
شليك به مثلث بزرگان ِاصلاحات
دور از ذهن نبود که باز هم مباحث انتخاباتي در کشور آغاز و نوک پيکان هجمه اصولگرايان به سمت مجمع روحانيون مبارز نشانه گرفته شود مانند انتخابات 96 و 92 و همه انتخاباتهاي ماقبل آنها. لازم نيست به يافتن علل اين هجمهها پرداخته شود چرا که واضح و مبرهن است اصولگرايان بهويژه طيف دلواپس آن، نگران نقشآفريني خاتمي در معرفي کانديداي جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري 1400 هستند و تجربه به آنها ثابت کرده که هرگاه اصلاحطلبان به اجماع رسيده و در زير پرچم بزرگان مجمع روحانيون به تصميم نهايي درباره نحوه حضور در انتخابات رسيدهاند، نتيجهاي جز شکست براي طيف اصولگرا نداشته پس از هر مسيري براي ممانعت از نقشآفريني اعضاي مجمع روحانيون بهره ميبرند.
بهانه از يک بيانيه
بهانه جديد دلواپسان اصولگرايان، بيانيه اخير مجمع روحانيون مبارز است و همان ابتدا از خاتمي، موسوي خوئينيها و موسوي لاري به عنوان نويسندگان بيانيه نام بردهاند تا مشخص شود، دردشان چيست! براساس آنچه ايسنا منتشر کرده، اين بيانيه چنين آغاز ميشود: «چهل و دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي بر ملت بزرگ ايران مبارک باد، گرامي باد فداکاريهاي زنان و مرداني که در برابر حاکميت مستبد و وابسته پهلوي تا پاي جان ايستادند و رژيم پوسيده و ناکارآمد سلطنت را به زبالهدان تاريخ انداختند و شاهد خدايي شهادت را در آغوش کشيدند.» اما دلواپسان چنين به سياهنمايي درباره آغاز بيانيه پرداختند: «سرآغاز بيانيه مجمع روحانيون مبارز به بهانه پيروزي اسلامي با سياهنمايي مطلق و تصويرسازي از وضعيتي رو به وخامت آغاز ميشود.» مشخص نيست فداکاري زنان و مردان در برابر حاکميت مستبد و وابسته رژيم شاه سياهنمايي است يا انداختن رژيم ناکارآمد سلطنت به سطل زباله؟ کاش مسئولان اتاق تاريک تخريب، از دلواپسي که آشنا به اصل اوليه گزارشنويسي است، دعوت ميکردند تا متنهاي تخريبي را قبل از انتشار مرور کند تا چنين رسوا نشوند.
بخش ديگر بيانيه مجمع روحانيون که دلواپسان به تحريف آن پرداختند، توجه اين تشکل باسابقه روحاني به مشکلات اقتصادي و سختيهاي آن براي مردم است. در بخشي از بيانيه آمده است: «با کمال تاسف ملت ايران در سطوح مختلف، با دشواريها و رنجهاي بسيار روزگار ميگذرانند، بخش عظيمي از خانوادهها در تنگناي جانکاه معيشتي گرفتار هستند.» اين جملات بارها از سوي بزرگان و مسئولان کشور بيان شده و نه تنها نشاني از سياهنمايي ندارد بلکه همراهي با جامعه براي کاستن از سختيهاي آنهاست يعني جامعه مشاهده کند که مسئولان و دلسوزان از وضعيت معيشتي آنها اطلاع دارند و بيتفاوت نيستند اما دلواپسان چنين به تحليل اين بخش بيانيه پرداختند: «در اين بيانيه حتي يک کلمه از واژههايي مانند «اميد» که 8 سال بر آن موجسواري کردهاند ديده نميشود؛ و حتي به خود زحمت ندادهاند تا دستاوردهاي مهم علمي چون پرتاب ماهواره يا دسترسي دانشمندان ايراني به نسخه جديد از واکسن کرونا که در همان صبح روز انتشار بيانيه به چشم جهانيان آمده را ببينند؛ و تنها از داخل دفتر خود در محله مرفهنشين تهران وضعيت معيشتي دلسوزي کردهاند، بدون آنکه حداقل در يک جمله کوتاه از مسئوليتهاي خود نسبت به دولت مستقر گفته باشند.» دلواپسان هنوز درک نکرده يا نميخواهند درک کنند که متهم کردن رقيب براي پوشاندن خطاهاي خودشان نتيجهاي در بر ندارد و مردم سالهاست پي به هويت اين جريان بردهاند که اگر چنين نبود در انتخابات مجلس 98 به پاي صندوقهاي راي ميآمدند و در تاخير حاميان اصلاحات، کانديداهاي جريان اصولگرا را با راي حداکثري به بهارستان ميفرستادند نه راي حداقلي که نشانه پايان اعتماد به اصولگرايان بود. مدعيان بيتفاوتي سران اصلاحات به اميد و بيتوجهي آنها به دستاوردهاي اخير کشور براي رفع دغدغه خودشان بايد بررسي دستاوردهاي 40 ساله پرداخته و از سهم ناچيز خود در اين موفقيتها شرمنده شود نه اينکه حافظان و دلسوزان واقعي کشور را مورد سوال قرار دهند.
