
«مشاركت حداقلی» رئیس جمهور ضعيف و «گسست اجتماعی» به دنبال دارد
بررسی و ارائه یک تحلیل مناسب و منطبق با آنچه امروز در صحنه سیاسی اجتماعی کشور در حال رخ دادن است به خودی خود پیچیده بود و با اعلام اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان نیز پیچیدهتر شد، تا چندی پیش بیشتر کارشناسان معتقد بودند فضای سرد انتخاباتی با اعلام اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده تکان خواهد خورد و گرم میشود، عدهای از مشابهت فضا با دوم خرداد سال 76 سخن میگفتند اما کاندیدایی برای اصلاحطلبان باقی نمانده تا این مشابهت تکمیل شود، حالا همه تایید میکنند که مشارکت در انتخابات پیش رو حداقلی خواهد شد و قوای سه گانه به سمت و سوی یکدست شدن میروند، با این حساب و رویهای که پیش رو است چه سرنوشتی در انتظار جامعه پس از انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری با این هفت کاندیدا باقی مانده است که برخی از آنان نیز گفته میشود که پوششی هستند و تا انتها در کارزار باقی نخواهند ماند، آیا از میان ردصلاحیت شدگان کسی به صحنه انتخابات باز خواهد گشت؟ برای یافتن پاسخ این سوالات گفت و گویی با جواد آرین منش نماینده دوره هفتم مجلس شورای اسلامی ترتیب داده است که در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از رویکرد درباره احراز صلاحیتها کاندیداهای ریاست جمهوری چیست؟
به گزارش روز نو :رهبر معظم انقلاب در مقاطع مختلف و در طول سالیان پس از انقلاب و در آستانه انتخابات گوناگون ، همواره بر مشارکت حداکثری و پرشور و انقلابی مردم تاکید کردهاند، به گونهای که در سخنرانیهای مختلف فرمودند مشارکت پرشور و انقلابی مردم در انتخابات، موجب امنیت کشور و عقب زدن دشمنان انقلاب اسلامی و کاهش طمعورزی آنان خواهد شد، در واقع میتوان گفت که مهمترین دغدغه رهبری طی این سالیان مشارکت حداکثری در تمامی صحنهها از جمله انتخابات بوده است و با صراحت تاکید کردهاند که رای مردم مستقیما منجر به مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی است و انتخابات نماد وفاداری ملت به نظام است که طبیعتا مشارکت حداکثری الزامات و مقدماتی را میطلبد و خود به خودی تحقق پیدا نمیکند، از جمله این الزامات رضایتمندی مردم از شرایط کشور، احساس موثر بودن آرای مردم در انتخابات، احساس ثمربخش بودن مشارکتشان در انتخابات و علاوه بر اینها حضور کاندیداهایی است که افکار و نیازهای مردم را نمایندگی کند که این موارد همگی ضرورتی برای مشارکت حداکثری مردم هستند، در کنار اینها میتوان به نقش صداوسیما، فضای مجازی و مناظراتی که در ایام تبلیغات کاندیداها برگزار میشود نیز اشاره کرد، اما به عقیده من مهمترین عامل مشارکت مردم، حضور نامزدهایی است که نماینده افکار، اندیشهها و مطالبات مردم باشد، اگر جامعه را با تقسیم بندی معمول در اجتماع یعنی اصلاحطلب، اصولگرا، اعتدالگرا، انقلابی و غیره تقسیم بندی کنیم و افرادی را که به عنوان کاندیدا به حوزه انتخابات وارد شدهاند مرتبط کنیم، به این نتیجه میرسیم که از این اضلاع اصلی سه چهار گروه را حذف کردهاند، بهگونهای که اصلاحطلبان هیچ فردی را که نمایندگی افکار آنان را بکند در خروجی کار نمیبینند، جریانهای اعتدالگرا که آقای لاریجانی را نماد اندیشههای خود میدانستند حالا فردی را که با آن اندیشهها همراهی داشته باشد نمیبینند، طبیعتا تنها یک ضلع از گونههای مختلف فکری جامعه در میان کاندیداها باقی مانده که انتخابات را از حالت رقابتی خارج میکند، انتخابات غیر رقابتی همچون این است که یک ورزشکار بدون داشتن رقیب به فینال مسابقات رسیده باشد این نه برای جریان پیروز خوشحال کننده است نه برای جریانات دیگر. از میان افرادی که امروز در صحنه حضور دارند برخی خود را آماده کرده بودند تا انتقادات شدیداللحن خود را نثار دولتمردان و نمایندگان آنها بکنند اما حالا با صندلی خالی مواجه میشوند و باید در غیاب نمایندگان اندیشههای دولت حرفهای از پیش تعیین شده خود را مطرح کنند که پاسخی در برابر خود نخواهند یافت که این امر مناظرات را هم سرد و بیروح خواهد کرد، اقدام اخیر تیر خلاص بر مشارکت حداکثری مردم بود، مردم احساس میکنند بهرغم تاکیدات مقام معظم رهبری که اصل را بر مشارکت حداکثری و رقابت سالم میدانند، برخی اقدامات دقیقا در مسیر دیگری شکل گرفته است و شوک بزرگی برای خیلیها پدید آمد، که فکر نمیکنم حتی برای جریان اصولگرا و انقلابیون هم تصمیماتی قابل دفاع و توجیه باشد، اگر مردم توجیه نشوند و دلایل شکل گیری این ترکیب را متوجه نشوند، طبیعتا باعث کاهش مشارکت و میزان آرای ماخوذه میشود و مشارکتی حداقلی را پیش رو خواهیم داشت که زیبنده نظام ما نیست. همواره اینگونه تلقی میشد که هرچه پیش میرویم باید مردمسالاری و جمهوریت در توسعه سیاسی کشور ما گامهای بلندتری را بردارند که چنین علائمی از خروجی تصمیمات شورای نگهبان دیده نمیشود.
