دو گانهاحمدی‌نژاد و هاشمی به احمدی‌نژاد حاکمیت تبدیل شد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۲
کد خبر: ۴۷۱۴۹۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۴ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
آقای عارف از مــــدت ها قبل در حال تدارک بـــرای حـــضور در انتخابات ریاست‌جمهوری هستند و به نظر می‌رسد یکی از مدعیان جدی حضور در انتخابات هستند.

در حالی که تا آغاز انتخابات ریاست‌جمهوری چند ماه باقی مانده اما تحرکات کاندیداهای بالقوه انتخاباتی آغاز شده و برخی از کاندیداهای احتمالی انتخابات سفرهای انتخاباتی خود را آغاز کرده‌اند. این در حالی است که در شرایط کنونی اصولگرایان با تعدد کاندیدا مواجه هستند و اصلاح‌طلبان با محدودیت. از سوی دیگر گمانه‌زنی‌ها درباره حضور احتمالی دو تن از روسای قوا یعنی ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف و همچنین وزیر امور خارجه روز‌به‌روز افزایش پیدا می‌کند. به همین دلیل باید منتظر ماند تا تصمیم کسانی که امروز برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی نمی‌کنند در آینده مشخص شود. به همین دلیل نیز شرایط برای دو جریان سیاسی کشور متفاوت پیش می‌رود. برای تحلیل و بررسی آرایش سیاسی انتخابات ریاست‌جمهوری با دکتر غلامعلی رجایی، مشاور سابق آیت‌ا... هاشمی و فعال سیاسی گفت‌وگو کرده است. دکتر رجایی معتقد است:«‌جریان اصلاحات جز اصولگرایان یک رقیب جدی دیگر نیز دارند که آرای خاکستری هستند. آرای خاکستری و گروهی که به شرایط موجود نه می‌گویند نیز در شرایط کنونی به راحتی پای صندوق‌های رأی نخواهند آمد. وضعیت آرای خاکستری برای اصلاح‌طلبان نسبت به اصولگرایان از اهمیت بیشتری برخوردار است. نمونه بارز این قضیه نیز در انتخابات مجلس یازدهم رخ داد که با عدم‌حضور آرای خاکستری اصولگرایان با یک رأی حداقلی در انتخابات به پیروزی دست پیدا کردند. در شرایط کنونی آرای خاکستری در انتخابات در اختیار اصلاح‌طلبان قرار ندارد. دلیل آن نیز این است که در گذشته در هیچ انتخاباتی نتیجه انتخابات به سرنوشت معیشت مردم گره نخورده بود. ما در انتخابات آینده با یک وضعیت استثنایی مواجه خواهیم بود». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید

دو گانهاحمدی‌نژاد و هاشمی به احمدی‌نژاد حاکمیت تبدیل شد

چـرا رئیس دولـــت اصلاحات در مقطع کنونی تصمیم گـــرفته‌اند به مقام معظم رهبری نامه بنویسند؟ مهمترین پیامدهای این نامه در فضای سیاسی چه خواهد بود؟

