از دل «نرود» هر آن که از دیده برفت

شاید یکی از تازهترین مثالهای نقضش مربوط به عادل فردوسیپور باشد؛ گزارشگر محبوب فوتبال و مجری نود که دو سال پیش برنامهاش به دلایل نامعلوم به محاق رفت. در این 700 روز عادل ویترین و تریبون نداشت، اما فراموش هم نشد. شمار جایزههایی که او گرفت کم نبود و نیز ترفیع و تشویق شدنهایش نزد مردم نشان داد گاهی حتی ارج و قرب غایبان بیشتر هم میشود.
آخرین بهانه برای یادآوری فردوسیپور، دعوت از او برای داوری در جشنواره فیلمهای ورزشی در ایتالیا است. قبل از آن چه؟ شاید دعوت از عادل برای گزارش فینال لیگ قهرمانان آسیا روی صفحه اینستاگرامی AFC. این اتفاق در آخرین روزهای پاییز رخ داد، اما کنفدراسیون توانست با توجه به استقبال گسترده هواداران ایرانی، یک سونامی عضوگیری در بخش فارسیاش راه بیندازد، به طوری که هنوز بیش از دو میلیون و 300 هزار نفر این صفحه را دنبال میکنند. جالب است که ما در حال حاضر به هزار دلیل در اوج خصومت با AFC هستیم. همین چند روز پیش کنفدراسیون همه میزبانیهای باشگاهی و ملی را از فوتبال ایران گرفت. با این حال بیش از دو میلیون ایرانی همچنان در حال پیگیری اخبار این صفحه هستند. گویا اغیار، قدر سرمایههای ما را بیشتر از خودمان میدانند.
قبل از همه اینها هم فردوسیپور جایزه ویژه دانشآموختگان دانشگاه صنعتی شریف را دریافت کرد. همانجا بود که حرفهایش سوءتفاهم مهاجرت را به وجود آورد، اما او بعدا گفت هرگز ایران را ترک نخواهد کرد و میبینید که هنوز هم مانده است. او هست و کار نمیکند، مثل چراغی که باشد و روشن نشود، آبی که محبوس در کوزه، کامی را تر نکند. آش آنقدر شور شده که محمدرضا احمدی، از جمله محافظهکارترین کارمندان صداوسیما هم اخیرا در اظهاراتی از سپرده شدن گزارش مسابقات مهم فوتبال به نیروهای بیتجربه ابراز گلایه کرده است، اما هنوز کسی نمیداند چرا باتجربهترین و محبوبترین نیروی این حوزه به همکاری دعوت نمیشود. معاون جدید سیما هم در اولین نشست خبریاش اگرچه بازگشت برنامه نود را غیرمحتمل ندانست، اما پیشاپیش آب پاکی را روی دست مردم ریخت و گفت: «انتخاب مجری برنامه با خود شبکه سه خواهد بود.» خیلی هم ممنون!
این گلایهها حالا به ترجیعبند همه بحثهای دو سال اخیر تبدیل شده و هر چه بیشتر گفته شود حکم تکرار مکررات را خواهد داشت. اصل مطلب همان است که ابتدا گفته شد؛ این که میشود از نگاه مردم تبعید شوی، اما از قلب آنها نه. اتفاقی که امروز برای فردوسیپور رخ داده از همین جنس است. او پاداش سلامت کاریاش را از مردمی میگیرد که فراموشش نکردهاند و هنوز به هر بهانه یادش میکنند. صد البته در کار او هم ایراد بود، کموکاست وجود داشت، اما برآیند همه نقاط ضعف و قوت عادل در رسانه به اینجا انجامیده که مردم دوستش دارند و جای خالیاش را با هیچکس دیگر پر نمیبینند. کاش آنقدر که در این مدت دیگران از مجری نود یاد کردند، عادل مورد تفقد سازمانی قرار میگرفت که بیست سال از بهترین دوران عمرش را آنجا صرف کرد. هنوز هم دیر نشده است.