرایطی فشار روی مردم وارد خواهد شد. نباید کسی را که به دنبال نقد دلسوزانه از وضعیت کشور است، نفی و حذف کنیم. بنده امیدوارم این رویکرد در دولت آقای رئیسی وجود نداشته باشد. قرار نیست وضعیت به همین شکل باشد؛ بلکه باید بهتر از گذشته باشد. مهمترین سرمایه کشور نیروی انسانی و جوانان هستند. این در حالی است که آمار مهاجرت از کشور در سال‌های اخیر افزایش چشمگیری کرده است. چرا شرایط زندگی و کار مناسب برای جوانان مهیا نیست تا آنها در کشور خود زندگی و فعالیت کنند. ما در این زمینه ضررهای زیادی متحمل شده‌ایم. به همین دلیل آقای رئیسی باید در این زمینه تلاش زیادی انجام بدهد. از سوی دیگر باید در مقابل تبعیض‌ها ایستادگی کرد و اجازه نداد در کشور ادامه پیدا کند. نباید شهروندان را به شهروند 1 و 2 تقسیم کنیم. باید از تجربه42 ساله جمهوری اسلامی درس بگیریم. سوال اینجاست که چرا پس از 42 سال انتخاباتی در کشور برگزار شده که بیش از50 درصد مردم در آن شرکت نکرده‌اند. این مایه افتخار نیست. باید بپذیریم در گذشته به شکلی عمل نکرده‌ایم که باعث رضایتمندی مردم شده باشد. فرصت‌ها همیشگی نیست. در شرایط کنونی ما از فرصت‌ها استفاده نکرده‌ایم و در نتیجه فرصت‌ها به تهدید تبدیل شده است. در چنین شرایطی است که نارکارآمدی‌ها به وجود می‌آید و در مردم احساس نگرانی ایجاد می‌شود.

آقای رئیسی عنوان کردند پس از پیروزی در انتخابات رویکرد مستقلی در پیش خواهند گرفت. آیا در عمل شرایط برای شکل‌گیری چنین دولتی فراهم خواهد شد یا اینکه اصولگرایان که حامی رئیسی در انتخابات بوده‌اند چنین اجازه‌ای نخواهند داد؟

آقای رئیسی عنوان کردند به دنبال شکل‌گیری یک دولت مستقل و فراجناحی هستند. فارغ از اینکه دولت آینده چه دولتی خواهد بود باید این سوال را مطرح کرد که آیا از توانایی کافی برای حل مشکلات کشور برخوردار است یا خیر. به صورت طبیعی برخی از طیف‌های اصولگرایی و از جمله طیف رادیکال این جریان مانند جبهه پایداری چنین اجازه‌ای به دولت آینده نخواهند داد. آقای رئیسی باید در عمل مستقل بودن خود را نشان دهد. با توجه به شرایط انتخابات و شرایط جریان اصولگرایی شرایط برای شکل‌گیری یک دولت فراجناحی سخت است. اگر آقای رئیسی به شعارهایی که در زمان انتخابات مطرح کرده‌اند پایبند باشند و به دنبال یک رویکرد مستقل باشند اتفاق خوبی است که در کشور رخ می‌دهد. بدون‌تردید این وضعیت به سود کشور خواهد بود. مردم هم فارغ از گرایشات سیاسی نسبت به عملکرد دولت‌ها درباره آن قضاوت می‌کنند. به عنوان مثال به آقای خاتمی در دور دوم ریاست‌جمهوری رأی بیشتری دادند. این اقدام به دلیل عملکرد خوب دولت اصلاحات و صداقتی بود که مردم از آقای خاتمی دیده بودند. آقای خاتمی علاوه‌بر اینکه در زمینه‌های مدنی و توسعه سیاسی فعالیت می‌کردند در زمینه اقتصادی نیز عملکرد قابل‌قبولی از خود ارائه دادند. اگر آقای رئیسی نیز بخواهد می‌تواند به چنین مقبولیتی دست پیدا کند. چیزی که امروز مردم را رنج می‌دهد رانت‌‌خواری، فساد و تبعیض است. این در حالی است که بیکاری و گرانی نیز فشار زیادی به زندگی مردم وارد می‌کند. اگر آقای رئیسی به دنبال حل مشکلات کشور است در مرحله نخست باید سیاست خارجی سازنده‌ای در پیش بگیرد و رویکرد مناسبی در مقابل برجام داشته باشد تا تحریم‌ها برداشته شود. روزی که آقای احمدی‌نژاد عنوان کرد تحریم‌ها کاغذپاره است باید شاهد چنین روزهایی نیز می‌بودیم. این در حالی است که در شرایط کنونی نیز گروهی با همان دیدگاه به سیاست خارجی و برجام نگاه می‌کنند. در زمان آقای خاتمی نیز برخی قصد داشتند کشور را به جنگ بکشانند. این در حالی است که آقای خاتمی با رویکرد مسالمت‌جویانه‌ای که در پیش گرفتند اجازه چنین کاری را ندادند. اگر قرار است اتحاد در کشور صورت بگیرد این اتحاد باید برای صلح باشد نه جنگ. آقای رئیسی باید بین رویکرد تهاجمی و تعاملی یکی را انتخاب کند.

آقای رئیسی بین دو رویکرد تقابلی و تعاملی کدام را انتخاب خواهد کرد؟

آقای رئیسی باید در عمل اثبات کند که به دنبال رویکرد تعاملی با کشورهای جهان است. واقعیت این است که در دولت آقای روحانی رویکرد ایران در عرصه بین‌‌المللی قابل‌قبول بود و در این زمینه اقدامات مهمی صورت گرفت. به همین دلیل می‌توان سیاست خارجی دولت آقای روحانی را موفق ارزیابی کرد. اگرآقای رئیسی به دنبال رفاه مردم است باید رویکرد سازنده‌ای در عرصه سیاست خارجی داشته باشد. هدف‌گذاری در این زمینه به خوبی مسیر دولت آینده را مشخص می‌کند. کسی که برای رفاه بیشتر مردم آمده از مسیری که در‌پیش می‌گیرد مشخص خواهد شد. واقعیت این است که اصولگرایان و پایگاه اجتماعی رئیسی چنین اجازه‌ای به وی نمی‌دهند. با این وجود کسی که وارد صحنه شده و عنوان می‌کند به دنبال حل مشکلات مردم و تغییر وضعیت موجود است نباید اجازه بدهد انحصارگرایان در مسیر وی کارشکنی کنند و هدف‌گذاری‌های متعالی را مخدوش کنند. کسی که به مردم وعده داده باید به وعده‌های خود عمل کند. این در حالی است که شرایط برای آقای رئیسی فراهم است و در شرایط کنونی همه ارکان قدرت با دولت آقای رئیسی همراهی خواهند کرد. این یک اتفاق مثبت است که در دولت‌های گذشته وجود نداشت. ما امیدواریم آقای رئیسی به وعده‌هایی که به مردم داده عمل کند و دولت خود را در یک مسیر عقلایی حرکت بدهد.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز