چرا قایدی مثل پیام صادقیان نشد؟
انگار که میراث نیمار بین این دو نفر تقسیم شده است؛ حواشی ستاره سرخوش برزیلی به پیام صادقیان رسیده و مهارت و تکنیک داخل زمینش نصیب مهدی قایدی شده است!
روزنو :
روزنامه همشهری نوشت: «نمایش کوتاه، اما درخشان مهدی قایدی در دیدار تیم ملی برابر کامبوج همه چشمها را خیره کرد. اگر چه این بازی ساده نمیتوانست محک جدی برای هیچ بازیکنی باشد، اما ستاره ریزنقش تیم ملی با تسلط مثالزدنیاش بر توپ قیامت کرد؛ هم پاس گل داد و پنالتی گرفت و هم یک گل زیبا به ثمر رساند.
به گزارش روزنو، حالا همه جا حرف از اوست؛ در داخل کشور با خداداد عزیزی مقایسهاش میکنند و بین ستارههای خارجی هم او را شبیه نیمار برزیلی میدانند. قایدی البته نخستین بازیکن ایرانی نیست که این لقب را دریافت میکند. سالها پیش از او، پرسپولیسیها پیام صادقیان را به این نام میخواندند، اما شماره ۱۱ قرمزها حالا فرسنگها دور از این حال و هوا به سر میبرد. انگار که میراث نیمار بین این دو نفر تقسیم شده است؛ حواشی ستاره سرخوش برزیلی به پیام صادقیان رسیده و مهارت و تکنیک داخل زمینش نصیب مهدی قایدی شده است!
هر دو زمین خوردند اما...
هم پیام صادقیان و هم مهدی قایدی در آغاز دوران شهرت حاشیههایی داشتند و حتی هر دو شبیه هم به طور کامل زمین خوردند. اگر آرشیو رسانهها پر از عکس خمیازهکشیدن پیام صادقیان است، از دهاندرههای قایدی روی نیمکت آبیها هم کلی تصویر به جا مانده است. اگر پیام پرسپولیس سر ماجرای برخوردش با داور از میادین محروم شد، باشوی استقلال هم به خاطر آن تصادف به مرز خانهنشینی و پایان فوتبال رسید، اما امروز این کجاست و آن یکی کجا؟ صادقیان همه چیز را ول کرد. طوری ول کرد که نه از دست علی کریمی و علی دایی و علی منصوریان کاری برآمد و نه مرثیهسرایی رسانهها به دادش رسید. ایجاد سایت شرطبندی، محرومیت ۱۵ساله و حالا هم پرسهزدن در شبکههای اجتماعی و هر از گاهی هم یک مصاحبه که من فلان بودم، بهمان بودم و .... این تمام کاری است که صادقیان این روزها انجام میدهد. مهدی قایدی، اما به مسیر برگشت، آرامآرام پیشرفت کرد و امروز به جایی رسیده که دوست و دشمن از او تمجید میکنند، پرسپولیسی و استقلالی از تماشای نمایشهایش لذت میبرند. پس نفس زمینخوردن آن قدرها مهم نیست. تفاوت در عکسالعمل آدمهاست. یکی مثل صادقیان در دفاع از «هیچ» برای رسانهها رجز میخواند و یکی مثل قایدی به پیراهن تیم ملی میرسد.
مهم مثل خانواده
سخت است که نقش ازدواج و تشکیل خانواده را در احیای مهدی قایدی نادیده بگیریم. او بعد از آن تصادف شدید و برزخی که پشت سر گذاشت، لباس تاهل به تن کرد و این مسئله طبیعتا منجر به افزایش تقید و تمرکز این بازیکن شد. همزمانی این اتفاق با حضور یک مربی خوب به نام استراماچونی در استقلال باعث شد شرایط به سود قایدی پیش برود و او روزبهروز بهتر شود. سیر پیشرفت مهدی در بازه زمانی ۲ سال اخیر کاملا محسوس بوده و او حالا با آن بازیکن پرحاشیه، حواسپرت و تکروی چند سال قبل زمین تا آسمان فرق کرده است. به هر حال زندگی یعنی همین؛ از دست دادن و به دست آوردن. یا باید حاشیه را داشته باشی، یا متن را. انتخاب قایدی دومی بود، در مورد پیام صادقیان هم احتمالا لازم نیست چیزی بگوییم.»
به گزارش روزنو، حالا همه جا حرف از اوست؛ در داخل کشور با خداداد عزیزی مقایسهاش میکنند و بین ستارههای خارجی هم او را شبیه نیمار برزیلی میدانند. قایدی البته نخستین بازیکن ایرانی نیست که این لقب را دریافت میکند. سالها پیش از او، پرسپولیسیها پیام صادقیان را به این نام میخواندند، اما شماره ۱۱ قرمزها حالا فرسنگها دور از این حال و هوا به سر میبرد. انگار که میراث نیمار بین این دو نفر تقسیم شده است؛ حواشی ستاره سرخوش برزیلی به پیام صادقیان رسیده و مهارت و تکنیک داخل زمینش نصیب مهدی قایدی شده است!
هر دو زمین خوردند اما...
هم پیام صادقیان و هم مهدی قایدی در آغاز دوران شهرت حاشیههایی داشتند و حتی هر دو شبیه هم به طور کامل زمین خوردند. اگر آرشیو رسانهها پر از عکس خمیازهکشیدن پیام صادقیان است، از دهاندرههای قایدی روی نیمکت آبیها هم کلی تصویر به جا مانده است. اگر پیام پرسپولیس سر ماجرای برخوردش با داور از میادین محروم شد، باشوی استقلال هم به خاطر آن تصادف به مرز خانهنشینی و پایان فوتبال رسید، اما امروز این کجاست و آن یکی کجا؟ صادقیان همه چیز را ول کرد. طوری ول کرد که نه از دست علی کریمی و علی دایی و علی منصوریان کاری برآمد و نه مرثیهسرایی رسانهها به دادش رسید. ایجاد سایت شرطبندی، محرومیت ۱۵ساله و حالا هم پرسهزدن در شبکههای اجتماعی و هر از گاهی هم یک مصاحبه که من فلان بودم، بهمان بودم و .... این تمام کاری است که صادقیان این روزها انجام میدهد. مهدی قایدی، اما به مسیر برگشت، آرامآرام پیشرفت کرد و امروز به جایی رسیده که دوست و دشمن از او تمجید میکنند، پرسپولیسی و استقلالی از تماشای نمایشهایش لذت میبرند. پس نفس زمینخوردن آن قدرها مهم نیست. تفاوت در عکسالعمل آدمهاست. یکی مثل صادقیان در دفاع از «هیچ» برای رسانهها رجز میخواند و یکی مثل قایدی به پیراهن تیم ملی میرسد.
مهم مثل خانواده
سخت است که نقش ازدواج و تشکیل خانواده را در احیای مهدی قایدی نادیده بگیریم. او بعد از آن تصادف شدید و برزخی که پشت سر گذاشت، لباس تاهل به تن کرد و این مسئله طبیعتا منجر به افزایش تقید و تمرکز این بازیکن شد. همزمانی این اتفاق با حضور یک مربی خوب به نام استراماچونی در استقلال باعث شد شرایط به سود قایدی پیش برود و او روزبهروز بهتر شود. سیر پیشرفت مهدی در بازه زمانی ۲ سال اخیر کاملا محسوس بوده و او حالا با آن بازیکن پرحاشیه، حواسپرت و تکروی چند سال قبل زمین تا آسمان فرق کرده است. به هر حال زندگی یعنی همین؛ از دست دادن و به دست آوردن. یا باید حاشیه را داشته باشی، یا متن را. انتخاب قایدی دومی بود، در مورد پیام صادقیان هم احتمالا لازم نیست چیزی بگوییم.»