روز نو :انتخابات مجلس یازدهم زنگ خطری برای اصلاحطلبان بود تا بدانند جامعه با هیچ جریانی عقد اخوت نبسته و اگر مطالبات و خواستههایش مرتفع نشود از هیچ جریانی ولو همفکر حمایت نمیکند. با این حال اصلاحطلبان این هشدار را جدی نگرفتند و دو سالی میشد که از آن به عنوان زمانی خوب برای بازیابی سرمایه اجتماعی استفاده کرد را به راحتی و بدون هیچ تحرکی از دست دادند تا نارضایتیهای جامعه بیشتر شود و به جایی برسد که در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای 1400 حتی با دعوت بزرگان اصلاحات نیز مردم به صحنه نیایند و اصلاحطلبان برای دومین بار از حضور در نهادهای انتخابی باز بمانند. از این رو بسیار مطرح میشود که امروز برای پویایی و بالندگی بیشتر اصلاحطلبان و پر کردن شکاف و گسستی که بین آنها و مردم پدید آمده باید به سمت نوعی بازنگری و اصلاح در اصلاحات حرکت کنند تا بازهم بتوانند جامعه را با خود همراه کنند و گفتمان سیاسی نخست جامعه لقب بگیرند که این مهم نیاز به طی کردن زمانی برای انجام آن خواهد بود. در این راستا برای بررسی شرایط فعلی اصلاحطلبان، لزوم بازنگری در جریان اصلاحات و بازیابی سرمایه اجتماعی با جلال جلالیزاده فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده سابق مجلس به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
شــرایط فعلی جــریان اصلاحات و مشکلات درونی و پیش روی این جریان را چگونه ارزیابی میکنید؟
جریان اصلاحات از طیفهای مختلفی تشکیل شده است؛ از کسانی که بسیار نزدیک به جریان اصولگرا و جناح راست هستند تا کسانی که نزدیک به جریان ملی مذهبی و نهضت آزادیاند. یعنی اصلاحطلبان میان این دو طیف قرار گرفتند پس به هر صورت این اختلاف افکار، اندیشه و دیدگاه در میان اصلاحطلبان پدیدهای سلیقهای بوده و چندان در خور اهمیت نیست. اما قطعا این فراز و نشیب و نوسانات فکری و عقیدتی از لحاظ دیدگاه و موضعگیری در بین اصلاحطلبان موجب میشود که در برخی از موارد این اختلافات بروز کند و ما شاهد اختلاف نظر و دیدگاه در بین اصلاح طلبان باشیم. به هر صورت من معتقدم جریان اصلاحات نیز مانند هر جریان دیگری قطعا در گذشت زمان دچار انشعاب خواهد شد. یعنی کسانی که جریان اصلاحات را به خاطر اصلاحات میخواهند قطعا به مسیر خود ادامه میدهند و کسانی که از اصلاحات به عنوان یک آبشخور و وسیلهای برای رسیدن به مقاصد و منافع خود استفاده میکنند اگر احساس کنند که اصلاحات نمیتواند خواستههای آنها را محقق کند قطعا راه خود را جدا خواهند کرد. از این رو به نظر من اصلاحطلبان نباید هراس داشته باشند که برخی از افراد از اینها جدا شده و موضعگیریهایی میکنند که شاید برخلاف مرام و اندیشههای اصلاحات باشد. اما به هر صورت آینده اصلاحات را روشنتر خواهد کرد و معتقدم که جریان اصلاحات هر چه بیشتر به فکر تصفیه شدن و خلوص بیشتر باشد به نفع خود این جریان تمام خواهد شد.
چه راه حــل و راهــکارهای برای پر شدن شکاف و گسست میـان اصلاحطلبان و جامعه میتوان بر شمرد؟
من معتقدم که شتر سواری دولا دولا نمیشود و اصلاحطلبان باید با مردم صادق باشند. یا رومی روم یا زنگی زنگ؛ اصلاحطلبان یا باید با مسئولان باشند یا با مردم و نمیشود مردم را در هنگام سختی و دشواری رها کنند و فقط در زمان انتخابات به فکر مردم باشند. اصلاحطلبان باید زبان مردم باشند، مشکلات مردم را بفهمند و در راه حل آن کوشش کنند. از مطالبات مردم دفاع کنند و هشدارهای لازم را نسبت به روندهای موجود بدهند.
