هاشمی به دنبال رقیب انتخاباتی
مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، دو بار ردای ریاست دولت را بر تن کرد و دو بار نیز شانس خود را برای بازگشت دوباره به پاستور امتحان کرده بود. او در انتخابات سال 84 در دور دوم انتخابات از رقیب شکست خورد و در سال 92، شورای نگهبان او را از حضور در این رقابت منع کرد. اما داستان دو انتخاباتی که هاشمی را به ریاستجمهوری رساند، داستان دیگری است؛ انتخاباتی که آیتالله خود را کاندیدایی بدون رقیب میدید اما اطرافیان را به حضور دعوت میکرد تا مشارکت بالا برود. مرور خاطرات مرحوم هاشمی درباره این دو انتخابات، فضای کلی آن روزها را به خوبی نشان میدهد.
سال 68، سالی بدون رقیب
دو ماه بعد از درگذشت امام خمینی (ره)، مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی که ریاست مجلس را برعهده داشت، خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکرد. او کار چندان سختی برای رفتن به پاستور نداشت و نشانه های آن در خاطرات سال 68 او دیده میشود. هاشمی در خاطره روز 12 تیر، نوشته است: «آقای [علیاکبر] ناطقنوری آمد... درباره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری پرسید كه گفتم خود تبلیغاتی ندارم. آقای [مسیح] مهاجری از روزنامه جمهوری اسلامی آمد... برای همكاری درباره تبلیغات انتخابات اظهار آمادگی كرد. قرار شد دفاتر روزنامه در سراسر كشور، مرجعی برای كنترل تبلیغات باشند. تذكر دادم از چاپ و پخش عكس و مصرف كاغذ و اسراف در تبلیغات خودداری شود؛ گفتم هیچ گونه بودجهای برای تبلیغات ندارم».
شش روز بعد شورای نگهبان تنها او و عباس شیبانی که مستقل در انتخابات دور پنجم ریاستجمهوری حضور پیدا کرده بود را برای نشستن بر کرسی ریاست دولت تأیید صلاحیت کرد که به قول هاشمی جلوه انتخابات را گرفته بود. آیتالله در تاریخ 18 تیر، نوشت: «با آیتالله خامنهای جلسه كوتاهی داشتیم... قرار شد به شورای نگهبان توصیه كنیم كه تعداد بیشتری از نامزدهای ریاستجمهوری را ذیصلاحیت معرفی كنند كه انتخابات جلوه بیشتری داشته باشد. امروز فقط من و آقای دكتر [عباس] شیبانی را صالح معرفی كردهاند». با این وجود او همچنان نیازی به تبلیغات فراوان نمیبیند: آقای [حسین] كمالی نماینده تهران و مسئول خانه كارگر آمد. اجازه خواست كه خانه كارگر به نفع من تبلیغ كنند. با تبلیغ بدون اسراف موافقت كردم. مرتبا از سراسر كشور تقاضای تشكیل ستاد تبلیغات میرسد و جواب این است كه تبلیغات ندارم. میخواهم كه تكیه روی اصل شركت در انتخابات باشد».
ششم مرداد سال 68، انتخابات ریاستجمهوری همزمان با آخرین رفراندوم برگزارشده در کشور یعنی «همهپرسی بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» برگزار شد. آیتالله در خاطرات این روز نوشته است: [امروز انتخابات ریاستجمهوری بود]. در منزل بودم... عصر احمدآقا آمد. درباره اعضای كابینه مذاكره شد. برای رأیدادن به حسینیه جماران رفتم. خبرنگاران خارجی هم آمده بودند. قسمتی از وقت را به تماشای تلویزیون و استماع رادیو درباره اخبار جریان رأیگیری رفراندم قانون اساسی و انتخاب رئیسجمهور گذراندم. به نظر میرسد شركت مردم در سطح مطلوبی است».
هاشمی فردای آن روز نیز از میزان شرکت مردم و نتیجه بهدستآمده، رضایت دارد: «به مجلس رفتم. در گزارشها مسئله انتخابات و همهپرسی در ایران در صدر است. شركت مردم در حد قابل قبولی است. در حدود انتخابات خوب گذشته و رأی من بالاتر از 95 درصد است. موافق اصلاح قانون اساسی هم در حدود آرای من است. آمار قطعی فردا روشن میشود».
نتیجه قطعی انتخابات اعلام میشود؛ 16میلیونو452هزارو 677 نفر یعنی حدود 55 درصد رأیدهندگان در انتخابات شرکت کردهاند و اکبر هاشمیرفسنجانی با 15میلیونو550هزارو 528 رأی حدود 94 درصد آرا را به خود اختصاص داده است. عباس شیبانی تنها 635هزارو 165 رأی دارد.
حالا نوبت انتخاب کابینه است. مرحوم هاشمی در خاطره 8 مرداد خود نوشته: «در گزارشها توجه زیادی به انتخابات ایران شده است. دكتر [سیدحسن] فیروزآبادی [رئیس ستاد کل نیروهای مسلح] برای امور نیروهای مسلح آمد و درباره كابینه نظراتی داد. آقای [مهدی] كروبی [رئیس مجلس شورای اسلامی] آمد. درباره كابینه صحبت شد. مایل بود از تصمیمات من مطلع شود. بنا دارم كه تا آخرین لحظه، چیزی در مورد افراد نگویم».
سال 72، سال رقیبتراشی
و این شروع دولت اول هاشمی بود؛ پایان جنگ ایران و عراق، آغاز کار دولت او برای بازسازی و ترمیم کشور بود که به «دولت سازندگی» معروف شد. چهار سال بعد، او باید برای دومین بار از مردم رأی اعتماد میگرفت. آیتالله حالا به دنبال رقیب جدیتری نیز در انتخابات بود اما شاید این گمان را نداشت که برخی سیاستهای اقتصادی او بر مردم سخت آمده و ترجیح میدهند به سمت رقیب بروند. او در خاطره 12 اردیبهشت سال 72 نوشته است: «آقای محمد غرضی، وزیر پست و تلگراف و تلفن آمد و برای کاندیداشدن در انتخابات ریاستجمهوری مشورت کرد. گفتم ما دنبال این هستیم که کسی به عنوان رقیب انتخابات در صحنه باشد؛ اگر بتواند این نقش را داشته باشد، خوب است. جهات منفی را هم تذکر دادم».
او حتی رقیب را نیز انتخاب میکند و قرعه به نام یکی از نزدیکان هاشمی میافتد؛ عبدالله جاسبی. در خاطره 14 اردیبهشت آمده: «عصر شورای انقلاب فرهنگی جلسه داشت... با دکتر عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی صحبت شد که در انتخابات ریاستجمهوری نامزد شود تا صحنه بیرقیب نباشد...آقای عبدالله نوری وزیر کشور هم تلفنی از خالیبودن صحنه از رقابت در انتخابات اظهار نگرانی کرد که گفتم، قرار شده فردا دکتر جاسبی اسم بنویسد». اما رقیب اصلی و جدی او احمد توکلی، وزیر کار و سخنگوی دولت اول میرحسین موسوی است که حضورش در انتخابات را به هاشمی اطلاع میدهد و اتفاقا مورد تشویق قرار میگیرد. آیتالله در خاطره 18 اردیبهشت نوشته است: «آقای احمد توکلی آمد. درمورد علت نامزدشدنش توضیح داد و درباره شیوه تبلیغ مشورت کرد. به خاطر کمک به جدیترشدن انتخابات و امکان رقابت انتخاب تشویقش کردم».
هشتم خرداد آن سال، مرحوم حسن حبیبی، معاون اول رئیسجمهور، نظرسنجیای به مرحوم هاشمی نشان میدهد که احتمال پیروزی آیتالله را بیش از 80 درصد نشان میدهد.
جناح راست حمایت همهجانبهای از آیتالله هاشمی دارد، او همچنان روی تبلیغات حساس است و ترجیح میدهد خرج زیادی برای انتخابات نشود. هاشمی در خاطره 11 خرداد، 10 روز مانده به روز رأیگیری نوشت: «در خیابانها، جامعه روحانیت مبارز و خانه کارگر، عکسها و پوسترهاى تبلیغاتى زیادى از من گذاشتهاند؛ پیغام دادم که اسراف نکنند». او حتی به غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران میگوید تبلیغاتش را از تابلوهاى تبلیغات شهردارى بردارند.
جناح چپ نیز برای معرفی هاشمی به عنوان گزینه ریاستجمهوری، مشکلات و اختلافات خود را دارند؛ او در 13 خرداد نوشته است: «آقاى سیدمحمد هاشمى خبر داد که در بین اعضای مجمع روحانیون مبارز و بهخصوص درمورد شرکت در تبلیغات انتخابات اختلاف افتاده که سرانجام تعداد قابل توجهى از آنها تصمیم گرفتهاند اعلامیهای را براى امضای اشخاص منتشر کنند و من را تأیید نمایند. نصیحتشان کردم که به صلاحشان نیست، خودشان را از مسائل مهم جامعه کنار بکشند».