این شیوه تصمیم گیری چه تاثیری بر انتخابات دارد؟
جمهوریت یعنی حضور مردم، ما در همه عرصههایی که موفق بودهایم و سرافراز بیرون آمدهایم، دقیقا عرصههایی بوده که حضور مردم را داشتهایم، اگر در دوران دفاع مقدس میگوییم موفق و پیروز بودهایم ، عرصهای بوده که مشارکت حداکثری مردم را از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد و روستایی و شهری پشتوانه 8 سال جنگ تحمیلی داشتهایم، امروز نیز توسعه سیاسی در صورتی موفق است و رقم خواهد خورد که مشارکت همه آحاد مردم را به دنبال داشته باشد همچنان که توسعه اقتصادی ما نیز بدون حضور مردم و بخش خصوصی میسر نیست لذا باید تلاش کنیم که مردم از پای صندوقهای رای قهر نکنند تا مشارکت حداکثری که تضمین کننده امنیت ملی ماست محقق شود.
اقدام اخیر در اعلام اسامی نامزدها را میتوان در راستای ادامه رویکرد انتخابات سال 98 دانست؟
رویکردی که وجود دارد این است که دولت و مجلس و قوه قضائیه و نهادهای حاکمیتی، همه یکدست باشند و تعارض و تناقضی در آن وجود نداشته باشد، البته من به شخصه امیدوارم اگر چنین اتفاقی افتاد آنان دیگر به دنبال مقصری خارج از مجموعه خود نباشند، چون کسانی که چنین چیزی را دنبال میکنند مشارکت حداقلی را مفید میدانند پس امید میرود در محدوده زمانی حدود دوسال پس از یکدست سازی قوای سه گانه و نهادهای مرتبط با آن دیگر تحریمها و دشمنان فرضی را به عنوان مقصر مشکلات دولت معرفی نکنند و مسئولیت کل کار و تبعات ناشی از آن را چه مثبت چه منفی بپذیرند.
در انتخابات سال 84 رهبری برخی از کاندیداها را با حکم حکومتی به صحنه باز گردانید فکر میکنید با توجه به شرایط حاضر باز هم شاهد صدور حکم حکومتی خواهیم بود؟
با عنایت به بیانیههایی که از سوی افراد رد صلاحیت شده مثل آقای لاریجانی اینگونه تلقی میشود که خود این افراد هم دیگر مایل نیستند که با تک ماده به صحنه انتخابات برگردند، چراکه همه به نوعی اعلام موضع و تشکر کردهاند و به عقیده من خیلی با متانت عرصه انتخابات را ترک گفتهاند، من با برخی از این افراد صحبتهایی داشتهام، آنها میدانند که رئیس جمهور آینده بار بسیار سنگینی را باید بر دوش خود بکشد چون حجم مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به قدری زیاد است که آن فرد بسیار شهامت و جسارت میخواهد تا اینکه تبعات آن را بپذیرد، لذا چون مسئولیت بسیار خطیر است، اکنون که این بار از روی دوش آنها برداشته شده است چون به نیت خدمت به مردم آمده بودند دیگر تکلیفی برای خود قائل نیستند و شاید از اینکه رد صلاحیت شدهاند خوشحال هم باشند.
کاندیداهای تایید صلاحیت شده را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته چهرههای خوب و فهیمی در بین کاندیداهای تایید صلاحیت شده وجود دارند، ولی مشکلی که هست این است که کاریزمای لازم را برای جلب آرا و مشارکت مردم ندارند، تعدادی از این افراد به عنوان کاندیدای پوششی وارد عرصه انتخابات شدهاند که در نهایت برای گرم شدن تنور انتخابات مجبور میشوند نقش اصلی را ایفا کنند که شاید برایشان به ویژه در هنگام برگزاری مناظرات دشورا باشد، اما قاعدتا تعدادی از این هفت نفر تا پایان انتخابات به شکل رسمی و به نفع شخص دیگر کنار میروند و اگر کنار هم نروند به عنوان رقیب در عرصه نخواهند ماند.
برخی از کارشناسان معتقدند که اتفاقات اخیر به این دلیل بود که مردم را از صحنه انتخابات کنار بگذارند تا برخی جریانات نامزد خود را به پاستور بفرستند چه میزان با این دیدگاه موافقید؟
البته اینکه شورای نگهبان را متهم کنیم شاید کمی غیرمنصفانه باشد، ولی نگاه سختگیرانه و انقباضی خواه ناخواه چنین نتیجهای را به بار آورد.
تبعات این رویکرد حداقلی چگونه در جامعه بروز پیدا خواهد کرد؟
انتخابات همواره یک رفراندوم برای تایید نظام هم محسوب میشود، هرقدر میزان مشارکت مردم افزایش پیدا کند و رئیس جمهور با آرای حداکثری انتخاب شود، طبیعتا در عرصه داخلی یک انسجام و وحدت ملی خواهیم داشت و هم در صحنههای بینالمللی قدرت چانه زنی و دیپلماسی ما را افزایش خواهد داد، چراکه وقتی رئیس جمهور با سران کشورهای دنیا گفت و گو میکند در واقع پشتوانه آرای ملت را دارد که هرقدر این پشتوانه قویتر رئیس جمهور قدرتمندتر میشود.
روی کار آمدن یک دولت با رای حداقلی چه زیانهایی میتواند داشته باشد؟
در این صورت مردم چه در داخل یا خارج از کشور احساس میکنند رئیس جمهور منتخب، نماینده اکثریت افراد جامعه نیست و طبیعتا مقداری در روابط داخلی میتواند نقش منفی داشته باشد، البته ما امیدواریم که هرکس با هر قدر از رای انتخاب شد مردم چه آنها که رای میدهند چه آرای خاموش و کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند او را به عنوان رئیس جمهور خود بپذیرند و نسبت به اجرای مصوبات دولت همراهی لازم را داشته باشند، این گونه نباشد که تلقی شود چون این فرد با رای کم انتخاب شده پس نماینده ما نیست، زیرا سبب گسست اجتماعی خواهد شد که گسست اجتماعی و انفکاک در جامعه باعث بروز مشکلاتی خواهد شد که به نفع مصالح و انسجام ملی نیست.
چرا اساسا روند امور باید به سمتی برود که دایره انتخاب مردم تنگتر شود و شاهد حضور همه جریانات در انتخابات نباشیم؟
این مقوله نیز بستگی به نگاهی دارد که متصدیان امر دارند، اگر ما با نگاه خوشبینانه به افراد نگاه کنیم، یک جور بررسی میشود و اگر با دیدگاه سوءظن بیندیشیم شکل دیگری بررسی خواهد شد، در میان کاندیداها شخصیتهایی حضور دارند که مورد وثوق کامل رهبری معظم انقلاب هستند، آقای لاریجانی مشاور عالی رهبری، رئیس سه دوره مجلس شورای اسلامی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای بسیار اثرگذار و مورد اعتماد ملت، نظام و رهبری در بستر جامعه سیاسی ایران است، وقتی چنین شخصیتی قرار است نمایندگی ملت ایران را در قرارداد بزرگ و 25 ساله ایران و چین را داشته باشد رد صلاحیت میشود باید به خارجیها حق داد، چراکه با خود میاندیشند حتما ایشان مسائل و مشکلاتی داشته است که مورد وثوق نهاد بررسی کننده صلاحیتهای کاندیداهای ریاست جمهوری یا همان شورای نگهبان قرار نگرفته است، پس چه دلیلی وجود دارد که ما به او اعتماد کنیم! این نمونهای از آسیبهایی است که ما از اینگونه رد صلاحیتها به صورت حاشیهای و غیرمستقیم خواهیم داشت، با این حال من معتقدم انتخابات یکی از ارکان دموکراسی و مردم سالاری است، اگر ما نسبت به افراد تایید صلاحیت شده نقد و نظر داریم، یا فرد مورد نظر ما از فیلترهای شورای نگهبان عبور نکرده، نباید سبب ساز این شود که با صندوقهای اخذ رای قهر کنیم. در هر صورت معتقد به حضور مردم در انتخابات پیشرو و انتخاب یکی از گزینههای مورد تایید شورای نگهبان هستم.