چالش هستهای خاورمیانه، پس از توافق با ایران
روند دوباره بررسی توافق هستهای با ایران، خود باعث ایجاد چالشهای دیگری در منطقه شده است. صحبت از غنیسازی انرژی هستهای و حتی بمب و نیروی بازدارندگی هستهای که نوک پیکان آن در خاورمیانه همیشه ایران را نشانه رفته است، این بار اما به مسئله مشترکی در بین بسیاری از کشورهای منطقه تبدیل شده است. به نظر میرسد با انتشار جزئیات توافق هستهای و برتریهای ایجاد شده برای ایران در چانهزنیهای منطقهای، این تصور برای کشورهای دیگر منطقه هم ایجاد شده است که متناسب با وزن و قدرت نظامی و استراتژیک خود، تجربه ورود به این عرصه را در برنامه خود گنجانده و به نوعی از قافله عقب نمانند. این در شرایطی است که در سوی دیگر، اسرائیل به عنوان مخالف همیشگی سیاستهای ایران در منطقه، در پی آن است تا با ایجاد تنش در میز بازی، زمینه دستیابی ایران و کشورهای غربی را به یک توافق جامع در خصوص برنامه هستهای از بین برده و رقیب توانمند خود را از صحنه رقابتهای هستهای منطقه، حذف کند. «هنری سوکولسکی»، مدیر اجرایی مرکز آموزش سیاستهای منع گسترش سلاحهای هستهای و عضو ارشد مطالعات امنیت هستهای در دانشگاه کالیفرنیا در این زمینه معتقد است که اگر دولت بایدن خواهان توافقی پایدار با ایران در زمینه مسائل هستهای است، باید جذابیت بیشتری به مذاکرات خود با ایران داده و امتیازات بیشتری بدهد. در ادامه ترجمه مقاله او در این زمینه را که به تازگی در سایت خبری شبکه الجزیره، منتشر شده است، میخوانید:
به گزارش روز نو :شدت گرفتن جنگ در سایه، بین اسرائیل و ایران نشان میدهد که خواه ناخواه تلاشهای دولت بایدن برای احیای توافق هستهای 2015 با ایران، بدون حمایت اسرائیل و متحدان آن در خلیج فارس، یعنی عربستان سعودی و اتحادیه اروپا، پایدار نیست. اگر اسرائیل همانگونه که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این کشور اخیرا اعلام کرده، پس از احیای توافق قدیمی از سوی بایدن، به حملات خود علیه ایران ادامه دهد، در مقابل ایران نیز ممکن است تصمیم بگیرد که این توافق را کنار گذاشته و حتی به اسرائیل اعلام جنگ دهد یا اینکه حتی در پاسخ به این مسئله، سلاح هستهای بسازد. این در حالی است که حتی با وجود دستیابی به توافقهایی در جهت محدود کردن زرادخانه موشکهای بالستیک ایران، جلوگیری از مشارکت در جنگهای نیابتی از سوی ایران، به بسیار غیرممکن خواهد بود.
به هر روی هیچ یک از این نتایج مطلوب نیست و برای جلوگیری از وقوع آنها، بایدن باید انجام معاملهای که ترس اسرائیل و عربستان سعودی از احتمال دستیابی ایران به بمب حتی پس از امضای توافقنامه را از بین میبرد، در نظر داشته باشد. معاملهای که البته از دیگر سو نیز نگرانیهای ایران در مورد اینکه اسرائیل ممکن است به ایران حمله کند، حتی اگر تهران موافقت کند که دیگر غنیسازی را پایان دهد. از تابستان گذشته، اسرائیل به عنوان بخشی از برنامههای خود در جهت جلوگیری از تلاشهای هستهای ایران، حملاتی را علیه زیرساختهای هستهای ایران انجام داد و برخی از دانشمندان ایرانی را ترور کرد. این حملات همچنین منجر به کشته شدن دهها غیرنظامی در داخل ایران شد. اسرائیل همچنین چندی پیش، بخشهایی از شبکه برق ایران را نیز فلج کرد. این در حالی است که نتانیاهو بارها اعلام کرده است که این کارزار حتی با وجود تمدید توافق هستهای 2015 بین تهران و واشنگتن نیز ادامه خواهد داشت. او حتی به طور علنی تاکید کرده است که اسرائیل بدون دستیابی به توافق و حتی با وجود یک توافق جدید، هر کاری لازم باشد را انجام خواهد داد تا ایران خود را با سلاح هستهای مسلح نکند.
این در حالی است که در دیگر سو، ایران نیز زرادخانه عظیمی از موشکهای بالستیک دقیقتری را سازماندهی کرده که قادر به هدف قرار دادن برخی مواضع در سراسر اسرائیل و شبه جزیره عرب است. ایران همچنین هزاران موشک برد کوتاه خود را به حزبالله لبنان منتقل کرده است. این در شرایطی است که در حال حاضر اعتقاد بر این است که حزبالله بیش از 100000 موشک دارد؛ موشکهایی که ایران به دقیقتر شدن آنها کمک کرده است. زمانی که حزبالله در سال 2006 با اسرائیل وارد جنگ، 165 اسرئیلی و بیش از 1000 لبنانی در آن جنگ جان خود را از دست دادند و صدها هزار غیرنظامی آواره نیز از هر دو طرف به جای ماند و میلیاردها دلار خسارت به طرفین وارد آمد، جنگی که البته اگر در شرایط امروزین رخ دهد، احتمالا نتایجی به مراتب شدیدتر به بار خواهد آورد.
این در شرایطی است که تهران همچنان برای رفع تحریمهای اقتصادی با مشکلات زیادی دست به گریبان است و شاید از همین روی بود که پس از حمله 11 آوریل اسرائیل به تأسیسات هستهای زیرزمینی نطنز در ایران، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در مورد اینکه واشنگتن را به همدستی با نتانیاهو متهم کند، با احتیاط رفتار کرده و به نوعی از این کار اجتناب کرد. او در سخنرانیهای خود به جای استفاده از تعابیری چون اتحاد آمریکایی-صهیونیستی در حمله به تاسیسات نطنز، آن را تلاشی برای خرابکاری در مذاکرات بین واشنگتن و تهران توصیف کرد.
پر واضح است که ایران مشتاق دستیابی به توافق هستهای جدیدی است، زیرا میداند که بدون لغو سریع و جامع تحریمها، اقتصاد و حکومت با مشکلات بزرگتری روبهرو خواهند شد. با این وجود، اگر اسرائیل به حملات خود ادامه دهد، ایران نیز بر اساس مشی همیشگی خود، تلاشهایش را برای غنیسازی هرچه بیشتر اورانیوم بیشتر خواهد کرد و هرگونه هزینه سیاسی و اقتصادی مضاعف آن را بر جان خواهد خرید.
این بدان معناست که اگر دولت بایدن خواهان توافق پایدار با ایران است، مجبور است درخواست مذاکرات خود را گسترش دهد به گونهای که نگرانیهای اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس را نیز در بر بگیرد. اسرائیل همچنان به بندهای فعلی مشهور به غروب آفتاب در توافق هستهای اعتراض دارد و این به آن معنی است که از نظر تلآویو، غنیسازی باید متوقف شود. این البته مسئلهای است که سالیوان و بلینکن نیز بر روی آن اصرار داشتهاند. بندهای غروب آفتاب در توافق هستهای ناظر بر این موارد هستند که ایران اجازه عادیسازی فعالیتهای هستهای خود را پس از سال 2025 میلادی پیدا میکند. اینان معتقدند که این موارد باید سریعا ابطال شده و در قالب یک اصلاحیه یا الحاقیه جدید در متن توافق هستهای جدید مورد استناد قرار گیرند.
اما به واقع چه چیزی ممکن است این خواسته آمریکا و اسرائیل را تأمین کند؟ آیا ایران راضی میشود از نمونههایی که برای امارات متحده عربی و عربستان در نظر گرفته شده و آنها را مقید به قبول استانداردهای طلایی در توافق عدم اشاعه سلاحهای هستهای کرده است، پیروی کند؟ استاندارد طلایی به معنای گنجاندن دو شرط عدم غنیسازی و عدم بازفرآوری است که در توافق هستهای امریکا و امارات متحده عربی در سال ۲۰۰۹ آمده بود. امارات متحده عربی با غنیسازی یا پردازش مجدد مواد هستهای که میتواند برای تولید سوخت راکتور قدرت و همچنین سلاح هستهای استفاده شود، توافقنامههای هستهای مدنی را امضا کرده است و ایالات متحده پایبندی به همین مسئله را از عربستان سعودی نیز خواسته است.
بهترین امید واشنگتن برای جلب رضایت ایران در جهت متوقف کردن غنیسازی کامل و نامحدود، دادن پیشنهادهایی بهتر و کنار آمدن با خواستههای دیگر ایران است. به نظر میرسد آمریکا به جای آنکه اسرائیل و سایر قدرتهای منطقهای را در جریان روند مذاکرات هستهای خود با ایران قرار داده و تلآویو را از جزئیات لغو برخی تحریمها و برداشتن محدودیتهای هستهای، مطلع کند، باید بستر مذاکرات غیرمستقیم بین ایران، اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس را در مورد چگونگی خاموش کردن رقابت هستهای در منطقه فراهم کند؛ از اینرو که مطمئنا ایران، اسرائیل و عربستان سعودی در خصوص مسائل مرتبط با گسترش رقابتهای هستهای و نظامی در سراسر خاورمیانه بیشتر از آلمان، انگلیس یا روسیه، حرف برای گفتن دارند.
آیا اسرائیل در ازای توافق استاندارد طلا با ایران موافقت میکند که به حملات خود در داخل ایران پایان دهد؟ اگر ایران توافق کرد آیا ممکن است عربستان، قبول استانداردهای طلایی در توافقهای هستهای را در دستور کار خود قرار دهد؟ آیا عربستان سعودی و امارات متحده عربی موافقت میکنند که هواپیماهای جنگنده کمتری را با بمبهای هدایت شونده خریداری کرده به جای آن سیستمهای دفاعی بیشتری مانند دفاع موشکی، ضد پهپاد و سلاحهای ضد کشتی را جایگزین کنند؟ آیا ایالات متحده، متحدان اروپایی آن و قدرتهای منطقهای خاورمیانه میتوانند چارچوبی برای همکاری در زمینه انرژی غیر هستهای (به عنوان مثال در مورد تجدیدپذیرها، خطوط لوله، اتصالات شبکه) ایجاد کنند تا از نظر اقتصادی صرفهجویی بیشتری داشته باشد؟
آیا اگر ایران برنامه بمب هستهای خود را از بین ببرد و حتی احتمال هستهای شدن دیگر کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، مصر و ترکیه کاهش پیدا کند، ممکن است که اسرائیل موافقت کند تا سرانجام زرادخانه سلاحهای هستهای خود را از بین ببرد. مطمئنا که این موارد، سوالات مهمی هستند اما باید این مسئله مهم را در نظر گرفت که بعید است که بتوان بدون هزینه، محدودیتی پایدار در برنامهریزی هستهای کشورها در خاورمیانه ایجاد کرد. بیتردید هر چه بیشتر بخواهیم باید بیشتر هزینه کرده و امتیازهای بیشتری بدهیم