این نامه اول رئیس دولت اصلاحات به رهبری نبوده و در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده است. ایشان یک بار به صورت خصوصی به من یک نامه را نشان دادند که خودشان نامه را مهر و موم کرده و عنوان کرده بودند مهر و موم کردن نامه حتی توسط دفتر بنده انجام نمی‌شود و خودم این کار را انجام می‌دهم. ایشان عنوان می‌کردند برای اینکه در آینده درباره نامه حرف و حدیث ایجاد نشود حتی از نامه کپی نیز گرفته نشده است. رئیس دولت اصلاحات احساس وظیفه می‌کنند نکاتی را که درباره مدیریت کشور وجود دارد، با مقام معظم رهبری مطرح کنند. این روش در زمان حیات حضرت امام نیز وجود داشته است. به صورت طبیعی ارتباط با رهبری یا باید حضوری باشد یا به صورت مکتوب. به دلیل اینکه در شرایط کنونی به دلایل مختلف زمینه برای دیدار حضوری فراهم نیست رئیس دولت اصلاحات تلاش کرده‌اند دیدگاه‌های خود را درباره مدیریت کشور به صورت نامه با رهبری در میان بگذارند. بنده چندین بار به آقای هاشمی گفتم در صورت امکان این رابطه را حسنه کنید و اگر امکان دارد در برخی جلسات با رهبری رئیس دولت اصلاحات را با خود ببرید. حتی زمانی که مقام معظم رهبری در بیمارستان بستری بودند ما به آقای هاشمی پیشنهاد کردیم شرایطی را فراهم کنند که رئیس دولت اصلاحات نیز از رهبری عیادت کنند. در این زمینه آقای هاشمی ملاحظاتی داشتند که در نهایت نیز این اتفاق رخ نداد. چه برخی دوست داشته باشند و چه دوست نداشته باشند رئیس دولت اصلاحات پرچمدار جریان اصلاحات در کشور است و باید نسبت به دغدغه‌های ایشان حساسیت داشت. در شرایط کنونی برای یک جریان سیاسی به اندازه‌ای فرصت ایجاد شده که نمی‌داند چگونه از این فرصت‌ها استفاده کند و از سوی دیگر برای یک جریان سیاسی به اندازه‌ای محدودیت ایجاد شده که نمی‌تواند برای آینده برنامه‌ریزی کند. بنده فکر می‌کنم آقای رئیسی در نهایت وارد انتخابات خواهد شد. این در حالی است که حضور آقای لاریجانی، رضایی و ضرغامی نیز محتمل است. این در حالی است که در جریان اصلاحات تنها نام افراد محدودی برای انتخابات مطرح شده است. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که اصلاح‌طلبان در صورتی که روی گزینه اصلی خود یعنی آقای جهانگیری به اجماع نرسند در نهایت روی یک گزینه مرضی‌الطرفین اجماع کنند. در شرایط کنونی دو دیدگاه در جریان اصلاحات وجود دارد. گروهی معتقدند تحت هر شرایطی باید از یک گزینه اصلاح‌طلب حمایت کرد و از سوی دیگر گروهی معتقدند اگر شرایط انتخابات به سمتی برود که باید روی یک گزینه غیراصلاح‌طلب اجماع کرد در نهایت بهتر است این اتفاق رخ بدهد.

به نظر شما در نهایت از بین این دو دیدگاه کدام یک نقش تعیین‌کننده خواهد داشت؟
بنده معتقدم در این زمینه باید واقع‌بین بود و هر تصمیمی که گرفته شد باید هزینه آن پرداخت شود. این وضعیت درباره دولت آقای روحانی نیز وجود دارد و اصلاح‌طلبان باید هزینه حمایت خود را از دولت آقای روحانی بپردازند. البته برخی از اصلاح‌طلبان گمان می‌کنند به دلیل عملکرد دولت روحانی پایگاه اجتماعی آنها تحت‌الشعاع قرار گرفته است. این در حالی است که دولت حسن روحانی را باید بد‌بیارترین دولت چهار دهه اخیر نامید. به قدرت رسیدن ترامپ و تحریم‌های اقتصادی از مهمترین اتفاقاتی بود که خارج از حیطه دولت رخ داد. از سوی دیگر در این دولت رابطه ایران و عربستان نیز به هم خورد که این رابطه در معادلات منطقه‌ای نقش تعیین‌کننده‌ای داشت.ا ین مسائل در کنار برخی بی‌تدبیری‌های دولت وجود داشته است. به عنوان مثال در موضوع افزایش قیمت بنزین بنده عملکرد دولت آقای روحانی را معقول و سنجیده نمی‌دانم. در این ماجرا شکافی بین ملت و حاکمیت ایجاد شد که به راحتی نیز ترمیم نخواهد شد. مدیریت دولت در موضوعاتی مانند زلزله و سیل نیز قابل‌قبول نبود و از این نشانه‌ها می‌شد به خوبی متوجه شد که دولت زمین خورده است. بد‌بیاری دیگری که دولت آقای روحانی با آن مواجه شد رحلت آیت‌ا... هاشمی بود که فقدان ایشان ضربه بزرگی به دولت زد. در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان باید تلاش کنند گزینه خود را با چانه‌زنی با حاکمیت وارد کارزار انتخاباتی کنند. در غیر این صورت باید روی یک گزینه معتدل اجماع کنند و قبل از هر تصمیمی دغدغه‌های خود را با وی مطرح کرده و در صورت توافق از وی حمایت کنند. اگر قرار است گزینه اصلاح‌طلبان تأیید نشود باید روی فردی اجماع کرد که در صورت حمایت اصلاح‌طلبان بخشی از دولت را به اصلاح‌طلبان واگذار کند.

چه کسی حاضر خواهد شد چنین شرایطی را بپذیرد؟ بهترین گزینه چه کسی است؟
برخی از آقای ناطق‌نوری و سید‌حسن خمینی نام می‌برند که بنده با هر دو نفر صحبت کرده‌ام. حضور هر دو نفر در انتخابات قطعا منتفی است. آقای ناطق معتقد است باید از ظرفیت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل استفاده و روی یک گزینه معتدل و منطقی اجماع کرد. بنده معتقدم بهترین گزینه‌های ممکن برای جریان اصلاحات جهانگیری، محسن هاشمی و محمد‌جواد ظریف خواهد بود. درباره آقای ظریف نیز باید این نکته را عنوان کنم که به ایشان توصیه شده حضور خود را در انتخابات به صورت صددرصد انکار نکند تا وضعیت در آینده مشخص شود. پس از این افراد نیز آقای لاریجانی می‌تواند گزینه مناسبی برای ریاست‌جمهوری باشد. حتی می‌توان شرایطی را در نظر گرفت که همه این افراد در انتخابات ثبت‌نام کنند اما در نهایت با توجه به شرایط انتخاباتی به سود یکدیگر کناره‌گیری کنند. پیشنهاد بنده تکرار استراتژی اصلاح‌طلبان در سال92 است که چند گزینه وارد انتخابات شوند و در نهایت با یکدیگر توافق کنند و به سود یک گزینه نهایی کناره‌گیری کنند. سید‌حسن خمینی معتقد بودند از پتانسیل جریان اصلاحات برای انتخاب گزینه استفاده شود. ایشان حتی معتقد بودند رئیس دولت اصلاحات در انتخابات حضور پیدا کنند که با توجه به شرایط موجود بعید است این اتفاق رخ بدهد. این احتمال وجود دارد که رئیس دولت اصلاحات فرد دیگری را معرفی کنند و طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب روی وی اجماع کنند.

آقای عارف از مــــدت ها قبل در حال تدارک بـــرای حـــضور در انتخابات ریاست‌جمهوری هستند و به نظر می‌رسد یکی از مدعیان جدی حضور در انتخابات هستند. آیا شـــرایط اصلاح‌طلبان به صورتی است کـــه روی گزینه‌ای جز عارف اجماع خواهند کرد؟

آقای عارف از مدت ها قبل در حال تدارک برای حضور در انتخاباتند و در برخی از استان‌ها نیز ستادهای خود را راه‌اندازی کرده‌اند. با این وجود با توجه به صحبت‌هایی که با ایشان انجام داده‌ایم ایشان معتقد بودند اگر اصلاح‌طلبان روی گزینه دیگری اجماع کنند ایشان نیز تبعیت خواهند کرد. بنده گمان نمی‌کنم گزینه مورد نهایی اصلاح‌طلبان آقای عارف باشد. واقعیت این است که ایشان یک گزینه مناسب برای شکست خوردن هستند. آقای عارف به‌رغم شایستگی‌هایی که دارند اما درباره ایشان ملاحظاتی وجود دارد که شرایط پیروزی‌شان را سخت می‌کند.

چرا آقای عارف را گزینه مناسبی برای شکست خوردن می‌دانید؟

اگر آقای عارف در انتخابات حضور پیدا کنند جریان اصولگرایی با قدرت بیشتری در انتخابات حضور پیدا خواهد کرد. اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته شکست‌خوردگان ضعیفی نبودند و نزدیک به16 میلیون رأی به دست آوردند. این در حالی است که در سال‌های اخیر آقای رئیسی در قوه قضائیه عملکرد قابل‌قبولی از خود ارائه کرده و به همین دلیل مقبولیت ایشان بیش از گذشته است. از سوی دیگر ایشان سفرهای استانی مهمی داشته‌اند که رنگ‌وبوی انتخاباتی داشته‌اند. این در حالی است که شرایط آقای عارف متفاوت بوده و دارای چنین مزیت‌هایی نبوده است. واقعیت این است که شرایط برای جریان اصلاحات سخت است. از یک طرف جریان اصلاحات با محدودیت‌های زیادی همراه است و از طرف دیگر اصولگرایان با فرصت‌ها و موقعیت‌های متعددی مواجه هستند.

در چــه شرایطی می‌توان محسن هاشمی را گــــزینه نهایی اصلاح‌طلبان قلمداد کرد؟

در مرحله نخست طیف‌های مختلف جریان اصلاحات باید روی محسن هاشمی اجماع کنند. پس از دوم خرداد76 هیچ یک از کاندیداهایی که در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی رسیدند گمان نمی‌کردند در انتخابات پیروز شوند. این وضعیت در انتخابات1400 نیز وجود خواهد داشت. با این وجود معتقدم اگر واقع‌بینانه به فضای انتخابات نگاه کنیم شانس اصولگرایان بیشتر است و احتمال اینکه رئیس‌جمهور بعدی یک اصولگرا باشد زیاد است. تنها در شرایطی که اصولگرایان به توافق نرسند و روی یک گزینه اجماع نکنند و از سوی دیگر گزینه مورد نظر اصلاح‌طلبان نیز در مناظره‌های انتخاباتی عملکرد مناسبی داشته باشد می‌توان به پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات امیدوار بود. جریان اصلاحات جز اصولگرایان یک رقیب جدی دیگر نیز دارند که آرای خاکستری هستند. آرای خاکستری و گروهی که به شرایط موجود نه می‌گویند نیز در شرایط کنونی به راحتی پای صندوق‌های رأی نخواهند آمد. وضعیت آرای خاکستری برای اصلاح‌طلبان نسبت به اصولگرایان از اهمیت بیشتری برخوردار است. نمونه بارز این قضیه نیز در انتخابات مجلس یازدهم رخ داد که با عدم‌حضور آرای خاکستری، اصولگرایان با یک رأی حداقلی در انتخابات به پیروزی دست پیدا کردند. در شرایط کنونی آرای خاکستری در انتخابات در اختیار اصلاح‌طلبان قرار ندارد. دلیل آن نیز این است که در گذشته در هیچ انتخاباتی نتیجه انتخابات به سرنوشت معیشت مردم گره نخورده بود. ما در انتخابات آینده با یک‌ وضعیت استثنایی مواجه خواهیم بود.

در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروهی معتقدند تنها باید از یک گزینه صددرصد اصلاح‌طلب حمایت کرد و از طرف دیگر گروه دیگری چنین دیدگاهی ندارند و معتقدند در صورت نیاز می‌توان دوباره از یک اصولگرای معتدل حمایت کرد. آیا خطر تشتت بین دو دیدگاه موجود در جریان اصلاحات در آینده جدی نخواهد شد؟

این خطر وجود دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. با این وجود اصلاح‌طلبان در گذشته نشان داده‌اند که می‌توانند در نهایت توافق و روی یک گزینه نهایی اجماع کنند. این در حالی است که شرایط برای اصولگرایان سخت‌تر است. اصولگرایان با تعدد گزینه مواجه هستند. گزینه‌هایی که حاضر نیستند به راحتی به سود دیگری از صحنه انتخابات کناره‌گیری کنند. نکته دیگر اینکه مبارزات انتخاباتی در ایران آغاز شده و این قضیه را به خوبی می‌توان در رفتار کاندیداهای انتخابات مشاهده کرد. در شرایط کنونی بسیاری از کاندیداهای بالقوه انتخاباتی سفرهای انتخاباتی خود را آغاز کرده‌اند.

ارزیابی شما از رفتارشناسی انتخاباتی آقای احمدی‌نژاد چگونه است؟

تحرکات انتخاباتی احمدی‌نژاد به چند دلیل است. نخست اینکه تکلیف روسای‌جمهور پس از دوران ریاست‌جمهوری مشخص نیست. دوم اینکه احمدی‌نژاد بدون در نظر گرفتن احزاب به دنبال جریان‌سازی است. این در حالی بود که در گذشته روحانیت نیز با احمدی‌نژاد همراهی می‌کردند. در این زمینه آقای هاشمی یک بار حرف تلخی زد. ایشان معتقد بودند اجازه بدهید در میان روحانیون یک نفر با احمدی‌نژاد مخالفت کند تا بعدها نگویند جریان روحانیت پشت سر احمدی‌نژاد بوده است. مخالفت آقای هاشمی با احمدی‌نژاد نیز از سر اعتقاد بود. عده‌ای پیش آقای هاشمی آمدند و گفتند احمدی‌نژاد وابسته است. آقای هاشمی گفتند من گمان نمی‌کنم وابسته باشند؛ اما خروجی عملکرد ایشان به شکلی است که به سود دشمنان است. از نظر احمدی‌نژاد همه افراد و گروه‌های سیاسی اشتباه می‌کنند و تنها وی درست می‌گوید. به همین دلیل نیز علیه اغلب شخصیت‌های سیاسی اظهارنظر می‌کند. احمدی‌نژاد هنگامی که به ریاست‌جمهوری رسید تلاش کرد با دو‌گانه«احمدی‌نژاد- هاشمی» اهدداف خود را جلو ببرد. این در حالی است که در شرایط کنونی دوگانه«احمدی‌نژاد- هاشمی» به دو‌گانه«احمدی‌نژاد- حاکمیت» یا«احمدی‌نژاد- نظام» تبدیل شده است.

 

منبع:آرمان ملی

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز