محافظه کاران می دانند در انتخاباتی رقابتی شانسی برای برنده شدن در برابر اصلاح طلبان ندارند/برای دولت در سایه و موازی در ایران مدل انتخاباتی روسیه و سوریه مطلوب است
به گزارش سایت روزنو، این روزنامه می نویسد:"مشکلات اقتصادی در سالیان اخیر باعث بروز اعتراضات خیابانی شده است. ناامیدی نسبت به آینده در ایران فراگیر شده و واجدین شرایط رای دهی علاقه ای به حضور گسترده پای صندوق های رای ندارند.
کارزار عدم شرکت در انتخابات در جامعه ریشه دوانده است. با رشد بحران اعتماد و اطمینان در میان کارگزاران محافظه کار نظام سیاسی ایران به نظر می رسد حرکت به سوی رویکرد اقتدارگرایانه و دور شدن از رویه های دموکراتیک در ایران شدت گرفته است.
محافظه کاران از ترس آن که نتوانند در انتخاباتی منصفانه پیروز شوند در حال به هم زدن معیارهایی هستند که پیش تر رخ نداده بود و توازن میان مولفه اسلامیت و جمهوریت نظام سیاسی ایران را نیز برهم می زنند. تحلیلگران هشدار می دهند که چنین اقداماتی تنها سبب دوری بیش تر رای دهندگان در سرتاسر طیف های سیاسی ایران در روز انتخابات 18 ژوئن از صندوق های رای خواهد شد.
اولین نشانه این موضوع که انتخابات پیش رو مانند انتخابات دوره های پیشین نخواهد بود فهرست تایید صلاحیت نامزدهای مورد تایید شورای نگهبان است. شورای نگهبان برای کسب اطمینان از این که "ابراهیم رئیسی" رئیس قوه قضائیه که در انتخابات پیش از روحانی شکست خورد عملا بدون وجود هرگونه رقیبی در انتخابات پیش رو پیروز شود بسیاری از نامزدهای اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان را رد صلاحیت کرد.
حتی برخی از تندروها نیز از این تلاش شورای نگهبان برای مهندسی نتیجه انتخابات شگفت زده شدند چرا که این اقدام باعث برهم خوردن توازن میان اسلامیت و جمهوریت نظام سیاسی ایران که جنبه دموکراتیک آن بود خواهد شد.
شورای نگهبان سال هاست که مورد انتقاد نامزدهای اصلاح طلب قرار گرفته است. به نظر می رسد برای شورای نگهبان و تصمیم گیرندگان سیاسی در سطوح عالی نظام سیاسی ایران دیگر مقابله با بی تفاوتی رای دهندگان و عدم شرکت در انتخابات امر مهمی نیست گویا از دید آنان کسب اعتماد عمومی دیگر لازم و یا قابل دستیابی نیست.
"یرواند آبراهامیان" مورخ برجسته ایران معاصر و استاد بازنشسته دانشگاه شهری نیویورک به "کریستین ساینس مانیتور" می گوید:"انتخابات پیش رو به شدت به ضرر مشروعیت نظام سیاسی ایران خواهد بود. طی چهار دهه گذشته مشارکت بالای مردم در انتخابات منبع اصلی مشروعیت نظام بوده است. پیش تر سابقه ثبت مشارکت 80 درصدی مردم در انتخابات نیز وجود داشت. هر مشارکتی زیر 50 درصد به معنای رای عدم اعتماد مردم به زمامداران خواهد بود".
"کریستین ساینس مانیتور" در ادامه می افزاید:"نظرسنجی های صورت گرفته نشان می دهند که احتمال میزان مشارکت مردمی در انتخابات پیش رو 40 درصد و یا کم تر خواهد بود. علاوه بر وجود احساس فقدان اعتماد و اطمینان متقابل میان مردم و زمامداران سیاسی در ایران تحلیلگران معتقدند که انتخاب رئیسی و روشی که این انتخاب صورت می گیرد گویای افزایش سطح اضطراب در میان تصمیم گیرندگان سیاسی در ایران است.
مخاطرات امروز برای عرصه سیاسی ایران مشخص هستند. رئیسی در سال 2017 میلادی در برابر "حسن روحانی" میانه رو که خواستار بهبود رابطه با غرب، بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش آزادی های اجتماعی بود شکست خورد.
امید ایرانیان با توافق هسته ای سال 2015 میلادی افزایش یافت اما در سال 2018 میلادی ترامپ رئیس جمهوری وقت امریکا آن کشور را از برجام خارج ساخت و کارزار فشار حداکثری و وضع تحریم ها علیه ایران را آغاز کرد.
آبراهامیان می گوید:"محدود کردن انتخاب به رئیسی خود بسیار ویرانگر است. اگر دیگر نتوانید به شخصی مانند روحانی اجازه دهید که با محافظه کاران رقابت کند چه کسی واقعا رای خواهد داد جز مومنان واقعی به شخص رئیسی".
تغییر جهت ایران به سمت مدل غیر رقابتی خبر از تلاش برخی از تندروها برای بازتعریف دموکراسی در ایران می دهد چرا که پیروزی های متعدد اصلاح طلبان به خصوص پیروزی "محمد خاتمی" در سال 1997 میلادی به وضوح محبوبیت اصلاح طلبان را نشان داده بود.
"حسن عباسی" از استراتژیست های محافظه کار گفته بود مشکل ایران از دوره ریاست جمهوری خاتمی آغاز شد در آن زمان از دید او ایران مدل دموکراتیک غربی را برای انتخابات پذیرفت و این به زعم او یک اشتباه بود. او گفته بود امارات متحده عربی و کشورهای شیخ نشین حوزه خلیج فارس انتخاباتی برگزار نمی کنند و راحت تر زندگی می کنند.
به نظر می رسد این استدلال در بین عناصر تندرو در ایران نشان دهنده ترس آنان از این موضوع است که در صورت پیروزی مجدد فردی غیر تندرو قدرت را برای همیشه از دست دهند. به نظر می رسد دولت پنهانی در ایران وجود دارد که در تلاش برای قبضه کامل قدرت و تمام نهادها است.
انتخابات پیشین درسی برای این دولت پنهانی و در سایه بود. آنان درک کردند که در انتخابات کاملا رقابتی توان پیروز شدن را نخواهند داشت. بنابراین، اگر بخواهند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند مجبور هستند فضای سیاسی را تا حد زیادی ببندند و عرصه را بر فعالان سیاسی تنگ کنند تا بتوانند نام شخص مدنظر خود را از صندوق های رای بیرون آورند. برای دولت در سایه انتخابات از نوع سوریه و روسیه پذیرفتنی و محبوب است.
آنان معتقدند نظام هنوز به نوعی از حمایت مردمی نیاز دارند اما حمایت تا حدی که نتیجه مدنظر آنان حاصل شود و در همان حد کافی خواهد بود. برای مثال، 70 درصد رای برای رئیسی حتی با مشارکت تنها 11 میلیون رای دهنده از 59 میلیون واجد شرایط رای دهی نیز برای آنان کافی خواهد بود".
این روزنامه در ادامه می افزاید:"به نظر می رسد مشارکت کم در انتخابات پیش رو پیام مردم به سیاستمداران عالی در کشور باشد. آنان می خواهند بگویند لزوما هدف ما سرنگون کردن نظام سیاسی فعلی نیست بلکه فقط می خواهیم به شما بگوییم زمانی که شما به نظر ما اهمیتی نمی دهید ما نیز به شما اهمیتی نمی دهیم".
"نرگس باج اوغلی" کارشناس دانشگاه جان هاپکینز به "کریستین ساینس مانیتور" می گوید:"ایران از نظر منطقه ای بسیار قوی شده است. از نظر داخلی اما عدم محبوبیت سیاستمداران در میان بسیاری از مردم دیده می شود".
آبراهامیان اشاره می کند که تصمیم گیرندگان در سطوح عالی نظام سیاسی ایران دچار خطای محاسبه بالقوه خطرناکی شده اند. او می گوید:"تصمیم منطقی زمانی که امور در مسیری اشتباه انجام می شوند باز کردن فضا و کسب حمایت بیش تر مردم است.
اگر عرصه را تنگ کنید تنها باعث خواهید شد افراد بیش تری از شما دور شوند. من فکر می کنم مهم ترین مسئله، مسئله مشروعیت است و اگر زمامداران ایران این مشروعیت را نداشته باشند همه آن چه انجام دهند به واسطه زور و قدرت ایجاد ترس خواهد بود این موضوع باعث می شود توازن قوا به سود یک نهاد خاص تغییر یابد که اصولا اعتقادی به رای مردم ندارد".
همزمان با رقابت انتخاباتی در ایران "سعید جعفری پویا" روزنامه نگار در مقاله ای در سایت اندیشکده "شورای آتلانتیک" با رویکردی انتقادی به سوابق "سعید جلیلی" از نامزدهای اصولگرا در انتخابات 1400 پرداخته است.
او در این مقاله می نویسد:"ویلیام برنز" رئیس فعلی سیا که پیش تر معاون وزیر خارجه امریکا در امور سیاسی بود در خاطرات خود درباره حضورش در تیم مذاکره کننده امریکا در سال 2019 میلادی درباره گفتگو با "سعید جلیلی" می نویسد:"سعید جلیلی مذاکره کننده هسته ای تقریبا چهل دقیقه فلسفه بافی در مورد فرهنگ و تاریخ ایران و نقش سازنده ای که ایران می تواند در منطقه داشته باشد را ارائه کرد.
جلیلی وقتی می خواست از پاسخگویی مستقیم طفره رود به طرز شوکه کننده ای سخنان مبهم به زبان میآورد و این دقیقا یکی از همان لحظات بود. او حتی در بخشی از سخنان اش اشاره کرد که هنوز به صورت نیمه وقت در دانشگاه تهران تدریس میکند.
با این وجود، من اصلا به دانشجویان اش حسادت نکردم"! جلیلی 55 ساله یک سیاستمدار تندروی افراطی است که بار دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است. او به دنبال از دست دادن پای راست خود در جنگ هشت ساله ایران و عراق در دهه 80 میلادی ملقب به "شهید زنده" شد و این باور وجود دارد که جنگ کلیت جهان بینی او را شکل داد.
یک استاد دانشگاه می گوید او امریکا و اروپایی ها را به دلیل حمایت از عراق علیه ایران در دوران جنگ مقصر می داند. زمانی که او با غربی ها پای میز مذاکره نشتسه است اطمینان دارم که این تجربیات شخصی و ذهنیت منفی نسبت به غرب در ذهن اش جریان دارد. نگاهی به سوابق او درک بهتری از دیدگاه های سیاسی اش به دست می دهد.
جلیلی مانند "ابراهیم رئیسی" دیگر نامزد انتخابات و رئیس فعلی قوه قضائیه در مشهد متولد شد و با آیت الله "علم الهدی" امام جمعه محافظه کار آن شهر در ارتباط نزدیک است. رئیسی داماد علم الهدی است. علم الهدی نظرات تند و بحث برانگیزی به خصوص در مورد زنان دارد. جلیلی مذاکره کننده هسته ای سابق دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق تهران دارد. رساله دکتری او در سال 2002 "بنیاد اندیشه سیاسی اسلام در قرآن" بود که ماهیت ایدئولوژیک او را آشکار می سازد همان گونه که کتابی که تقریبا سه دهه پیش نوشت درباره سیاست خارجی پیامبر اسلام بود. این نامزد تندروی انتخابات پیش تر هجده سال در وزارت خارجه فعالیت کرده بود.
ابتدا در دفتر بازرسی وزارت خارجه بود و سپس در دور نخست ریاست جمهوری خاتمی معاون اداره اول امریکا وزارت خارجه شده بود. او در سال 2005 میلادی در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد دفتر مقام عالی رهبری را ترک کرد و بار دیگر به وزارت خارجه بازگشت.
این بار او به عنوان معاون اروپا و آمريکای وزارت امور خارجه ايران منصوب شد. بخت با جلیلی یار بود و اندکی بعد "علی لاریجانی" از سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی برکنار شد و جلیلی جای او را گرفت. این در حالی بود که پیش تر مذاکرات او با اروپایی ها بی نتیجه باقی مانده بود.
در دوره تصدی گری او شورای امنیت سازمان ملل متحد نه تنها مجازات های تنبیهی و چند جانبه تحریمی را علیه ایران اعمال کرد بلکه گفتگو با قدرت های جهانی از سال 2007 تا 2013 میلادی بدون موفقیت ادامه یافت.
به همین خاطر، بسیاری از ایرانیان او را فاقد مهارت مذاکره می دانند. از همین رو بود که برنز در خاطرات اش درباره اولین دیدارش با جلیلی می نویسد:"همان شب در یادداشت کوتاهی برای "کاندولیزا رایس" ( وزیر امور خارجه وقت) نوشتم که مکالمه پنج ساعت و نیمه امروز با ایرانی ها به وضوح به من نشان داد که در سالیان گذشته چیز زیادی را از دست نداده ایم.
نظرات مشابه دیگری نیز از سوی سایر مقام های اروپایی و امریکایی در اسناد افشا شده ویکی لیکس درباره مذاکره با جلیلی منتشر شده است. جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری 2013 میلادی نامزد شد و در نهایت با کسب حدود 4 میلیون رای سوم شد.
پس از شکست او در انتخابات 2013 میلادی بسیاری از تندروها انتظار داشتند او مجددا در انتخابات 2017 نامزد شود با این وجود، با ورود "ابراهیم رئیسی" چهره تندروی دیگر به رقابت انتخاباتی جلیلی اعلام کرد که از او حمایت خواهد کرد و در رقابت انتخاباتی شرکت نخواهد کرد. جلیلی اما امسال به رقابت انتخابات پیوسته است.
در پنجم ژوئن در پایان اولین دور مناظره میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، جلیلی فراتر از انتظارات عمل کرد و موفق تر از رئیسی بود و حمله به "عبدالناصر همتی" رئیس سابق بانک مرکزی و رقیب اصلی اصلاح طلب اش را آغاز کرد. نتایج نظرسنجی ها نشان دادند که جلیلی از حمایت قابل توجهی برخوردار شده است.
این در حالی است که تصور می شد او برای حمایت از نامزدی رئیسی وارد رقابت شده است. مناظره دوم در تاریخ هشتم ژوئن برگزار شد و باعث افزایش رقابت درون جبهه اصولگرایان شد. جلیلی را می توان به عنوان یک نامزد پشتیبان در نظر گرفت که به تدریج خود به عنوان یک چالش جدی بروز پیدا کرده است.
این موضوع به ویژه آنجایی مهم خواهد شد که اصولگرایان احساس کنند جلیلی برای ریاست جمهوری مناسب تر از رئیسی است چرا که رئیسی در دو مناظره نخست ضعیف تر ظاهر شد. با این وجود، ممکن است این اتفاق رخ ندهد چرا که صحنه انتخابات به نفع رئیسی برنامه ریزی و مهندسی شده و نامزدهای رقیب رد صلاحیت شده اند.
ممکن است در صورت پیروزی رئیسی، جلیلی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شود و دوباره به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای بازگردد و یا دبیر شورای عالی امنیت ملی شود. جلیلی از ابتدا از منتقدان برجام بود و از سیاست خارجی روحانی به شدت انتقاد می کرد. جلیلی به شدت مخالف مذاکرات در جریان فعلی در وین است. موفقیت جلیلی بدون شک باعث نگرانی کسانی می شود که از بهبود روابط ایران و غرب استقبال می کنند. از طرف دیگر، موفقیت او می تواند خبر خوبی برای افراد و جریان هایی باشد که به دنبال تشدید تنش میان ایران و غرب به ویژه امریکا هستند".