به روز شده در: ۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۰
کد خبر: ۴۸۶۹۱۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ - ۱۶ تير ۱۴۰۰

عبور از خاتمی پروژه نخ‌نما‌شده منفعت‌طلبان

«عبور از خاتمی» طرحی است که تا‌کنون بارها از سوی چهر‌ه‌های مختلف اصلاح‌طلب مطرح شده یا بعضا مورد نقد قرار گرفته است. بحثی که در اواخر دولت اصلاحات مطرح شده و از همان زمان تا‌کنون در مقاطع مختلف به طور متناوب مطرح بوده است.
روزنو :

عبور از خاتمی پروژه نخ‌نما‌شده منفعت‌طلبان

روز نو :ناکامی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس در اسفند ماه 98 و انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها خرداد 1400 نشان داد که میان آنها و جامعه شکاف و گسست بسیاری وجود دارد و اگر می‌خواهند باز هم به کنش فعال سیاسی در جامعه و عرصه سیاست ایران بپردازند، قدر مسلم باید این شکاف را پر کنند و به سمت مردم بازگردند. در این میان برخی اشخاص و چهره‌ها در جریان اصلاحات با طرح موضوع عبور از نسل اول اصلاح‌طلبان و روی کار آمدن نسل جدید تلاش کرده‌اند تا جریان اصلاحات را به سمت و سویی ببرند که خود در ذهن پرورانده‌اند و اگر هم آن روال با معیارها و اصول اصلاح‌طلبی مغایر بود چندان اهمیتی پیدا نکند. هر چند چنین ایده‌هایی پیش از این نیز از سوی چهره‌هایی همچون غلامحسین کرباسچی مطرح شده بود و به صراحت از لفظ عبور از ناکار‌آمدان استفاده کرده بود. قدر‌مسلم بحث بازنگری ساختاری در ساز‌و‌کار و گفتمان اصلاح‌طلبان و به عبارتی اصلاح ‌اصلاحات برای پویایی و بالندگی این جریان سیاسی امری اجتناب‌ناپذیر و ضروری است. اما این مساله نباید برای برخی مقاصد منفعت‌طلبان اصلاح‌طلب به دستاویزی برای رسیدن به اهداف و مقاصدشان تبدیل شود. اینکه در بازنگری اصلاحات نسل اول کنار بروند و نسل جدید بدون پشتوانه کارکردی و گفتمانی روی کار بیایند بیش از اینکه در راستای بازنگری در جهت نوزایی و بازتعریف اصلاحات باشد، انحراف از اصلاحلات خواهد بود. آنچه مسلم است کنار گذاشتن بزرگان این جریان نه‌تنها باعث بازدهی بیشتر و انسجام درونی موثرتر در میان اصلاح‌طلبان نخواهد داشت؛ بلکه این جریان سیاسی را به لحاظ محتوایی از درون تهی خواهد کرد. اتفاقا اگر اصلاحات تا‌کنون با همه ناملایمات زمان از بین نرفته و همچنان استوار است و در جامعه به کنشگری فعال می‌پردازد به دلیل عقلانیتی است که همواره بزرگان و نسل اول اصلاح‌طلبان چاشنی سیاست‌ورزی خود کرده‌اند و اجازه نداده‌اند موضع‌گیری‌های تند و افراطی در تندباد حوادث آنها را از حیز انتفاع ساقط کند. در نتیجه به نظر می‌رسد هر نوع نگرش آسیب‌شناسانه و بازنگرانه در جریان اصلاحات بدون در نظر گرفتن نسل اول و بزرگان این جریان با نوعی شکست از پیش تعیین شده مواجه خواهد بود و چون میوه‌ای نارس عمل خواهد کرد.