21 خرداد، روز انتخابات فرا میرسد. هاشمی که گمان داشت انتخابات را مانند چهار سال پیش، بدون رقیب و با اختلاف بالا پیروز شود، در روز انتخابات غافلگیر میشود: «امروز انتخابات ریاستجمهورى داشتیم. براى دادن رأى به حسینیه جماران رفتیم. خبرنگاران زیادى جمع بودند. به چند سؤال جواب دادم... ظهر بستگان میهمانمان بودند... مقدارى از وقت را به تماشاى برنامههای تلویزیون براى گزارش انتخابات گذراندم. مرتبا با ستاد انتخابات وزارت کشور و هیئت اجرائى تماس داشتم. برخلاف همه انتخاباتهاى گذشته، این بار براى گرمترشدن انتخابات، به دست خودمان رقیب درست کرده بودیم. به نظر مىرسد مقدار زیادى از آرای من از دست مىرود؛ گرچه محتمل است براى جو رقابت، رأىدهنده بیشترى داشته باشیم که همین جزء اهدافمان بود». او در ادامه از آمارهایی که پسرش آورده، مینویسد: «محسن پس از بازدید چند حوزه نظر داد که تقریبا 15 تا 20 درصد از آرا را رقبا و باطلهها دارند. چند بار وقت انتخابات تمدید شد، براى اینکه مراجعه داشتند. آقاى [عبدالله] نورى، آخر شب اولین گزارش قرائت آرا را داد. به نظر مىرسد حدود سىوپنج درصد آرا از من نیست و رقبا بیش از حد انتظارمان رأى آوردهاند. در مناطق کُردنشین به آقاى [احمد] توکلى رأى داده شده و لابد به خاطر مخالفخوانىهاى جدى است. از خاطرات جالب امروز، اظهارات على فرزند فاطى است که چون او را از رفتن به لب بام نهى کردم، رنجید و به مادرش گفته مىخواهد به دکتر جاسبى رأى دهد، چون باباجون با او دعوا کرده! از بچه سهساله اظهارات جالبى است».
دو روز بعد آمار انتخابات اعلام میشود و هاشمی را پکر میکند: «آمار قطعى انتخابات اعلان شد: 1/63 درصد من و بقیه، سه نفر دیگر؛ به نظرم آرایم کم و تلخ است... عصر در جلسه هیئت دولت شرکت کردم. بحثهاى زیادى درباره انتخابات شد؛ اکثرا عصبانى هستند. براى برنامههاى آینده تصمیماتى اتخاذ شد».
در آن انتخابات حدود 50 درصد واجدین شرایط رأیدادن یعنی 16میلیونو769هزارو 787 نفر در انتخابات شرکت کردند که 10میلیونو566هزارو 499 نفر از آنها به مرحوم هاشمیرفسنجانی رأی داده بودند. احمد توکلی به عنوان رقیب اصلی نیز حدود چهار میلیون رأی و حدود 23 درصد آرا را به دست آورد. عبدالله جاسبی حدود یکمیلیونو 400 هزار رأی آورد و رجبعلی طاهری 387 هزار رأی.
انتخابات سال 72 را میتوان پایانی دانست بر انتخابات تکقطبی در کشور، چنانکه بعد از آن و در انتخابات ریاستجمهوری سال 76 و با شکلگیری دوقطبی «خاتمی- ناطق»، بیشتر انتخابات به این سو رفته است. مرحوم آیتالله هاشمی یک بار دیگر در سال 84 وارد گود انتخابات شد. او با مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده از اصلاحطلبان تأیید صلاحیت شده و همچنین محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی از اردوگاه اصولگرایان و محمود احمدینژاد شهردار وقت تهران و استاندار سابق دولتش به رقابت پرداخت. هاشمی با حدود ششمیلیونو 200 هزار رأی به همراه احمدینژادی که پنجمیلیونو 700 هزار رأی آورده بود به دور دوم انتخابات رفتند اما در نهایت هفت میلیون رأی از رقیب کمتر آورد و نتوانست بار دیگر به پاستور برگردد. هشت سال بعد، در سال 92 مرحوم هاشمیرفسنجانی دوباره عزم خود را برای ریاستجمهوری جزم کرد اما این بار شورای نگهبان او را تأیید صلاحیت نکرد و آیتالله نتوانست رقیب هیچ کاندیدایی شود، هرچند با حمایت از حسن روحانی و رأی مردم توانست تأثیر خود را در انتخابات نشان دهد.