بزرگترین ایراد سرمربیهای ایرانی
در فوتبال روزهایی وجود دارد که آوار بدشانسی خراب میشود و راهی نیست جز پذیرفتن آن؛ امه ژاکه، سرمربی اسبق تیم ملی فرانسه عقیده داشت: «کشوری که موفقیت در فوتبال و قهرمانیهای بزرگ میخواهد، باید ابتدا در تربیت مربیهای بزرگ و با دانش تلاش کند.»
دور از استانداردهای روز دنیا
فراموش نکنیم مربیگری یک شغل تخصصی است؛ بنابراین تربیت فوتبالیست خوب و در ادامه موفقیت در فوتبال نیز به مربیهای خوب و با دانش نیاز دارد. با توجه به اینکه ورود مربیان خارجی به ایران ممنوع شده با احترام به همه مربیهای ایرانی، باید گفت در عمل هیچکدام از آنها در سطح استانداردهای روز دنیا قرار ندارند. مربیهای ما تمایلی به حضور در دورههای دانشافزایی ندارند، شاید حضور مربیان خارجی میتوانست یک توفیق اجباری برای آنها باشد تا دانش خود را افزایش دهند.
فوتبال یک زبان بینالمللی است و در همه جای دنیا تیمهای فوتبال فراتر از قومیت و ملیت به تبادل دانش، مربی، بازیکن، بدنساز، آنالیزور و حتی مدیر میپردازند. هیچیک از تیمهای بزرگ دنیا خود را در چارچوب بومی- قومی اسیر نکردهاند و راز پیشرفت فوتبال نیز همین است.
نتایج پژوهش عملکرد مربیها
نتایج پژوهش عملکرد مربیها در باشگاههای ۲۰ دوره لیگ برتر ایران (از سال۱۳۸۰ تا کنون) نشان میدهد ثبات مربیگری تاثیر معنیداری بر بهبود و تغییرات پی در پی سرمربیها نیز تأثیر معنیداری بر کاهش عملکرد باشگاهها داشته است.
همچنین نتایج نشان میدهد تغییر سرمربی سبب ۱.۴۸ کاهش رتبه در جدول ردهبندی لیگ برتر و ثبات سرمربی سبب ۱.۱۹ رتبه بهبود در ردهبندی یک تیم شده است.
بهطور کلی، تحلیل یافتههای پژوهش از این فرضیه حمایت کرد که ثبات مربیگری با ایجاد زمان کافی برای سرمربیان جهت جذب بازیکنان مورد نظر و پیاده کردن تاکتیکها و فلسفه کاری خود، در نهایت سبب بهبود عملکرد باشگاه خواهد شد.
اعتماد نکردن به دستیاران
یکی از بزرگترین ایراد سرمربیهای ایرانی اعتماد نکردن به دستیاران خود است. آنها دوست دارند همه کارهای تمرین تیم را خودشان به تنهایی انجام دهند، در حالیکه میتوانند بهعنوان سرمربی به دستیاران خود اجازه دهند آنها تمرینهای تیم را انجام داده و خود نظارت کنند.
یکی از رازهای موفقیت و تداوم مربیهایی همچون فرگوسن، ونگر و مویس در تیمهای منچستر یونایتد، آرسنال و اورتون همین امر بوده است. فرگوسن بهمدت ۲۷، ونگر ۲۲ و مویس ۱۱ سال در این تیمها مربیگری کردند.
در تاریخ برگزاری لیگ برتر (جام خلیج فارس) غلامحسین پیروانی تنها فردی بوده که بهمدت ۸ سال متوالی سرمربی فجر سپاسی و باعث ثبات این تیم شیرازی در این پیکارها بود.
عهدشکنی سازمان لیگ
در آغاز فصل ۹۹-۱۳۹۸ سازمان لیگ فوتبال اعلام کرد که در سطح لیگ برتر تنها سرمربیهایی مجاز به ثبت قرارداد هستند که دارای حداقل مدرک معتبر مربیگری حرفهای آسیا و یا مدارک مربیگری که در کنفدراسیون فوتبال آسیا معادل این مدرک ارزیابی شد، باشند.
اما آیا سازمان لیگ فوتبال به این مهم توجه داشت؟ با بررسی عملکرد مربیهای حاضر در لیگ بیستم میتوان نتیجه گرفت که سطح دانش سرمربیهای لیگ برتر بسیار پایین است و این سازمان در پایین آمدن سطح دانش سرمربیهای لیگ بیستم نقش مهمی داشت زیرا به عهد خود وفا نکرد.
رفتوآمد زیاد مربیها در لیگ بیستم
در لیگ بیستم و تا پیش از آغاز بازیهای هفته نوزدهم، رفتوآمد مربیها زیاد بود و ۲۴ مربی تا به امروز هدایت ۱۶ تیم لیگ برتر را عهدهدار بودند و هنوز با توجه به بازیهای باقیمانده احتمال تغییر وجود دارد.
برای شروع این مطلب دو نکته قابل بیان است: نخست اینکه لیگ بیستم، سرمربیهای سال اولی زیادی را به لیگ برتر معرفی کرده است و دوم، ادامه سرمربیگری امیر قلعهنوعی همچنان در لیگ برتر.
دو نکتهای که در نگاه اول شاید در تضاد باشند زیرا بسیاری از باشگاهها به مربیان جوان رو آوردند و بهنوعی دگردیسی در مورد مربیگری لیگ برتر انجام شد و مربیان سنتی از چرخه خارج شدند، اما از همان نسل سنتی همچنان قلعهنوعی در لیگ برتر تیم دارد.
سرمربیهای تیمهای لیگ برتر
عملکرد مربیهای سال اولی مانند محرم نویدکیا و محمد ربیعی قابل توجه است. انتخاب محرم نویدکیا در عرصه مربیگری کار شجاعانهای بود که سپاهان انجام داد. انصافاً نویدکیای جوان از ابتدا با ایجاد دیسیپلین، نه فقط بیانیه و هوچیگری و همچنین خریدهای مورد نیاز فنی تیم و حتی در پارهای از موارد خواستن عذر بعضی از ستارهها، سعی بر ایجاد آرامش از راه اصولی را در سپاهان داشت.
محمد ربیعی از آن دست مربیهایی است که سالها تجربه لیگ یک و دو و آنالیزور بودن را در کارنامه خود دارد. از همان جوانها در عرصه مربیگری که در مس رفسنجان تازه لیگ برتری خوب نتیجه گرفته و حالا امیدوار به نیم فصل دوم است تا بیشتر بتواند خود در لیگ برتر نشان دهد.