
اعتراف پدر به قتل هولناک پسر

همزمان بخشی از جسد که نیم تنه مرد بود به پزشکی قانونی انتقال یافت تا شاید هویت مقتول شناسایی شود. درحالیکه تحقیقات ادامه داشت، چند ساعت بعد یعنی شامگاه همان روز به تیم تحقیق خبر رسید که نیمتنه دیگری در سطل زبالهای حوالی کهریزک توسط یک کارتنخواب پیدا شده است. تیم جنایی راهی محل شدند و احتمال دادند که دو نیم تنه مربوط به یک نفر باشد. اما با توجه به اینکه هنوز سر جسد پیدا نشده بود، قاضی جنایی دستور آزمایش دیانای صادر کرد تا مشخص شود دو نیم تنه متعلق به یک نفراست یا نه.
پرونده پیچیده
9ماه بعد
وی ادامه داد: ماجرا کمی عجیب بود. چرا که در ادامه متوجه شدم هیچکس جز پدرم از سفر برادرم خبر نداشته و از طرفی عجیب بود که برادرم نیز با ما تماس نمیگرفت. او همیشه با پدرم اختلاف و درگیری داشت و حالا احتمال میدهم که پدرم درباره سرنوشت برادرم دروغ میگوید. چندینماه است که از برادرم بیخبر هستیم و این ماجرا کمی مشکوک و عجیب است.
راز داستانسرایی عجیب
مشخصاتی که پسر جوان از هیکل و آثاری که روی بدن برادرش بود به پلیس داد با جسد مثله شده مطابقت داشت. در این شرایط بازپرس جنایی دستور بازرسی خانه پسر ناپدید شده و تحقیق از پدر 80ساله وی را صادر کرد. وقتی مأموران قدم در این خانه گذاشتند با آثار لکههای خون که مشخص بود برای چندینماه قبل بوده روبهرو شدند. از سوی دیگر در بررسیها مشخص شد آثار لکههای خون متعلق به پسر ناپدید شده است. پیرمرد اما مدعی شد پسرش قبل از سفر ، مدام خون دماغ میشده است.
او همچنان اصرار داشت که پسرش به خارج از کشور رفته است اما حرفهای او عجیب و اسرارآمیز بود. در این شرایط مأموران به استعلام پرداختند و مشخص شد که پسر ناپدید شده هرگز از کشور خارج نشده و گفتههای پدرش دروغ است. از سوی دیگر با انجام آزمایشهای لازم مشخص شد که جسد مثله شده متعلق به پسر ناپدید شده است. این یعنی او 9ماه قبل به قتل رسیده و با توجه به شواهد موجود کسی جز پدرش راز جنایت را نمیدانست.
با دستور بازپرس جنایی پدر 80ساله بازداشت و سرانجام راز قتل پسرش را فاش کرد. او گفت: همسرم چند سال قبل فوت شد و من با پسرهایم زندگی میکردم. اما مدتها بود که با پسرم اشکان دچار اختلاف شده بودم. او همیشه از من درخواست پول میکرد و بر سر این موضوع مدام درگیری داشتیم. او اصلا به من که پدرش بودم و سالها برایش زحمت کشیده بودم اهمیتی نمیداد و هر بار که دعوایمان میشد به من بیاحترامی میکرد. حتی مراعات سن مرا هم نمیکرد و همه اینها باعث شد که بهشدت از دست او عصبانی شوم.
وی ادامه داد: اذیتهای او به حدی بود که سرانجام تصمیم به قتل پسرم گرفتم. روز حادثه وقتی با او تنها بودم و طبق معمول دعوایمان شد با چاقو وی را به قتل رساندم. بعد از قتل میخواستم جسد را از خانه بیرون ببرم اما سنگین بود و زورم نرسید. از طرف دیگر میترسیدم هر لحظه بچه هایم برسند و از راز جنایت مطلع شوند.
به همین تصمیم گرفتم جسد پسرم را مثله کنم تا حمل آن برایم راحتتر باشد. قطعات جسد را داخل نایلون گذاشتم و با ماشین از خانه خارج شدم. بخشی از آن را در سطل زباله و سر او را داخل رودخانهای در اطراف تهران انداختم. بعد هم به بچههایم به دروغ گفتم که اشکان برای زندگی و کار به خارج از کشور رفته است اما یکی از بچههایم مدام سراغ برادرش را میگرفت و چون به موضوع مشکوک شده بود به اداره پلیس رفت و من لو رفتم.
با دستور قاضی محمد جواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، متهم به قتل در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.