پشت پرده تغییرات تیم ملی ایران از ویلموتس تا اسکوچیچ
تیم ملی دو چهره کاملا متفاوت در دو دور رفت و برگشت مقدماتی جام جهانی داشت، دور اول کاملا بی انگیزه و بی روح و بدون ساختار تیمی منسجم نشان داد و در دور دوم تیمی با انگیزه، شاداب، منسجم و باروحیه بود.
برای اینکه این همه تفاوت را بررسی کنیم و به تحلیل چرایی این اتفاقات تلخ و شیرین در یک تورنمنت مهم بپردازیم، شاید بهتر باشد از انتخاب و چگونگی انتخاب مارک ویلموتس شروع کنیم.
اینکه گزینه نخست فدراسیون مهدی تاج ابقای کارلوس کی روش بود، بعد به این نتیجه رسید سراغ گزینه های بزرگ برود و گزینه های بزرگ هیچ کدام با توانایی مالی فدراسیون سازگاری نداشتند و در نهایت به علی دایی رسیدند، اما روز آخر مذاکرات با ویلموتس به نتیجه رسید و او جانشین کی روش شد.
اما چرا ویلموتس که سابقه و پیشنه چندان پر و پیمانی نداشت انتخاب شد و چه کسی آن را انتخاب کرد، موارد تلخی است که زمان آن گذشته و سرنوشت قرارداد با او نیز عیان و روشن شده است.
طبیعتا هیچ کسی جز مهدی تاج و هیئت رئیسه او و مقام بالادستی او یعنی وزارت ورزش به این سوال نمی تواند پاسخ دهد و بحث و واکاوی آن در این مقال نمی گنجد.
به هر حال ویلموتس انتخاب شد و هدایت تیم ملی را در دور رفت مقدماتی جام جهانی برعهده گرفت، حریف اول ایران هنگ کنگ بود که نمی توانست برای بازیکنان ملی پوش حریف سرسختی باشد و در زمین خود با دو گل شکست خورد.
پس از آن تیم ملی میزبان کامبوج بود و در ورزشگاه آزادی این تیم سطح سوم و چهارم آسیا را با چهارده گل درهم کوبید.
در اینجا بود که همه گمان می کردند که سبک دفاعی کی روش جای خود را به خوبی به سبک تهاجمی ویلموتس داده است، اما آیا کامبوج حریف مطمئنی برای محک زدن عیار تیم ملی با هدایت ویلموتس بود!
طبیعتا نه؛ در این زمان بود که فدراسیون فوتبال به دلیل تحریم های بانکی ایران با مشکلات مالی بزرگی مواجه بود و به معنای واقعی کلمه در یک بحران اقتصادی به سر می برد.
حقوق و دستمزد ویلموتس به تاخیر افتاد و به دنبال آن انگیزه او نیز هر روز کم و کم تر می شد.
کار به جایی رسید که این سرمربی بلژیکی چندین نامه تهدیدآمیز برای فدراسیون فوتبال فرستاد و مهدی تاج نیز دست به دامان مسئولان کشوری شد.
به هر حال با هر وعده و وعیدی که بود ویلموتس مقابل بحرین روی نیمکت ایران نشست و هر اتفاقی که در زمین می افتاد مانند یک تماشاگری که برد و باخت دو تیم برای او تفاوتی نمی کند، نظاره گر بازی بازیکنان تیم ملی ایران بود.
بی انگیزگی ویلموتس انگار که به بازیکنان تیم ملی هم تزریق شده بود و از طرفی تفکرات خاص و عجیب فنی سرمربی بلژیکی که به بازیکنان مانند یک ماشینی نگاه می کرد که زمان رسیدن به انتهای محدوده خود باید توپ را به نفر بعدی می داد، باعث شد تیم ملی ایران منفعل، بی برنامه و بی انگیزه نشان دهد و در عین ناباوری مقابل بحرین باخت تلخی را تجربه کند.
پس از آن ویلموتس قراردادش با فدراسیون فوتبال را به دلیل پرداخت نکردن مطالباتش فسخ کرد و مهدی تاج با کمک دستگاه های دولتی به هر شکلی بود دستمزد او پیش و تا دو ماه پس از بازی با عراق را نیز پرداخت کرد.
ویلموتس و تیم او مقابل عراق نیز با همان شیوه و روش و بی انگیزگی بازی با بحرین بازی کردند و مقابل عراق هم شکست خوردند، این بار با نتیجه ۲-۱.
در واقع ویلموتس به سرمربیگری تیم ملی ایران نه به چشم یک حرفه برای پیشرفت و ترقی و موفقیت، بلکه به عنوان ماشینی پولساز نگاه می کرد که حالا انگار خراب بود و برای او پولی را که می خواست، نمی ساخت.
فدراسیون فوتبال هم این موضوع را به خوبی متوجه شد و آه فغانش از قطع رابطه با کی روش بلند شد، کی روشی که زمین تا آسمان با ویلموتس فاصله داشت.
بحران کرونا سبب خیری شد و از طرفی بیماری قلبی مهدی تاج را نیز از فدراسیون فوتبال جدا کرد.
بهاروند که حالا جانشین موقت تاج در فدراسیون فوتبال بود، دست به انتخابی عجیب اما ارزان برای یک فدراسیون بحران زده، زد.
دراگان اسکوچیچ که سابقه خوبی در هدایت تیم های سطح پایین فوتبال ایران داشت، سرمربی تیم ملی شد.
بالاخره پس از چیزی نزدیک به یک سال و اندی دوری از مسابقات، تیم ملی در دو بازی دوستانه به دیدار ازبکستان و بوسنی رفت.
از اردوی تیم ملی یک نکته بسیار خوب و مثبت منعکس می شد، اینکه بازیکنان تیم ملی به خوبی با سرمربی جدید هماهنگ شده و او را به عنوان راس کادرفنی پذیرفتهاند.
در واقع اسکوچیچ یک مزیت بزرگ داشت، آن هم دانش او در علم روانشناسی بود که البته مشخص نیست، مسئولان فدراسیون فوتبال چه قدر در انتخاب او به این موضوع توجه کرده اند.
تمرینات تیم ملی نشان می داد که ستاره های بزرگ و تاثیرگذار ایران علاوه بر اینکه رابطه بسیار خوبی با سرمربی خود دارند، از انگیزه و شور هیجان زاید الوصفی برای موفقیت و پیروزی در بازی های باقی مانده برخوردار هستند.
انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار شد و شهاب الدین عزیزی خادم رئیس فدراسیون شد و او هم به هر حال از اسکوچیچ حمایت کرد.
نکته مثبت عزیزی خادم این بود که تلاش کردم تمام ارکان موفقیت تیم ملی را در کنار تیم ملی و اسکوچیچ بسیج کند.
او ابتدا از دولتی ها کمک گرفت و دولت را کنار تیم ملی کشاند، در حالی که با صدا و سیما مذاکره کرده بود، با استقبال این نهاد موثر در همبسگی ملی مواجه شد و صدا و سیما نیز به عنوان یار دوازدهم تیم ملی معرفی شد.
در واقع تمام ایران در کنار هم ایستادند تا تیم ملی موفق شود.
از طرفی کریم باقری به وحید هاشمیان اضافه شد تا نیمکت تیم ملی در کنار اسکوچیچ یک نیمکت بزرگ و تاثیرگذار در مواقع حساس و سرنوشت ساز باشد.
همه این ها در کنار هم یک پکیج عالی برای تیم ملی ساخت تا تیمی کاملا همبسته و متحد، فقط برای موفقیت راهی منامه شود، تا از جهنم بحرین بهشت صعود بسازد.
تیم ملی با وجود بازی های دوستانه کم، کار خود را با پیروزی نچندان دلچسب مقابل هنگ کنگ آغاز کرد، اما در بازی با بحرین بود که همه این تلاش ها نتیجه خود را نشان داد و ایرانی کاملا با صلابت، توانست بحرین منفعل و کاملا تحت تاثیر قرار گرفته را ۳-۰ شکست دهد.
با هر بازی انگار تیم ملی بهتر می شد، ایران کامبوج را ۱۰-۰ شکست داد و به بازی فینال گونه با عراق رسید.
بازیکنان سرشار از انگیزه برای صعود بودند و در یک حرکت تیمی زیبا بود که سردار آزمون در دقیقه ۳۵ دروازه عراق را باز کرد تا تیم ملی با پیروزی ۱-۰ صعود خود را به عنوان تیم اول گروه سوم مرحله اول مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر قطعی کرده و راهی مرحله نهایی شود.
آری تیم ملی ایران حالا یک سر و گردن از تیم دوران کارلوس کی روش بالاتر است، اما این به آن معنا نیست که اسکوچیچ بار فنی بالاتری نسبت به کی روش دارد.
اسکوچیچ با دانش روانشناسی و هوش قابل قبول خود، توانست توانایی واقعی بازیکنان تیم ملی ایران را در حدی لازم و ایده آل نگه دارد و از آن برای موفقیت در مسابقات اخیر استفاده کند.
در واقع افزایش لژیونر های ایران در اروپا و رشد قابل توجه آن ها از نظر فکری و فنی، مخصوصا سردار آزمون و مهدی طارمی حالا تیم ملی ایران را یک کلاس بالاتر برده است و به تیمی پخته تبدیل کرده که می تواند این بار به معنای واقعی کلمه بزرگان فوتبال جهان را شگفت زده کند.