كانديداها در يك زمين رقابت می‌كنند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۲
کد خبر: ۴۸۱۱۰۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۰۹ خرداد ۱۴۰۰
کاملا واضح است که مشارکت مردم وابستگی مستقیم به حضور کاندیداها با سلایق مختلف دارد در واقع هرکس برای رای دادن به کاندیدای مورد نظرش پای صندوق می‌آید،

كانديداها در يك زمين رقابت می‌كنند

با آنچه در زمینه تاییدصلاحیت‌های کاندیداهای ریاست جمهوری رقم خورد، به عقیده بسیاری از کارشناسان، قوای سه گانه به سوی یکدست شدن حرکت می‌کنند، آیا این همسان شدن می‌تواند عزمی را در قوای حاکمیتی کشور ایجاد کند تا وضعیت افسار گسیخته اقتصادی را مهار و شرایط ناهمگون سیاسی را نیز همچون خود یکدست سازند؟ مشکلات معیشتی مردم که بسیاری از آنان نتیجه تصمیمات ناهماهنگ در سطوح تصمیم‌گیری است روز به روز عمیق تر می‌شوند با این حال انتخابات پیش رو هم که می‌توانست دریچه امیدی برای مردم باشد با رد صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان بسته شد و مردم امروز تنها می‌توانند نظاره‌گر اتفاقاتی باشند که در عرصه سیاسی کشور رقم می‌خورد و انگیزه‌ای برای تعیین کنندگی در آنها باقی نمانده است. در این راستا برای بررسی شرایط حاکم بر انتخابات پیش رو، فضای جامعه و مشارکت و آنچه در سپهر سیاست ایران می‌گذرد با علی صوفی دبیر کل حزب پیش رو اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.

تحلیلتان از شرایط جامعه پس از ردصلاحیت‌ها چگونه است، اســاســا با این رویکردها می‌توان به مشارکت مردم امید داشت؟

کاملا واضح است که مشارکت مردم وابستگی مستقیم به حضور کاندیداها با سلایق مختلف دارد در واقع هرکس برای رای دادن به کاندیدای مورد نظرش پای صندوق می‌آید، وقتی گروهی از کاندیداها حذف و فقط نمایندگان یک طیف باقی می‌مانند پیامش این است که ما به سلیقه‌ها اهمیتی نمی دهیم، انتخابات تبدیل به انتصابات می‌شود که با یک مهندسی به عنوان انتخابات در حال انجام شدن است و گویی مردم حق ندارند گزینه مدنظرشان را انتخاب کنند، به این ترتیب آنچه در قانون اساسی آمده است بی‌اعتبار می‌شود زیرا نه حق حاکمیت مردم که در قانون اساسی آمده موضوعیت دارد و نه انتخابات که وسیله تحقق آن به شمار می‌رود. بنابراین برای حفظ تمامیت خواهی خود دیگر نه حتی به عنوان قیم مردم، بلکه به عنوان قدرت مسلط و مستقر به خود حق می‌دهند آنچه را که در جهت حفظ منافع و قدرتشان است را انجام دهند و به هیچ وجه در این خصوص ریسک نکنند، پیام هرچند غیرمستقیم ولی کاملا واضح است، نگرانی که برای حضور حداکثری مردم وجود ندارد کما اینکه مجلسی هم تحت همین شکل در اختیار گرفتند، از نظر گروه تمامیت‌خواه مگر قوای دیگر مانند قوه قضائیه یا نیروهای مصلح که انتصابی هستند اشکالی درشان وجود دارد و چه خللی در امور کشور ایجاد می‌کنند، پس چه بهتر که سایر امور هم انتصابی باشند و اگر فعلا باید شکل و ظاهر حفظ شود، با انتخابات و عده‌ای از مردم که از سلیقه خاصی هستند به عنوان رای دهنده و از یک سلیقه خاص نیز به عنوان انتخاب شونده، بهره می‌برند. به عنوان نمونه مجلس خبرگان را داریم که انتخاباتش در بسیاری از نقاط تک کاندیدایی برگزار می‌شود و آن انتخاب شونده با یک رای هم می‌تواند از سوی شرکت کنندگان در انتخابات وارد مجلس خبرگان شود. چنین چیزهایی به تدریج شکل گرفته و بر امور مسلط شده است، مردم هم که توانی برای جلوگیری از نوع گزینش، تایید یا رد صلاحیت‌ها ندارند پس کاری از کسی بر نمی‌آید. آخرین انتخابات مجلس هم که برگزار شده به همین ترتیب دغدغه‌ای که برای مشارکت مردم وجود نداشت و یک مجلس حداقلی را شاهد هستیم، سخنگوی شورای نگهبان هم که صراحتا اعلام کرد که کاهش مشارکت مردم در انتخابات، مشروعیت آن را زیر سوال نمی‌برد یا شخص دیگری از همان طیف می‌گوید که اگر مشارکت مردم به صورت حداکثری شود ما رای نخواهیم آورد و انتخاب نخواهیم شد، پس ما به دنبال مشارکت حداقلی هستیم! از طرفی هم مقام معظم رهبری بر مشارکت همه آحاد مردم تاکید می‌کنند ولی در عمل هرچه رخ می‌دهد گویی در تقابل با آن است.

بـــا رونــدی که توصیف کردید پیش‌بینی شما از آینده فضای انتخابات بعدی چیست؟

به عقیده من صاحبان تفکر تمامیت خواه فعلا مجبورند حداقل اسم انتخابات را با خود یدک بکشند ، اما بعدا همین را نیز حذف خواهند کرد. پس از رحلت امام(ره) در این زمینه با مراعات با مردم رفتار شد، مردم حقشان بود که بخشی از حاکمیت را انتخاب کنند هرچند که حاکمیت با این مسأله سر سازش نداشت ولی اجازه دادند که مردم انتخاب خودشان را کنند ولی تا این اجازه صادر شد رویکرد مردم به سمت و سویی بجز آنچه مدنظر حاکمیت بود جهت گرفت، مثل خرداد 76 که اصلا فکر نمی‌کردند آقای خاتمی رای بیاورد، مثل مجلس ششم، مثل انتخابات سال‌های 92 و 96 که آقای روحانی با رای مردم به پاستور رفت، همه این موارد این اجماع را برایشان پدید آورد که اینجا جای ریسک نیست و باید جلوی انتخابات رقابتی را بگیرند و پس از این همه کج‌دار و مریز در حقیقت بعد از 32 سال گویی امروز در نقطه‌ای با مردم به تفاهم رسیده‌اند، بدان معنا که آنها خواهان مشارکت حداقلی هستند و مردم هم خواهان عدم مشارکت هستند بنا براین به عقیده من اگر فرصت آن فراهم شود در خیز بعدی همین ظاهر یعنی برگزاری انتخابات هم حذف خواهد شد.

بسیاری از کارشناسان معتقدند با تایید برخی از چهره‌ها مثل آقای مهرعلیزاده شورای‌نگهبان به دنبال تعیین کاندیدا برای اصلاح‌طلبان بوده است چه تفسیری از این مسأله دارید؟

اگر به دنبال رقابتی شدن انتخابات بودند کاملا مشخص است که یکسری کاندیداها شاخص حضور داشتند که می‌توانستند آنها را تایید کنند، اما علتی که می‌آیند و آقای مهرعلیزاده یا آقای همتی را تایید می‌کنند، این است که با توجه به سوابق این دو کاندیدا مدنظر اصلاح‌طلبان نیستند. جبهه اصلاحات متولی جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات است که سازوکاری را برای گزینش کاندیدای مدنظر خود تعریف کرده است، 9 نفر از کسانی که در آن ساز و کار قرار گرفتند و اسامی آنها اعلام هم شد هیچ یک مورد پذیرش قرار نگرفتند و هر دو فرد نام برده کسانی هستند که در گزینش جبهه اصلاحات جایی نداشتند، آقای‌مهرعلیزاده در انتخابات مجلس رد صلاحیت می‌شود اما در انتخابات سال 84 با حکم حکومتی به صحنه باز گردانیده می‌شود اما در این مقطع زمانی وی را تایید صلاحیت می‌کنند همه این موضوعات نشان می‌دهد که جریان اصلاحات نباید کاندیدای خودش را داشته باشد. شاید بسیار فکر می‌کنند اتفاق سال 92 که آقای هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت و آقای روحانی به عنوان کاندیدا مطرح شدند تکرار می‌شود، در حالی که این تجربه شکست خورده، مشخص است که روی آوردن به چهره‌ای که کاندیدای حداکثری آن گروه نیست، ریسک بالایی دارد برای اینکه ممکن است آن توقعات و انتظارات که او باید در عمل در عرصه‌های سخت تصمیم گیری از خودش نشان دهد، حاصل نشود ، کاندیدای مدنظر اصلاح طلبان کسان دیگری بودند که رد صلاحیت شدند.

بـــرخی مــعتقدند که با وجود شرایط فعلی نیز نباید از حداقل فــرصت‌ها گذشت و باید بر روی چهره هایی حداقلی در انـتخابات مثل آقای همتی و آقای مهرعلیزاده سرمایه‌گذاری کرد، ارزیابی شما چیست؟
انتخابات 1400 از هر نظر با انتخابات گذشته متفاوت است، مهمترین نکته و مسأله‌ای که از سال 96 تاکنون خودش را نیز بلافاصله در اعتراضات دی ماه سال 96 نشان داده است بازگشت مردم است از رویکردی است که در انتخابات سال 96 داشتند. در آن سال 24‌میلیون نفر به آقای روحانی رای دادند و به فاصله چند ماه اظهار ندامت و پشیمانی کردند و به این جریان یعنی هم آقای روحانی هم جریان اصلاح‌طلبی که وی را معرفی نمود پشت کردند و میزان نارضایتی مردم به تدریج آنچنان اوج و شدت گرفت که دو سال بعد در سال 98 حاضر نشدند به پای صندوق‌ها بیایند، اکنون هم همان وضعیت قبلی حاکم است، بنابر این آنچه تعیین کننده می‌شود گرایش مردم است، آقای همتی و آقای‌مهرعلیزاده در فرصت باقی مانده تا انتخابات برای تبلیغات باید نظر مردم را جلب کنند صحنه باقی مانده مجالیست که هر کاندید برنامه‌های خودش را برای مردم شرح دهد اگر موفق شدند و مشخص شد که این دو کاندیدا زمینه‌ای دارند قطعا اصلاح‌طلبان هم می‌توانند ازین فرصت بهره ببرند اما به عقیده من اصلا چنین چشم‌اندازی در مورد آقای‌مهرعلیزاده و آقای همتی وجود ندارد بنابراین می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان از انتخابات ریاست جمهوری گذشتند.

بـــا تــوجه به احتمال مشارکت پایین مردم در انتخابات و رای حداقلی منتخب بعدی، دولت بعد با چه چالش‌هایی رو به رو خواهد بود؟

سرمایه اجتماعی پشتوانه بسیار عظیم و بزرگی برای همه نظام‌ها و دولت‌هاست یعنی اینکه مردم به برنامه‌های آنان اعتماد دارند، به شخصه در انتخابات سال 76 به عینه شاهد این مسأله بودم. زمانی که من به عنوان مشاور وزیر کشور فعالیت می‌کردم وقتی در میادین میوه و تره بار برای خرید می‌رفتم و شاهد بودم قبل از انتخابات سال 96 مردم بسیار ملتهب بودند به کوچکترین بهانه اعتراض می‌کردند به اندازه‌ای که تا مرحله توهین به مسئولان پیش می‌رفتند اما بلافاصله پس از برگزاری انتخابات این حالت برگشت یعنی اگر کسی حرفی هم می‌زد مردم به او هشدار می‌دادند که؛ خود دار باش ما تازه رئیس جمهور انتخاب کرده‌ایم، سرمایه اجتماعی پشتوانه نظام است که اگر نباشد اعتراض‌ها و شایعه پراکنی‌ها ادامه پیدا خواهد کرد به همه اینها فضای مجازی را هم اضافه کنید که مانند انبار باروتی می شود که منتظر تنها یک جرقه است، این اتفاق در تاریخ افتاده مانند نظام قبل یعنی رژیم پهلوی که تا بن دندان به جدیدترین صلاح‌ها مجهز بود، درآمد نفتی سرشاری هم داشت اما به محض اینکه از مردم رویگردان شد و حزب رستاخیز را تشکیل داد و مردم را مجبور کرد که در این حزب ثبت نام کنند تا جایی که شخص اول کشور در تلویزیون ملی آمد و اعلام کرد کسانی که در حزب رستاخیز ثبت نام نمی‌کنند پاسپورتشان آماده است و از ایران بروند، دیدید که جواب مردم چه بود. سرمایه اجتماعی پشتوانه هر نظامی است و منافع ملی چه در سیاست داخلی چه در عرصه منطقه‌ای یا بین‌المللی باید برای مردم تبیین شود، آن زمان مردم از آن سیاست‌ها حمایت خواهند کرد چیزی که متاسفانه ما امروز کمتر شاهد آن هستیم.
بعضی معتقدند با روی کارآمدن یک دولت همسو با سایر ارکان‌های نظام مشکلات سیاسی و اقتصادی به سهولت حل می‌شود و شاهد برخی کارشکنی‌هایی که در دولت آقای روحانی بودیم نخواهیم بود، چه میزان با این گزاره موافق هستید؟

