
آمر یکا باید اقدامات عملیتر انجام دهد
نماینده موقت آمریکا در سازمان ملل متحد روز ۳۰ بهمن در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل اطلاع داد که دولت جدید آمریکا اعلان دولت ترامپ، مبنی بر بازگشت کلیه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را لغو کرده است. دولت دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ در اقدامی خلاف عرف بینالملل، از برجام خارج شد و مایک پمپئو وزیر خارجه او نیز اعلام کرد که روند ۳۰ روزه در شورای امنیت به منظور بازگرداندن همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را کلید زده است. سیزده کشور از پانزده عضو شورای امنیت این اعلان را باطل دانستند و تاکید کردند آمریکا حق استفاده از مکانیزمی که خود ۲۰۱۵ از آن خارج شده است را ندارد. دولت جدید آمریکا اخیرا تلاشهایی را برای بازگشت مجدد به برجام آغاز کرده است اما مسئولان کشورمان تاکید دارند هرگونه بازگشت آمریکا به برجام زمانی ارزش دارد که همه تحریمهایی که در دولت ترامپ علیه ایران وضع شده است، لغو شود. در این میان وزیرخارجه کشورمان در واکنشی صریح در قبال اقدامات مثبت دولت بایدن اعلام کرد که آمریکا تایید کرد که ادعاهای پمپئو درباره قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ مبنای قانونی ندارد، ما با این موافقیم. درباره پایبندی به قطعنامه ۲۲۳۱، آمریکا باید به طور بی قید و شرط و موثر تمامی تحریمهای اعمال شده، بازگردانده شده یا تغییر نام داده شده توسط ترامپ را لغو کند. سپس ما فورا تمامی اقدامات چارهجویانه را به حالت قبل باز میگردانیم. در راستای بررسی این مساله گفت و گویی با حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه داشته است که در ادامه می خوانید.
اقدام جديد آمريکا مبني بر بازپس گيري درخواست اجراي مکانيزم ماشه را ميتوان اقدامي مثبت در راستاي احياي برجام قلمداد کرد؟
به گزارش روز نو :ارزيابي دقيق از اتفاقاتي که در عمل رخ خواهد داد بسيار سخت است و تا اقدامي صورت نگرفته است نميتوان به صحبتها اعتنا کرد و آن ها را عمل شده قلمداد کرد. رفتار ايالات متحده در اين روزها بسيار سينوسي بوده و فراز و نشيب زيادي داشته است. سياستهاي آمريکا در روزهاي اخير در يک خط مستقيم و در چارچوب منطقي خاص رقم نخورده است. آنها هر روز يک رفتار متفاوت از خود نشان دادهاند. از يکسو از رفتارهاي غيرمنطقي ترامپ دست برداشتهاند، اما از سوي ديگر همچنان خواستههاي غيرمعقولي بعضا مطرح ميکنند. در اين ميان پس گرفتن درخواست فعال سازي مکانيزم ماشه يک تغيير رويه است اما در عرصه عمل اهميتي ندارد زيرا در دوره ترامپ، شوراي امنيت اين درخواست را در ماههاي گذشته رد کرده بود. علت اين امر اين بود که آمريکا از برجام خارج شده بود و ديگرنميتوانست عملا مکانيزم ماشه را فعال کند. اين سابقه در گذشته دارد. ترامپ تلاش کرده است و در گذشته نيز شکست خورده، لذا اين اقدام تاثيرگذار نيست و تاثيري بر تحريمها ندارد. مقامات سازمان ملل اعلام کرده بودند که آمريکا نميتواند از اين تبصره استفاده کند. دولت بايدن درخواستي را پس گرفته است که قبلا رد شده و مشخص شده بود که ذي نفع در آن نيستند. به همين علت مشخص نيست که در عمل آيا دولت بايدن حاضر به لغو تحريم است يا خير. مشخص نيست که آنها چه زماني يک گام جدي بر خواهند داشت. تمامي مواردي که در اين روزها رقم خورده است، گامهاي کوچکيست. تسهيل تردد ديپلماتهاي ايراني در آمريکا نيز يکي از همين اقدامات است. آنها پيش از ترامپ حق تردد تا فاصله 40 کيلومتري را داشتند اما ترامپ آن را محدود به تردد بين اقامتگاه و سازمانهاي بينالمللي کرد که بار ديگر بايدن آن را لغو کرد. اين اقدامات مثبت است اما جدي و عملياتي نيست.
مــيتوان اينــگونه برداشت کرد که دولت بايدن اقداماتي در مسيــر حفظ چارچوب ديپلماتيک براي تغيير رويه در آنچه در گذشته ترامپ انجام ميداده را در پيش گرفته است؟
بايدن روشي متفاوت از ترامپ را در پيش گرفته است. ترامپ رو به فشار حداکثري عليه ايران آورد و در اين مسير از هر چه در توان داشت، استفاده کرد اما باز هم به موفقيتي دست نيافت و شکست خورد. بايدن اما مسير متفاوتي از ترامپ را در پيش گرفته است و سياست اجماع را در دستور کار قرار داده است. ايران بايد در اين روزها بسيار هوشيار باشد. مقامات ايالات متحده قصد بازگشت به برجام را دارند اما هدف اوليه آنها اين است که شايد بتوانند امتيازات بيشتري از ايران بگيرند و برجام را گستردهتر از مباحث هستهاي تدوين کنند. آنها حتي در تضمين اجرا و مدت زمان نيز قصد دارند تغييراتي ايجاد کنند و اين را در حرف نيز تکرار کردهاند. اگر اين اظهارات را ملاک قرار دهيم، سياست آمريکا در قبال برجام تغييري نکرده است و فقط لحن آنها و روش آنها تغيير کرده است. شايد اين مواضع تبليغاتي باشد و در عمل اين مواضع را تغيير دهند و به همين دليل پيش بيني در خصوص روزهاي آينده را سخت کرده است. ممکن است برخي از صحبتهاي آن ها صرفا مصرف داخلي داشته باشد و بعضي از آنها صحت داشته باشد. بايدن مشخص نيست تا چه ميزان تحريمها را لغو ميکند اما يک مقوله را با اطمينان ميتوان گفت و آن اين است که روش بايدن در عمل با روش ترامپ کاملا متفاوت است.
کميسيون مشترک برجام ميتواند مسيري براي حل مشکلات باشد؟
بايد توجه داشت که کميسيون مشترک برجام در اين روزها کارآيي ندارد و اين نيز دلايلي دارد. رئيس آژانس بينالمللي انرژي اتمي بزودي وارد ايران ميشود و بايد منتظر ماند و مشاهده کرد که آيا حامل پيام خاصي است يا خير. بايد منتظر ماند و فهميد چه صحبتهايي را نقل ميکند. وزير خارجه قطر به ايران آمد و حامل پيامي بود که تمامي اين موارد بايد در کنار يکديگر قرار گيرد. ايالات متحده در حال حاضر سياست و رفتاري دوگانه در پيش گرفته است و اين کار را سخت ميکند. تا اقدامات عملي جدي از آمريکا مشاهده نکردهايم بايد بر مواضع خود پافشاري کنيم. وزير خارجه کشورمان به درستي عنوان کرد که اول تعهد، سپس لغو تحريم و در ادامه جلسه برگزار خواهد شد. اين يک مسير درست است و بايد مدنظر قرار گيرد. نميشود در ابتدا جلسه گذاشت شايد تحريمها لغو شود. اگر وارد جلسه شويم، تحريمها برداشته نخواهد شد و بهتر است در ابتدا تحريمها لغو شود و در ادامه جلسات برگزار شود. به همين دليل کميسيون مشترک برجام در اين برهه زماني پاسخگوي نيازهاي ايران نميتواند باشد. بايد به شدت مراقب بود و هوشمندانه عمل کرد زيرا در برههاي حساس قرار گرفتهايم و يک حرکت اشتباه ميتواند تبعات زيادي در پي داشته باشد.
نقشآفريني اروپا در اين ميان چه تغييراتي در عرصه بينالمللي و برجام ميتواند ايفا کند؟
اروپا از ابتداي خروج ترامپ از برجام نتوانست اقدام خاصي انجام دهد. اروپا صرفا اعلام موضع کرد و در موضع گيريها عليه ترامپ و اقدامات او بود. حمايت در عمل از ايران صورت نگرفت و آنها نيز به خوبي اين را ميدانند و ايران هيچ اثر مثبتي از موضع گيريهاي آنها دريافت نکرد. در اين دوره زماني ممکن است همسويي اروپا با ايالات متحده بيشتر شود. بيانيه اتحاديه اروپا در روزهاي اخير حاوي انتظارات بي جايي از ايران بود و ما نيز به خوبي پاسخ آنها را داديم. اروپا به تازگي به سمت آمريکا لغزيده است و اين نيز در همان راستاي مسير اجماع سازي بايدن است. اروپايي ها در اين 4 سال کدام کار را براي ما و به ضرر آمريکا کردند که الان نگران باشيم؟ در بحث اينستکس نيز اقدامي انجام ندادند که پيشنهاد خودشان بود. خودشان اعتراف ميکنند که تا الان مبادلهاي انجام نشده است. اين وضعيت جاي نگراني ندارد. بحث سياسي آن اما مهم است. اينکه اگر اروپا با آمريکا همراه شود هم موضع سالهاي اخير ما در عرصه حقوقي از دست ميرود و هم ميتواند به احياي اجماع جهاني عليه ايران و حتي همراه شدن دوباره برخي دوستان و شرکاي ما در اين اجماع منجر شود، پس بايد مراقب اين عرصه نيز بود.
دولت بـــايدن ايــن اجــماع را با سعوديها و صهيونيستها نيز ايجاد خواهد کرد و يا به گونهاي ديگر عمل ميکند؟
ميتوان در خصوص سعوديها اين تصور را داشت که سياستهاي بايدن در قبال آنها تغيير کرده و ديگر همچون ترامپ از آنها حمايت نخواهد کرد. در خصوص رژيم صهيونيستي مساله کاملا متفاوت ميشود و شايد در مسائل و رويدادهاي جزئي يک تغيير رويهاي شکل گيرد اما در کليت ارتباط آمريکا با آنها حفظ خواهد شد. بايد توجه داشت که نتانياهو از ترامپ حمايت کرده بود و علنا عليه بايدن صحبت کرد و رفتاري ضد بايدن در دستور کار قرار داده بود. مشخص بود که بايدن پس از راهيابي به کاخ سفيد، اوقات تلخي و عصبانيت خود را نسبت به او نشان خواهد داد. بايدن به کم هزينهترين شکل ممکن عصبانيت خود را در قبال نتانياهو نشان داد و صرفا دير با او تماس برقرار کرد. اين امر به صورت نمادين معاني زيادي دارد و در عرصه سياست از آن برداشتهاي زيادي ميشود اما نميتوان آن را يک اقدام جدي در راستاي تغيير سياستها قلمداد کرد. بايدن به اولين کشوري که در خاورميانه توجه کرده است همين رژيم صهيونيستي بوده و بايد دانست که اتفاق جدي بين ايالات متحده و رژيم صهيونيستي رقم نخورده است. سياستهاي کلان آمريکا تغيير نميکند اما در جزئيات شاهد تغيير خواهيم بود. نتانياهو با بازگشت بيقيد و شرط بايدن به برجام مشکل جدي دارد و اين اختلافي است که شايد در اين روزها ايجاد شده است. اگر بايدن مسائل دفاعي و منطقهاي ايران را در برجام جاي دهد و ايران را محدودتر کند، بعيد به نظر ميرسد که نتانياهو با آن مشکلي داشته باشد. نتانياهو در گذشته به اين علت با برجام مخالف بود که صرفا در خصوص مسائل هستهاي بود و بر اين باور بودکه برجام دست ايران را باز کرده و مشکلات ايران را حل کرده است اما اگر توافقي محدود کنندهتر شکل گيرد بعيد به نظر ميرسد با آن مخالفت کند. در آمريکا گروههاي مختلفي در سياست خارجي دخيل هستند. به غير از وزارت خارجه، شوراي امنيت ملي، پنتاگون، سيا و امثال اين ها نيز دخيل هستند. بايد نقش انديشکدهها، گروههاي درگير اوضاع خاورميانه، گروههاي درگير موضوع ايران، لابيهاي مختلف، کارتلهاي اقتصادي و اين دست مجامع را هم در نظر داشت. يعني اينها هم از جاهايي هستند که سياست خارجي آمريکا را شکل ميدهند. اين نيست که سياست خارجي آمريکا يک شبه و دفعي تعيين شود.