محسن هاشمی: دلیل عدم احراز صلاحیت من اعلام نشده است
روز نو :محسن هاشمی رفسنجانی رییس شورای شهر پنجم از انتخابات ۱۴۰۰ می گوید: اصلاحات به یک تولدی دوباره ومهندسی مجدد احتیاج دارد، نباید جامعه از احزاب اصلاح طلب برداشت فعالیت تزیینی و گرم کردن تنور انتخابات را داشته باشد چرا که دیگر حاضر به حضور بی نتیجه در پای صندوقهای رای نیست، در هردو سر طیف اصلاح طلبان تندرو و کندرو، ما نیاز به آسیب شناسی داریم تا یک رویکرد واقع گرایانه، عملگرایانه وموثر را به جامعه ارائه دهیم و مردم مطمئن باشند که با حمایت خود، شاهد تغییر در شیوه مدیریت وتصمیم گیری در کشور می شوند.
همزمان با انتخابات ریاستجمهوری انتخابات شورای شهر تهران برگزار شد. از ۲۱ کرسی حتی یک نماینده از سوی اصلاحطلبان به شورای ششم شهر تهران راه پیدا نکرد، محسن هاشمی رفسنجانی رییس شورای شهر پنجم از انتخابات ۱۴۰۰، آنچه در شورای پنجم و حضور دوباره خود در عرصه سیاست میگوید.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در ادامه می آید:
*شما در سیزدهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، اما نام شما هم در کنار دیگر نامزدهای رد صلاحیت شده اعلام شد، علت عدم احراز صلاحیت از سوی شورای نگهبان به شما گفته شد یا خیر، آیا نوع عملکرد شورای نگهبان در میزان مشارکت تاثیرگذار بود؟
دلیلی از سوی شورای نگهبان به من اعلام نشده، البته براساس مواردی که سخنگوی شورای نگهبان و برخی دیگر از اعضا گفتند سیستم احراز صلاحیت در شورای نگهبان براساس رایگیری مخفی است، یعنی مشخص نمیشود که چه کسانی صلاحیت یک کاندیدا را احراز نکردهاند که بتوان از آنها دلایل عدم احراز را پرسید، این مسالهای است که نیاز به اصلاح ساختاری دارد و قانون انتخابات باید این مسایل را پیشبینی کند تا این میزان هزینه به کشور و کاهش مشارکت تحمیل نگردد.
تاثیر ردصلاحیتها در کاهش مشارکت قطعی است
*تحلیل شما از انتخابات ۱۴۰۰ و آنچه که گذشت، از عدم حضور اکثریت مردم تا آرای باطله به عنوان رقیب اصلی کاندیداها چیست؟
دلایل کاهش مشارکت در این دوره انتخابات وافزایش آرا باطله به دوبخش تقسیم می شود، نخست دلایل فرا انتخاباتی است، مانند شرایط اقتصادی، کوچک شدن سفره مردم و اختلال در معیشت، افزایش نارضایتی از ناکارآمدی سیستم، ناامیدی نسبت به تاثیرگذاری صندوقهای رای در شیوه اداره کشور، کاهش اعتماد عمومی به حاکمیت و دلایلی از این دست که باید در جای خود مورد بررسی قرار بگیرند و وزن هریک بدست آید.
اما دلایل انتخاباتی کاهش مشارکت را میتوانیم در ردصلاحیتهای حداکثری و عدم دارا بودن نماینده برای بخشی از جامعه جستجو کنیم که نمیتوانیم این بخش را هم نادیده بگیریم، همیشه در انتخاباتهای ریاستجمهوری آرا باطله وجود داشتهاند که رقمی حدود یک میلیون رای را تشکیل میدادهاند، این آرا عموما شامل افرادی بوده که برای زدن مهر در شناسنامه در انتخابات شرکت میکردند و رای سفید یا باطله میدادند، اما این رقم در دوره اخیر سه تا چهار برابر شده است که نشان میدهد بخش قابل توجهی از جامعه میخواستند در انتخابات مشارکت کنند اما کاندیدای مورد قبولی در میان این چهار کاندیدا پیدا نکردند و رای باطله یا سفید دادند، بخشی از عدم مشارکت که میتواند آن نیزعدد قابل توجهی باشد، بدلیل رد صلاحیتها بوده است، ما همیشه در انتخابات ریاستجمهوری روند رو به رشد مشارکت را در آستانه انتخابات شاهد بودیم اما در این دوره پس از اعلام کاندیداهای تایید شده بجای رشد شاهد کاهش هفت درصدی نرخ مشارکت بودیم یعنی تاثیر ردصلاحیتها در کاهش مشارکت قطعی است.
*با عدم حضور حداکثری مردم تهران در پای صندوقهای رای دور ششم شورا به جناح مقابل و اصولگرایان واگذار شد، آیا عملکرد شورای پنجم در این امر تاثیرگذار بود؟
نمیتوان تاثیر عملکرد مدیریت شهری دوره پنجم را در این عدم مشارکت انکار کرد اما فضای این دوره انتخابات برای آرا خاکستری واصلاح طلب جامعه تحت الشعاع انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت، البته شاید اگر اصلاحطلبان در مدیریت شهری عملکرد موفقتری داشتند و میتوانستند با عملگرایی و واقعگرایی کارنامه بهتری ارائه کنند، در مشارکت تاثیر مثبتی میگذاشت وحداقل بخش عمده 400 هزار رای باطله در تهران به لیست اصلاحطلبان رای می داد اما متاسفانه نتوانستند این اعتماد را به خود جلب کنند.
شورای پنجم نمره قبولی گرفت
*دستاورد شورای پنجم چه بود؟ میتوانید موارد مهم آن را بیان کنید؟
شاید بتوان گفت دوره پنجم مدیریت شهری در حوزه سلبی و صیانتی موفق عمل کرده است، یعنی با شفافسازی، مبارزه با رانت وفساد، حفظ باغات و پایبندی به طرح تفصیلی پدیدههای منفی که مردم مطالبه برخورد با آنها را داشتند بشدت کاهش پیدا کرد واین شورا نمره قبولی گرفت، اما در حوزه ایجابی که نیاز به منابع مالی قابل توجه و کمکهای دولت ومجلس در جهت تحقق اهداف برنامه در توسعه وتجهیز ناوگان حمل ونقل عمومی وکاهش ترافیک و آلودگی هوا بوسیله آن بود، نتوانستیم به اهداف خود برسیم، البته شرایط عمومی کشور در این دوره و همزمانی تحریمهای بیسابقه ترامپ با کرونا هم موثر بود که امیدواریم بزودی شرایط به سمت مثبت وگشایش تغییر کند.
جبهه اصلاحات با ریزش بدنه اجتماعی خود مواجه شده است
*آنچه کارگزاران به عنوان حزب محوری در انتخابات ۹۸ و این بار در ۱۴۰۰ در پیش گرفت و به یکباره حمایت از عبدالناصر همتی را دستور کار خود قرار داد تا چه اندازه در پیروزی کاندیدای رقیب تاثیرگذار بود؟ در این نتیجه کارگزاران تا چه اندازه سهیم بود؟
تصور نمیکنم که حمایت یا عدم حمایت کارگزاران وسایر احزاب اصلاحطلب، در نتایج انتخابات تاثیر زیادی گذاشته باشد، دلایل عدم مشارکت 52 درصدی و آرا باطله 7 درصدی در انتخابات، فراتر از احزاب بود، چه کارگزاران که حمایت کرد وچه احزابی که کاندید معرفی نکردند نتوانستند این فضای کلی را تغییر بدهند، دلیلش هم آرا پایین لیست شوراهاست که توسط همه احزاب اصلاح طلب وبزرگان اصلاحات حمایت شد اما کف رای آن 23 هزار رای یعنی 98 درصد کمتر از دوره قبل بود، این به معنای آن است که جبهه اصلاحات با ریزش بدنه اجتماعی خود مواجه شده وتوانایی اقناع جامعه را ندارد و بدنه آن که از صندوقهای رای مایوس شدند با دعوت اصلاحطلبان حتی حاضر نشدند به جای رای باطله به لیست جمهور رای بدهند.
اصلاحات به یک تولد دوباره و مهندسی مجدد احتیاج دارد
*اصلاحات کجای راه را اشتباه رفت که باعث شد امروز شاهد شکاف عمیق میان اصلاحطلبان و مردم باشیم؟
فقدان عملگرایی و واقعگرایی، ترجیح مصالح شخصی و گروهی به مصالح عمومی و عدم داشتن راهبرد موثر مهمترین مشکلاتی بود که موجب شد اصلاحطلبان هم جایگاه خود را در حکومت وعرصه رسمی سیاست از دست بدهند وهم با ریزش بدنه اجتماعی مواجه شوند، شاید اگر درایت و شجاعت واز خودگذشتگی آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال 1392 نبود که با ثبتنام وپرداخت هزینه سنگین ردصلاحیت، آّبروی خود را برای مصالح جامعه فدا نمیکرد، اصلاحطلبان پس از سال 84 قادر نبودند به قدرت بازگردند، یکی از تفاوتهای مهم انتخابات 1400 با گذشته، فقدان آیتالله هاشمی رفسنجانی بود چرا که ایشان حتی در سال 1396 هم بستر پیروزی را برای اصلاح طلبان هموار کرده بودند.
آینده اصلاحات را با تمام کاستیها و تلخیها چگونه قلمداد میکنید؟
اصلاحات به یک تولدی دوباره و مهندسی مجدد احتیاج دارد، نباید جامعه از احزاب اصلاح طلب برداشت فعالیت تزیینی و گرم کردن تنور انتخابات را داشته باشد چرا که دیگر حاضر به حضور بی نتیجه در پای صندوقهای رای نیست، در هردو سر طیف اصلاح طلبان تندرو و کندرو، ما نیاز به آسیب شناسی داریم تا یک رویکرد واقع گرایانه، عملگرایانه وموثر را به جامعه ارائه دهیم و مردم مطمئن باشند که با حمایت خود، شاهد تغییر در شیوه مدیریت وتصمیم گیری در کشور می شوند.
و در آخر آیا محسن هاشمی پس از شورای شهر برای ورود به مجلس دوازدهم آماده میشود؟
خیر، به دلایلی که گفتم فضای حاکمیتی و اجتماعی آمادگی لازم برای حضور جریان میانه رو را در انتخابات ندارد، ما باید به آسیب شناسی و بازسازی فردی وجمعی بپردازیم و منتظر گشایش و تغییر شرایط سخت امروز باشیم.