به هیچ وجه موافق نیستم، چون پیش از این هم تجربه شده است، دولت آقای احمدی نژاد که آمد قوا کاملا یکدست شدند و حمایت‌های بی‌نظیر از آن دولت به عمل آمد تا جایی که تعابیر ماورایی از شخص آقای احمدی‌نژاد شد البته ایشان هم در این زمینه با آن قضایای هاله نور مدعی چنین تعابیری بودند، اما دیدیم که سر آخر به کجا انجامید و سرانجام آقای احمدی نژاد هم مشخص است که عنوان می‌شود در حصر خانگی به سر می برند، بنابراین آن جریانی که آمد و با آن شدت و غلظت یکپارچه و یکسان سازی کرد سر انجام اوضاع بدتر شد، آن رویه شد جریان انحرافی و تمام تصمیماتی که گرفتند کشور را در آستانه خطر جنگ قرار داد، 6 قطعنامه علیه کشور ما در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد، کشور در انزوا قرار گرفت تا جایی که آقای اوباما موفق شد یک وفاق بین المللی را علیه ما ایجاد بکند، موازی با آن به‌خاطر شکل گرفتن جریاناتی همچون القاعده و داعش در خارج از کشور، ایران و اسلام هراسی در اوج قرار گرفت، یک منتخب مردم چه در مجلس یا در مسند ریاست جمهوری باید برای موفقیت دو ویژگی داشته باشد، اول مطالبه گری از بالا، سپس پاسخگویی به پایین، اگر این مسأله مانند مجلس فعلی که اعضایش وام دار نهادهای قدرت هستند برعکس شود به هیچ وجه نمی‌توانند نسبت به نهادهای بالا مطالبه‌گر باشند بلکه خودشان را نیز پاسخگو به آنها می‌دانند! که نتیجه آن این می‌شود که هر تصمیمی می‌خواهند می‌گیرند و به کسی هم پاسخگو نیستند مگر همان نهادهای قدرت، در این حال دولت بجای اینکه حقوق مردم را مطالبه کند مدعی آنان می‌شود که نمونه آن را در زمان آقای احمدی نژاد دیدیم، این جریان نیز چون وابسته به نهادهای حاکمیتی است به هیچ وجه قدرت مطالبه گری و حقوق مردم را نخواهد داشت و فشارش باز بر دوش مردم خواهد بود.
تــغییر گــفتمان دولت بعدی در حوزه سیاست خارجی چه تاثیراتی بر روابط ایران و سایر کشورها از جمله کشورهای عضو برجام خواهد گذاشت؟

تغییر گفتمان بستگی به شاکله افراد دارد، نباید از کسانی که عامل بوجود آمدن تشنج‌های بین المللی چه در حوزه برجام یا حوزه‌های دیگر هستند انتظار داشت رویکردشان را در خارج عوض کنند حتی در صورتی که مصلحت خودشان را در این موضوع ببینند زیرا این باور در آنها نیست، آنها اعتقاد دارند که فقط کافیست که اقتدار داشته باشیم، آن زمان همه دنیا تسلیم ما خواهد شد و مردم هم این مابین نقشی ندارند و از ما تبعیت خواهند کرد، اساسا کسانی که به دنیا به ویژه به غرب بدبین هستند و به دنبال تعامل نیستند آمادگی لازم را برای حکومت کردن ندارند.

اســاسا تـــحلیل شما از کاندیداهای حاضر در انتخابات چیست و فـــکر می‌کنید آنها باید در جریان مناظرات به چه چیزهایی اشاره کنند؟

این کاندیداها به گونه‌ای چینش شده بودند که هر کدام در مقابل یک کاندیدا از جبهه مقابل عرض اندام کنند، اما خودشان هم فکر نمی‌کردند که وضع به شکلی خواهد شد که دیگر نیازی به مناظره نخواهد بود چون طرف مقابلی باقی نمانده است، به عقیده من هیچ مطلبی باقی نمی‌ماند که در مناظرات بیان شود، وضعیت به گونه‌ای شده است که کاندیداهای باقی مانده در یک زمین بدون حریف بازی خواهند کرد، پس نتیجه از پیش مشخص است.

از دید شما علت رد صلاحیت افرادی مانند آقای لاریجانی چیست و با چه استدلالی توجیه می‌شود؟
این همان موضوع مهندسی انتخابات است، آنها با توجه به تجارب گذشته هیچگونه ریسکی را متحمل نشدند، به عنوان مثال در 92 گفتند آقای هاشمی را رد صلاحیت می‌کنیم و آقای‌روحانی بماند که رای ندارد، یا در سال 76 اصلا روی آقای‌خاتمی حسابی باز نمی‌کردند ولی مردم آمدند و همه چیز را تغییر دادند و آقای‌خاتمی رئیس جمهور شد، اینطور که به نظر می‌رسد هیچ دغدغه‌ای هم برای مشارکت حداکثری ندارند پس خیالشان ازین بابت راحت است بنابراین هیچ ریسکی نکردند به نوعی صحنه انتخابات را پیش از آنکه عرصه رقابت باشد در قالب یک طرح امنیتی تعریف نمودند.

عکس روز
خبر های روز