حل مشکلات از طريق گفتوگو
مشخص نيست چرا دلواپسان ادعاي دلسوزي براي کشور دارند اما به اصليترين مولفه آن يعني صداقت نه تنها بياهميت هستند بلکه از عکس آن براي رسيدن به اهدافشان بهره ميبرند به عنوان نمونه نوشتند: «مجمع روحانيون مبارز در مهمترين فراز بيانيه خود به سراغ خانه کدخدا رفته و معتقد است حل مشکلات داخلي و منطقهاي ايران تنها از طريق مصالحه با آمريکاييها قابل حل است، پدرخواندههاي اصلاحطلب در اين باره نوشتهاند: امروز پس از روشن شدن نتايج اين انتخابات، بيشمارند ايرانياني که فکر ميکنند فرصتي به وجود آمده است تا مشکلات فيمابين ايران و آمريکا برطرف شود و يا کاهش پيدا کند» اما اصل ماجرا خلاف ادعاي دلواپسان است چنانکه در بيانيه اشارهاي به مذاکره نشده و چنين آمده است: «امروز پس از روشن شدن نتايج اين انتخابات، بيشمارند ايرانياني که فکر ميکنند فرصتي به وجود آمده است تا مشکلات فيمابين ايران و آمريکا برطرف شود يا کاهش پيدا کند بيآنکه لطمهاي به اصول و موازين اصلي انقلاب و عزت و استقلال ملت و مصالح ملي وارد آيد و ايران بايد اين فرصت را غنيمت شمارد. درمقابل کم نيستند کساني که اظهار ميکنند که اين دولت آمريکاست که بايد بدون فوت وقت هرچه زودتر و بدون هرگونه پيششرطي تمام تحريمهاي يکجانبه ضد ايران را لغو کند و خساراتي را که از ناحيه اين تحريمها بر ايران وارد شده است بپردازد و از منطقه خارج شود يعني اين ما هستيم که بايد بگوئيم آمريکا چه بايد و چه نبايد انجام دهد. بر اين باوريم که با قطع نظر از اينکه کداميک از اين دو نگاه صواب، يا بر خطاست يا شايد راهکار ديگري ميتواند پيش روي ايران باشد، بايد فضاي گفتوگو و اظهارنظر و بيان ديدگاهها ايجاد شود و هر فرد يا جناح و هر حزبي با آزادي کامل بتواند نظر خود را براي برونرفت کشور از مشکلات بحرانآفرين کنوني بيان کند» بنابراين مشاهده ميشود نشاني از تشويق به رابطه با آمريکا نشده و بيش از همه بر حل مشکلات در داخل کشور از طريق گفتوگو تاکيد کردهاند که البته اصولگرايان دلواپس هيچگاه ميانه خوبي با تعامل و گفتوگو نداشته و ندارند. اين طيف همواره سعي ميکند با حذف رقيب حتي با روشهاي غيراخلاقي به هدف برسد و جالب اينجاست که موفقيتي هم کسب نميکند. بيترديد فشار دلواپسان بر اصلاحطلبان و بزرگان اين جريان هر روز بيش از گذشته ميشود و در نهايت مردم در انتخابات 1400 قضاوت و راي صادر ميکنند.