اصلاحطلبان همیشه باید نقش واسطه را بازی کنند. نقش دلسوزی، حسن نیت، سفیر صلح و دوستی و آشتی را داشته باشند. یعنی هم بتوانند از طرفی با مردم باشند و مطالبات آنها را پیگیری کنند و هم کنشگری سیاسی خود را در نظام دنبال کنند. به هر صورت آنچه که مشخص و لازم است اصلاحطلبان باید همراه مردم باشند تا مردم نیز در مقاطع مختلف از آنها حمایت کنند. نمیشود وقتی مردم دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی هستند اصلاحطلبان هیچ گونه واکنشی نشان ندهند اما در ایام انتخابات انتظار مشارکت مردم و حمایت از آنها را داشته باشند. قطعا این مساله یک داد و ستد و تعامل است و این تعامل باید دو طرفه باشد. اصلاحطلبان نیز باید نوعی بازنگری کلی در موضعگیریها، حرکات و فعالیتهای خود داشته باشند که نقاط ضعف و موانع پیش روی آنها در کجا است و با روشهای جدید جای پای خود را در بین مردم محکم کنند، چراکه به هر صورت بدون تامل، تفکر و تدبر نمیتوان کاری از پیش برد.
از دیدگاه شما اصلاحطلبان در بازنگری و اصلاح در اصلاحات باید چه رویکردی در پیش بگیرند و چه قدمهایی بردارند؟
من معتقدم اولین کاری که اصلاحطلبان باید انجام دهند بازگشت به خویشتن و تغییر در وضعیت خودشان است. اصلاحطلبان تا یک تحول عمیق و پویا در خودشان انجام ندهند نمیتوانند در جامعه تغییری انجام دهند، چراکه جامعه به شعارهای هیچ گروه یا جریانی توجه نخواهند کرد مگر اینکه عملا واقعیتها، دلسوزیها و عملکردها را ببینند کسانی که ادعاهایی مطرح میکنند چقدر در ادعاهای خود صادق هستند. به نظر من اصلاحطلبان نیز باید صادقانه به مردم بگویند که تا کجا میتوانند پیش بروند. آنها باید به نوعی خودپردازی و تربیت افراد بپردازند که بتوانند در نهادهای انتصابی نیز نفوذ کنند. چون به هر صورت کل قدرت در اختیار نهادهای انتخابی نیست. اصلاحطلبان اگر بتوانند در نهادهای انتصابی نفوذ کنند میتوانند زمینه را برای پیشرفت و توسعه فراهم کنند و الا اگر قرار باشد آنها به انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اکتفا کنند آن هم با محدودیتهای شورای نگهبان این پروسه خیلی طولانی خواهد شد. قطعا اصلاحطلبان بدون انجام مراحل تربیتی و پرورشی و فکری و حضور در دانشگاهها نمیتوانند به اهداف خود برسند.
با توجــه به تمــاسهایـی که اخیرا از سوی دفـتر رئــیس جمهــور منتخب با برخی چهرهای اصلاحطلب برای ارائه ایده و پیشنهاد گرفته شــده؛ نوع تعامل اصلاحطلبان با دولت آقای رئیسی را چگونه میبینید؟
به نظر من اولین بار است که آقای رئیسی همفکری و تبادل نظر با اصلاحطلبان را شروع کرده گام مثبتی است و به نظر میرسد که این نوع ارتباط به نفع خود آقای رئیسی هم تمام خواهد شد و میتواند این فضای اعتمادسازی را در داخل کشور ایجاد کرده و گسترش دهد و به بدبینیها و سوءظنهایی که در بین جریانهای مختلف ایجاد شده پایان دهد. حتی آقای رئیسی میتواند از اصلاحطلبان نیز در دولت خود استفاده کند. البته خود آقای رئیسی میتواند تیمی همفکر و همدل خود داشته باشد، اما آنچه که برای کشور مهم است حضور افراد دلسوز پاکدست وکارآمد در مقاطع مختلف است. مخصوصا کسانی که از سوی رئیس جمهور منتخب به کار گرفته میشوند هم باید دلسوز کشور و همراه آقای رئیسی باشند و وی را در پیگیری برنامهها همراهی کنند. اگر واقعا یک رویه، سنت و روشی در کشور به جا گذاشته شود که بحث حصر افراد و پاکسازی مخالفان از بدنه قوه مجریه یا قوای دیگر برداشته شود میتواند موجب ایجاد همدلی در کشور شود که در نهایت آثاری را به همراه خواهد داشت که به نفع کشور تمام خواهد شد.