
دولت نظامی حتی يک مخالف را تحمل نمی كند
نگرانیهای متعددی در خصوص نامزدهای انتخاباتی 1400 وجود دارد. نهاد اجماعساز اصلاحات شکل گرفت اما چهرههای متعددی پیش از اعلام این نهاد، نامزدی خود در انتخابات پیش رو را اعلام کردند. در این شرایط نگرانیهایی در خصوص تکرار تجربه انتخابات 84 برای اصلاحطلبان به وجود آمده است. نبود نام یک خانم در میان نامزدهای اصلاحطلب و حضور پررنگ نظامیان در زمین انتخابات نیز دو محور اثرگذار دیگر دانسته میشوند. در همین زمینه گفتوگویی با علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب داشت که در ادامه میخوانید.
اخیرا در اظهارنظرهایی درباره تعدد نامزدهای جریان اصلاحات تذکر دادید. آیا نهاد اجماعساز اصلاحات برنامهای برای جلوگیری از حضور چندین نامزد در انتخابات دارد؟
قطعا! از سال 92 سیاستی در جریان اصلاحات در پیش گرفته شده و بنا شد اجماعسازی در میان اصلاحطلبان صورت بگیرد. اصلاحطلبان دو استراتژی انسجامبخشی و اجماعسازی را در پیش گرفتند. برای اجماعسازی در سال 92 اقدام شده و بنا شد تنها یک نامزد از سوی اصلاحات معرفی شود. با اتکا به این امر جلوی تکثر نامزدهای اصلاحطلب گرفته شد. برای انسجام بخشی نیز در سال 94 و با تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اقدام شد و در کنار اجماعسازی، انسجامبخشی نیز شکل گرفته و ساماندهی شد. بنابراین از تشکیل شورای عالی سیاستگذاری تاکنون که جبهه اصلاحات ایران به عنوان امتداد همان مسیر شکل گرفته، این روال ادامهدار بوده است. تشکیل جبهه اصلاحات انسجام مرکزی این جریان را تشکیل میدهد و در استانها نیز مشابه همین نهاد شکل گرفته و جبهه اصلاحات استانها را برای انتخابات ریاست جمهوری در کنار خود داریم. اساسا رویکرد اصلاحات، رویکرد اجماعسازی و معرفی نامزد اجماعساز است. برای ریاست جمهوری یک نفر و برای شورای شهر یک لیست معرفی خواهند شد.
با این وجود اسامی متعددی از جمله آقایان عارف و کواکبیان را برای نامزدی در انتخابات میشنویم و آقای مطهری نیز اعلام کرده اند که به صورت مستقل به انتخابات خواهند آمد. این افراد نیز پشتیبانی بخشی از بدنه مردمی اصلاحات را به همراه دارند. برنامهای برای ممانعت از تعدد نامزدها وجود دارد؟
بدون شک این موضوع ایجاد مشکل نخواهد کرد. نامزدهای اصلاحطلب زیر چتر همین جبهه اصلاحات فعالیت خواهند کرد. اگر معنای استقلال این باشد که افراد میخواهند منفرد وارد انتخابات شوند، موضوع متفاوت است. زمانی ما نامزد حزبی داریم و بعضی افراد نیز نامزد منفرد هستند. آقای دکتر عارف حزبی نیست اما آقای کواکبیان نامزد حزبی است. زمانی که ایشان میگوید من مستقل وارد میشوم، یعنی من کاری به جبهه اصلاحات ایران ندارم. پس چرا ایشان عضو جبهه اصلاحات ایران است؟ زمانی که عضو جبهه اصلاحات است، یعنی باید تابع آییننامه باشد. چه خود ایشان نامزد باشد، چه شخص دیگری در آن جایگاه قرار بگیرد، آقای کواکبیان رای خواهند داد. آقای دکتر عارف در حال حاضر عضو این جبهه نیست اما نامزد اصلاحطلب است. نامزدهای اصلاحطلب همه باید ذیل این جبهه ساماندهی شوند. کسی که خارج از این دایره معرفی شود، نامزد اصلاحطلبان نخواهد بود.
یعنی آقای مطهری به طور قطع نامزد اصلاحطلبان نخواهد بود؟
بالاخره یکی از شروط این است که نامزد باید اصلاحطلب باشد. برای اصلاحطلب بودن، ابتدا اظهار خود نامزد مطرح است. نامزد باید بگوید که من اصلاحطلب هستم، مانند آقای جهانگیری در سال 96 که در مناظرات اظهار کرد، من نامزد اصلاحطلبان هستم اما آقای روحانی این موضوع را اعلام نکرد. آقای مطهری نیز تاکنون اعلام نکرده که نامزد اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان در حال حاضر مصوبهای دارند که بر اساس آن نامزد صرفا باید اصلاحطلب باشد.
اصــلاحطلبان از سالها پیش پیگیر احقاق حقوق بانوان بودند. با این حال زمزمه معرفی یک نامزد خانم در انتخابات 1400 از سوی اصولگرایان به گوش میرسد. چرا اصلاحطلبان برای معرفی نامزد خانم اقدام نمیکنند؟
اولا اینکه هنوز شورای نگهبان تفسیر خود در رابطه با رجل سیاسی را به صورت موسع ارائه نداده است تا مشخص شود آیا این امر در برگیرنده خانمها یا آقایان خواهد بود؟ بنابراین خانمها خود به خود در چنین محاقی قرار دارند و برای خانمها مسجل نیست که آیا در صورت نامزدی تایید صلاحیت خواهند شد؟! فعلا خانمی برای نامزدی در انتخابات مطرح نیست. البته ما نامزدها را از زمانی نامزد میدانیم که در انتخابات ثبتنام کنند. اعلام شخصی افراد برای نامزدی رسمیت ندارد.
اگر با توجه به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان، این شورا نامزدهای خانم را برای انتخابات بپذیرد، خانم توانمندی برای معرفی از سوی جریان اصلاحات وجود دارد؟
چون این امر تا کنون موضوعیت نداشته، کسی چنین ادعایی را مطرح نکرده است. حتما افرادی مدعی در این خصوص وجود دارند که شرایطشان با کسانی که تاکنون اعلام نامزدی کردهاند، برابری کند. باید دید در آینده چه پیش خواهد آمد.
اخـــیرا یکی از چهرههای اصولگرا مدعی شده است، اصلاحطلبان عامل کاهش مشارکت در انتخابات هستند. نظر شما در خصوص این اظهارات چیست؟ و میزان مشارکت در انتخابات پیش رو را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از دلایل کاهش مشارکت مردم، روحیه انحصارطلبی است که میخواهند انتخابات قابل پیشبینی باشد و رقبای اصلاحطلبشان حذف شوند. این سبب میشود، انتخابات رقابتی نباشد. در این صورت کاری از اصلاحطلبان نیز بر نخواهد آمد. دوستان اجازه دهند، اصلاحطلبان همه نامزدهای خود را به صحنه بیاورند و لطف کرده، با نهادهای نظارتی که رابطه خوبی با آنها دارد، صحبت کرده تا تایید صلاحیت اصلاحطلبان را بگیرند. آن زمان خواهند دید که اصلاحطلبان چه نقشی در مشارکت حداکثری مردم در انتخابات خواهند داشت. در حال حاضر مانع اصلی حضور مردم پای صندوقهای رای، متاسفانه تنگنظریهای موجود است. همین امور تاکنون سبب شده اصلاحطلبان نتوانند در صحنه رقابت حضور پیدا کنند. زمانی که انتخابات رقابتی نباشد، مشارکت کاهش خواهد یافت.
عملکرد دولت را در کاهش مشارکت اسفند 98 موثر نمیدانید؟
این یک بعد دیگر از موضوع است. ادعایی که اصولگرایان میکنند، مبنی بر اینکه اصلاحطلبان باعث کاهش مشارکت خواهند شد، غلط است. اصلاحطلبان همیشه عامل افزایش مشارکت مردم در انتخابات بودهاند. اصلاحطلبان پیوسته گله داشتند و برای حفظ منافع ملی خواهان این امر بودند که به اصلاحات اجازه حضور در انتخابات داده شود. عوامل دیگری نیز در کاهش مشارکت نقش دارند. عملکرد دولت آقای روحانی نیز پس از سال 96 که شاهد افزایش رای او بودیم، موثر بود. پس از 96 و بیوفایی آقای روحانی، پشت کردن به وعدههای داده شده، پشت کردن به اصلاحطلبان و مردم و در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادی غلط دولت که به تضعیف پول ملی منجر شد، اعتراضات مردمی را در سالهای 96 و 98 به وجود آورد. همه اینها کاهش مشارکت مردم را در پی داشت. همه عوامل این نیست و فیلترهای نظارتی نیز به عنوان عاملی مهم در این میان دخیل است.
مجدد سوال میکنم. میزان مشارکت در انتخابات پیش رو را چگونه ارزیابی میکنید؟
از مقطعی که دیپلماسی خارجی ایران مجال فعالیت بیشتری با تغییر ریاست جمهوری آمریکا و رویکرد فشار حداکثری با بازگشت به برجام و کاهش تحریمها پیدا کرد، مردم به اینکه اگر دیپلماسی ما همین دیپلماسی فعال باشد و بتوان مشکلات معیشتی را کاهش داد، امیدوار شدند. این به انگیزهای برای مردم بدل شد تا اجازه ندهد جریانی روی کار بیاید که تالی دولت احمدینژاد یا مجلس فعلی باشد. اینها خواهان دیپلماسی فعال نبوده و از اساس هنر، بینش و دانش آن را نیز نداشته و اعتقاد چندانی نیز به آن ندارند. مردم به جریانی مانند تیم آقای ظریف در وزارت امور خارجه اقبال نشان میدهند و بر همین اساس میتوان امیدوار بود که مشارکت در انتخابات افزایش یابد.
اخیرا موضوع حضور نامزدهای نظامی در انتخابات جــدیتــر شده است. آقایان قالیباف، محمد، دهقان و رضایی افرادی هستند که احتمال حضور آنان در انتخابات وجود دارد. موضع اصلاحات در مقابل این چهرهها چیست و آیا میتوان فردی نظامی را گزینه مناسب برای ریاست جمهوری دانست؟
پیش از این نیز در انتخاباتهای گوناگون گزینه نظامی داشتهایم. از انتخابات سال 1380 که آقای شمخانی وارد صحنه انتخاباتی شدند، تا بعدها شاهد حضور نامزدهای نظامی مانند محسن رضایی و قالیباف بودیم اما هرگز اقبالی به این افراد وجود نداشت. با وجود برنامهریزیها و تلاش وسیع و گسترده چندین و چند سالهای که این افراد داشتند، موفق به جلب نظر مردم نشدند. بعید میدانم نظر مردم نسبت به نظامیها مثبت باشد، زیرا اساسا نظامیان در یک ساختاری قرار دارند که اجازه فعالیت سیاسی را به آنها نمیدهد. خود این افراد نیز اگر بخواهند، نمیتوانند به عنوان یک عنصر سیاسی با دیدگاه سیاسی در تعارض با الزامات نظامیگری در عرصه ابراز وجود کنند. این رفتار در چارچوب نظامیگری جایی ندارد. بنابراین این افراد اساسا گزینه خوبی برای ریاست جمهوری نیستند.
در سالهای اخیر برخی نهادهای مرتبط با نیروهای مسلح در مسائل اقتصادی ورود داشتهاند. آیا این مسأءله کمک نمیکند تا تمامی دارایی کشور در اختیار دولت قرار گرفته و برای اصلاح مشکلات اقتصادی به جریان بیفتد؟
به چنین چیزی معتقد نیستم و دلیل آن نیز این است که ورود به ساختار دولت، با ساختار اقتصادی نظامی تعارض دارد و این امر ممکن نیست. ظاهر موضوع همین است اما چنین اختیاراتی تاکنون داده نشده است.
درباره این تعارض و علل آن بیشتر توضیح بدهید.
نظامیها در ساختاری قرار گرفتهاند که آن ساختار به آنان اجازه نمیدهد که به عنوان سیاستمداری آزاد هم در عرصه بینالمللی و هم در عرصه داخلی فعال باشد یا دیپلماسی فعالی داشته باشند. نظامیان باید به اجبار در خصوص هر تصمیمی که برای انجام آن اقدام میکنند، با ساختار نظامی و الزامات نظامی هماهنگی داشته باشد. در صورتی که فرد تصمیمی گرفته و با استقلال رای عمل کند، در معرض قرارمیگیرد. نظامیان آزادی چندانی ندارند. حتی خانوادههای افراد نظامی نیز در یک غالب خاصی فعالیت میکنند. حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح کاملا بر نیروهای خود و خانواده آنها مسلط هستند. رفت و آمدهای این افراد و تمام زندگیشان چارچوبی خاص دارد که درست نیز هست. در همه جای دنیا همین امر حاکم است. کسانی که در عرصه نظامی فعالیت میکنند، کار بسیار حساسی داشته و عموما دشمن تلاش میکند در آنجا نفوذ کند تا بتواند در زمان لازم اطلاعات آنان را در اختیار بگیرد. بنابراین حفاظتهایی از این دست باید وجود داشته باشد اما اساسا زمانی که نظامیان وارد فعالیت نظامی شدند، نمیتوانند از آن سیستم رها شده و آزادانه زندگی و عمل کنند. این افراد همیشه در غالب نظامی هستند. علت دومی که نظامیها را به افرادی نامناسب برای ریاست جمهوری تبدیل میکند، دیدگاه خاص آنان به جامعه و مردم است. آنها در رابطه با مواجهه با امور داخلی آموزش نمیبینند. ورود نظامیان به حوزه ریاست جمهوری اصولا با پشتوانه صحیح فعالیت نخواهد بود. به همین دلیل عملکرد مطلوبی را نیز از خود به نمایش نخواهند گذاشت. فرد نظامی نمیتواند بگوید زنده باد مخالف من. رئیس جمهور نظامی دسترس در برخی امور چندان باز نخواهد بود، اینکه نمیتواند بگوید ما باید معاند را به مخالف، مخالف را به منتقد و منتقد را به موافق تبدیل کنیم. این سخنی بود که آقای خاتمی در رابطه با جامعه در پیش گرفتند. بنابراین نظامیان اساسا نمیتوانند ابتکار فعالیت سیاسی را در حد کافی در اختیار داشته باشند. در عرصه بینالمللی اوضاع از این نیز به مراتب بدتر است. اگر نظامیان بخواهند در عرصه بینالمللی مذاکره کنند، فردا در داخل کشور از سوی برخی نهادها مورد سوال قرار خواهند گرفت. مواردی که برشمرده شد، موانعی است که مقابل یک نظامی وجود دارد و تبعا زیاد نمیتواند با وجود این شرایط در قامت رئیس جمهوری تمام عیار ایران در سطح داخلی و بینالمللی انجام وظیفه کند.
تا چه زمانی بــاید انتظار داشته باشیم، نامزد نهایی جریان اصلاحات مشخص شود؟
این متاسفانه محدودیتهایی است که برای ما ایجاد کردهاند. باید منتظر تایید صلاحیتها باشیم و آن زمان در پی سازوکاری برای انتخاب نامزد اصلح باشیم. صرف نظر از ویژگیهایی که فرد باید در ساحت شخصی داشته باشد، در شرایط فعلی گرایش مردم نیز عامل تاثیرگذار است تا مشخص شود میزان رایآوری شخص تا چه حد است.
منبع:آرمان ملی