به روز شده در: ۱۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۰
کد خبر: ۴۸۰۶۷۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۰ - ۰۶ خرداد ۱۴۰۰

زورگیری‌های عجیب مردی با لباس زنانه

آن روز مأموران پلیس آگاهی شهریار در یکی از خیابان‌ها به‌خودروی هیوندایی مشکوک شدند و به استعلام شماره پلاک آن پرداختند که مشخص شد پلاک متعلق به یک خودروی ۲۰۶ است.
روزنو :

زورگیری‌های عجیب مردی با لباس زنانه

مرد سارق، لباس زنانه به تن می‌کرد و بر سر راه رانندگان خودرو‌های مدل بالا قرار می‌گرفت و پس از سوار شدن نقشه عجیب زورگیری را اجرا می‌کرد. او طعمه هایش را تهدید می‌کرد که آن‌ها و ماشینشان را آتش می‌زند.

بامداد۲۵ اسفند سال‌گذشته مردی جوان راهی اداره پلیس پایتخت شد و گفت که به دام یک دزد زن نما گرفتار شده است. او توضیح داد: شب بود و قصد رفتن به خانه‌ام را داشتم. پشت فرمان ماشین هیوندایم بودم که در یکی از بزرگراه‌های غرب تهران، چشمم به زنی افتاد که کنار اتوبان ایستاده بود و به‌نظر می‌آمد که ماشین گیرش نیامده تا به خانه‌اش برود. دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم کار خیری انجام دهم و او را به خانه‌اش برسانم. به همین دلیل توقف کردم و زن جوان سوار شد.

وی ادامه داد: او ۲ ماسک و یک شیلد روی صورتش داشت و وقتی نشست سر صحبت را باز کرد. صدایش دورگه بود و مقصدش را گفت و از من خواست وارد خیابانی در غرب تهران شوم و توقف کنم. وقتی توقف کردم که پیاده شود، ناگهان ظرفی از داخل کیفش بیرون آورد. رفتار عجیبش باعث شد که به او مشکوک شوم.

او محتویاتات ظرف را به روی من ریخت. وحشت کردم و فکر کردم اسید است، اما بوی بنزین همه جا را پر کرد. مسافری که من تا چند دقیقه قبل فکر می‌کردم یک زن است، در حقیقت یک مرد بود.

او ماسکش را کنار زد و با دیدن ریش‌هایش وحشت کردم. وی لباس زنانه پوشیده بود تا مرا فریب بدهد و در همان لحظه فندکی از جیبش بیرون آورد و آن را به سمت من گرفت. بعد تهدید کرد که اگر پول، مدارک، انگشتر و زنجیر طلایم را به او ندهم من و ماشینم را به آتش کشیده و جانم را می‌گیرد.

التماسش کردم و گفتم فندک را کنار بگذارد. تمام تنم بوی بنزین می‌داد و اگر آتش به لباس‌هایم سرایت می‌کرد حتما مرده بودم. در آن لحظه بی‌خیال ماشینم شدم، در را باز کردم و با تمام توانم دویدم. سارق زن نما هم به سرعت پشت فرمان ماشینم نشست و فرار کرد.

بازداشت با ماشین سرقتی

با اعلام این شکایت، مشخصات خودروی مدل بالای شاکی به تمام واحد‌های گشتی اعلام شد و گروهی از مأموران، جست‌و‌جوی خود را برای بازداشت سارق فراری آغاز کردند. جست‌و‌جو برای یافتن متهم ادامه داشت تا اینکه ردی از وی در شهریار به‌دست آمد.

آن روز مأموران پلیس آگاهی شهریار در یکی از خیابان‌ها به‌خودروی هیوندایی مشکوک شدند و به استعلام شماره پلاک آن پرداختند که مشخص شد پلاک متعلق به یک خودروی ۲۰۶ است.

همین کافی بود تا مأموران برای بازداشت راننده آن وارد عمل شوند. مأموران مطمئن بودند که خودروی مدل بالا سرقت شده و پلاک دیگری روی آن نصب شده است. از سوی دیگر راننده وقتی دید پلیس در تعقیبش است تصمیم به فرار گرفت و به این ترتیب عملیات تعقیب و گریز برای بازداشت مرد مرموز آغاز شد.

سرانجام تلاش مأموران به بازداشت متهم منجر شد و او کسی جز سارق زن نما نبود که چند روز قبل در پایتخت با تهدید به قتل آتشین، دست به سرقت خودروی مدل بالای شاکی زده بود.

متهم پس از دستگیری به اداره آگاهی پایتخت انتقال یافت و وقتی پیش روی قاضی سعیداحمد بیگی، بازپرس شعبه پانزدهم دادسرای ناحیه ۵ تهران قرار گرفت به پوشیدن لباس زنانه، تهدید به قتل راننده خودروی مدل بالا و سرقت ماشین وی اقرار کرد و با دستور قاضی برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان دیگر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

عاشق نقش بازی‌کردن هستم

متهم می‌گوید که عاشق نقش بازی‌کردن است و ایده پوشیدن لباس زنانه و تهدید راننده به قتل با دیدن یک فیلم اکشن به ذهنش رسیده است. او سابقه دار است و به‌تازگی از زندان آزاد شده، اما هنوز مهر آزادی‌اش خشک نشده بار دیگر نقشه خلاف دیگری کشیده است. او می‌گوید که فکرش را هم نمی‌کرد به این زودی دستگیر شود.

چرا فکرش را نمی‌کردی که دستگیر شوی؟

به‌نظرم شاکی یعنی راننده خودروی مدل بالا متاهل بود و معمولا مردان متاهل از ترس آبرویشان شکایت نمی‌کنند. من هم می‌خواستم به‌زودی ماشینش را در جای خلوتی رها کنم، اما اشتباه کردم. هم طعمه‌ام شکایت کرد و هم من بی‌خیال رها کردن ماشین سرقتی شده بودم. راستش احساس خوبی داشتم که با ماشین مدل بالا در خیابان‌ها رانندگی می‌کردم.

گفتی نقشه سرقت با این شگرد را بعد از تماشای فیلم کشیدی؟


هم دیدن فیلم اکشن تأثیر داشت و هم اینکه می‌دانستم برای هر کس جانش خیلی ارزش دارد. وقتی خودشان را در یک قدمی مرگ ببینند تسلیم می‌شوند، اما نقشه من سرقت ماشین نبود، می‌خواستم اموال قیمتی مردان را سرقت کنم. آن هم مردان متاهلی که از ترس آبرویشان جرأت نکنند شکایت کنند. آخر من نقش زن را بازی می‌کردم و راننده‌ها هم در تاریکی شب مرا سوار ماشینشان می‌کردند و تصور می‌کردم به‌خاطر ترس از آبروریزی شکایت نکنند.

سرقت‌ها را چه زمان‌هایی انجام می‌دادی؟

بعد از اینکه لباس زنانه می‌پوشیدم؛ آرایش غلیظ می‌کردم و بین ساعات 10، 11شب راهی خیابان یابزرگراه‌های غرب تهران می‌شدم. خیلی دوست داشتم نقش بازی کنم، آن هم نقش یک زن را. وقتی ماشین مدل بالا جلوی پایم ترمز می‌کرد سوار می‌شدم و با تقلید صدای زنانه نقشه‌ام را شروع می‌کردم.

از قبل یک بطری بنزین در کیفم می‌گذاشتم و بعد آن را روی راننده پاشیده و آنها را تهدید به قتل می‌کردم. طعمه هایم از ترس جانشان هرچه پول داشتند به همراه طلا، ساعت و وسایل ارزشمندی که داشتند در اختیارم قرار می‌دادند.

اما خودروی یکی از طعمه هایت را سرقت کردی؟

او همان فردیست که از من شکایت کرده است. خودش ترسید و از مهلکه فرار کرد. من هم دیدم بهترین فرصت است برای سرقت خودروی لاکچری او. پلاک ماشین 206 را که داشتم و خراب بود، روی آن نصب کردم اما در نهایت لو رفتم.

سابقه داری؟

به خاطر حمل مواد زندانی شده و حبسم را کشیدم. به تازگی از زندان آزاد شده بودم، اما به‌شدت مشکلات مالی داشتم. تصمیم گرفتم با ظاهری زنانه دست به سرقت بزنم و کمی پول که به‌دست آوردم، درست زندگی کنم، اما نشد و حالا بار دیگر باید زندانی شوم. از اینکه دوباره گیر افتادم و باید در زندان زندگی کنم به‌شدت پشیمانم.

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز