حالا که عکسالعمل فکری به انتقادات را میبینیم مشخص میشود حق با مخالفان فکری بوده است، جدا از این شرایط بحث بازگشت استراماچونی به استقلال و دلخوری هواداران از مربیان استقلالی آبیپوشان هم مزید بر علت بود تا کار برای فکری از همان روز اول سخت باشد.
البته ناگفته نماند انتخاب محمود فکری برای هدایت آبیپوشان در آن زمان به نوعی تنها انتخابی بود که میتوانست بین هواداران استقلال تا حدود زیادی وفاق به وجود بیاورد، خیلیها از بازگشت امیر قلعهنویی نگران بودند و بسیاری از مجیدی قطع امید کرده بودند و یکی دو چهرهی دیگر هم که میتوانستند به کار استقلال بیایند با تیمهای دیگر قرارداد امضا کرده بودند مانند نکونام که با فولاد خوزستان قرارداد داشت با این اوصاف فکری تبدیل به گرینه اصلی و اولویت اول مدیران استقلال برای سرمربیگری تیم تبدیل شد.
البته اگر فکری در انتخاب همکاران خود با دقت و توجه بیشتری برخورد میکرد شاید شرایطش بسیار متفاوتتر با شرایطی بود که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند ولی نوع رفتار و عملکرد فکری در انتخاب همکارانش هم تا حدود زیادی نظرات را در مورد او تغییر داد، استفاده از همکاران کمتجربه و فاقد روزمهی مناسب و بی توجهی به تقویت کادر فنی با افراد با دانش و تجربه فکری را روز به روز از هواداران دورتر کرد و کار به جایی رسید که حتی در روز پیروزی آبیپوشان هم فکری از تیغ انتقادات و اعتراضات هواداران در امان نمیماند. باخت به سپاهان باعث شده تا کار سخت فکری در استقلال سختتر هم شود حالا توپ در زمین فکری است که چگونه به آن ضربه بزند، هرچند بسیاری از مشکلات استقلال ریشه در جای دیگر دارد اما نوع رفتار فکری باعث شده او هم در مضان اتهام قرار داشته باشد و هواداران استقلال یکصدا خواهان استعفا و یا اخراج او باشند با این شرایط باید منتظر بمانیم و ببینیم که مدیران باشگاه در مورد فکری چه تصمیمی خواهند گرفت و آیا فکری در مورد ترکیب کادر فنی تجدید نظر خواهد کرد یا خیر؟