الکس فرگوسن در گوان در گلاسکو بزرگ شده. او یکی از مقتدرترین مربیان فوتبال بود اما در مستندی که از او قرار است به زودی پخش شود از شیطنتهای دوران بازی خودش صحبت کرده.
فرگوسن گفته: چگونه بگویم... اندکی از ریل خارج شدم. بیرون از شهر میرفتم. شروع کردم که جمعه شبها و یا حتی شبهای قبل از بازی بیرون بروم.
این شیطنتهای فرگوسن رابطه او را با پدرش خراب کرده بود. پدر الکس آن قدر از او ناراحت بود که میخواست از او دوری کند. فرگی گفته: پدرم همیشه میگفت کجا میخواهی بروم و من هم پاسخ میدادم میخواهم به رقص بروم. او پاسخ میداد اگر فردا بازی داری نمی توانی به سراغ مراسم رقص بروی. میگفتم من بین ذخیرهها هستم و اهمیت زیادی ندارد. خودت هم میدانی و آن زمانی بود که با هم اختلاف پیدا میکردیم. جر و بحث ما به نقطهای رسید که او میگفته هر کاری دوست داری انجام بده. خواهیم دید چه پیش میآید. به همین دلیل هم ۲ سال از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ با هم صحبت نمیکردیم.
فرگی در ادامه گفته: یک شب بیرون رفتم و آنقدر نوشیدنی خوردم که از زندان سردرآوردم. به دادگاه رفتم و ۳ پوند جریمه شدم. یک گوسفند سیاه (کسی که فایده ای ندارد) بود. همیشه در ذهنم این مسئله وجود دارد.