پروژه نخ‌نما شده

«عبور از خاتمی» طرحی است که تا‌کنون بارها از سوی چهر‌ه‌های مختلف اصلاح‌طلب مطرح شده یا بعضا مورد نقد قرار گرفته است. بحثی که در اواخر دولت اصلاحات مطرح شده و از همان زمان تا‌کنون در مقاطع مختلف به طور متناوب مطرح بوده است. این در حالی است که به اذعان قاطبه اصلاح‌طلبان آنها اگر وجاهت و جایگاهی در جامعه دارند نه به خاطر عضویت در فلان حزب یا گروه اصلاح‌طلب؛ که به دلیل حضور و حمایت سید‌محمد خاتمی به عنوان رئیس دولت اصلاحات‌، مبدع جریان دوم خرداد و چهره‌ای وجیه‌المله با مقبولیت بالای اجتماعی است. به عبارت دیگر شاید بتوان گفت که اصلاح‌طلبان جدا از خاتمی نمی‌توانند هویت مستقلی برای خود تعریف کنند. موید این امر نیز انتخابات‌های گذشته است. نگاهی به انتخابات مجلس دهم یا شوراهای ششم و ریاست‌جمهوری دوازدهم به وضوح نشان می‌دهد اقبال عمومی مردم به سمت اصلاح‌طلبان و کاندیدا یا کاندیداهای مورد حمایت این جریان صرفا به اعتبار شخص سید‌محمد خاتمی و «تَکرار می‌کنم‌‌های»‌ او بوده است. چنانکه برخی احزاب اصلاح‌طلبی که خواستند وزن خود را بدون خاتمی در جامعه بسنجند در انتخابات مجلس یازدهم مشاهده کردند آرای‌شان حتی به 500 هزار نیز نرسید. لذا اینکه برخی بخواهند به جهت اینکه دعوت خاتمی در انتخابات گذشته با مقبولیت مردم مواجه نشده او را کنار بگذارند و به عبارتی اصلاحلات را بدون خاتمی بخواهند؛ امری کلاملا انحراف از معیار است. قدر مسلم خاتمی بهتر از هر کسی می‌دانست در انتخاباتی که گذشت باید چه رویکردی در پیش بگیرد و اینکه برخی به ظاهر کارشناس بگویند دعوت خاتمی از مردم برای حضور در پای صندوق‌‌های رای اشتباه بود و او نباید در انتخابات شرکت می‌کرد اساسا امری مذموم و نکوهیده است. لذا آنهایی که اعتبار و شناسایی خود را در جامعه مدیون خاتمی و جریانش هستند صلاحیت نظردهی در خصوص عملکرد و رویکردهای وی را ندارند. چرا که همین‌ها پس از گذشت بیش از دو دهه از ایجاد جریان اصلاحات هنوز نتوانسته‌اند به کادرسازی درون جریانی بپردازند که در هر انتخاباتی خاتمی را هزینه نکنند. پس بهتر است که به جای طرح بحث نخ‌نما‌شده کنار گذاشتن یا عبور از خاتمی به فکر بازنگری در رفتار و گفتار خود باشند تا اصلاحات بیش از این اینگونه نظرات هزینه‌ای را متقبل نشود.

سیاست هر جوانی را پیر می‌کند

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب در رابطه با نیاز به جوان‌گرایی در جریان اصلاحات اظهار داشت: سیاست اداره نیست که کارکنان بازنشسته شوند؛ سیاست به تجربه سیاسی نیاز دارد و مجموعه‌ای از جوانان و باتجربه‌‌ها، ایده‌پردازی کرده و تصمیم گیری می‌کنند. من در حوزه سیاست قائل به پیر و جوان و نسل جدید و قدیم نیستم. البته عقیده دارم سیاست هر جوانی را به سرعت پیر می‌کند و نو پیری می‌آورد. برنا نوشت، سعید شریعتی گفت: سیاست امری پیوسته است و نمی‌شود گفت پیران را کنار بگذارید و جوانان را بیاورید، بعد کارها درست می‌شود. در هر جناحی حرف جوان و پیر بی‌معنا‌ترین کار است. توان اجماع‌سازی و نیروها، اینها کار سیاسی است؛ سن که دلیل بر کنار گذاشتن یک فرد کارکشته از عرصه سیاست نیست. وی‌ یادآور شد: مثلا آقای هاشمی‌رفسنجانی را به دلیل کهولت سن از عرصه سیاسی کنار گذاشتند، آیا این کار خوبی بود؟! ادارات نظامنامه گردش نیرو دارند و دوره خدمت دارند و باید ۳۰ سال کار کنند و گردش نیرو از جوانان شروع می‌شود. ولی من در دولت به جوان‌گرایی اعتقادی ندارم؛ بلکه به تجربه‌گرایی و دانش و توانمندی و استعداد کار دارم؛ نیرویی در دولت اگر بخواهد به وزارت برسد باید تجربه مدیریت و مدیر کلی و معاونت داشته باشد و بعد وزیر شود. هزاران بار از مدیران رانتی که به یکباره پدید می‌آیند تجارب خوب و بد داشتیم ولی این رویه غلط است. عضو حزب اتحاد ملت تصریح کرد: اگر آقای خاتمی را کنار بگذاریم چه کسی را برای جایگزینی او داریم؟ آقای نبوی را کنار بگذاریم، چه کسی را می‌توان در اصلاحات به جای او گذاشت؟ نحوه تصمیم‌گیری و مکانیسم تصمیم‌گیری باید اصلاح شود و باید به بدنه اصلاحات توجه شود. اصلاحات نیروهای جوان و میانسال هم دارد ولی اصلاحات به معنای این نیست که با تجربه‌ها را مجبور کنیم در خانه بنشینند و کار را به جوان‌ترها بدهیم.

عکس روز
خبر های روز