
فيلترها ديوار بلندِ هرگونه مشاركتاست؟
کاهش حضور مردم پای صندوقهای رای، سبب نگرانیهای بسیاری شده است. تلاش همه نهادها، شخصیتها و مسئولان بر این است که مشارکت مردم در انتخابات افزایش پیدا کند. مسیر تحقق این مهم یکی از موضوعاتی است که اختلافنظرهایی بر سر آن وجود دارد. یکی از این راهها، افزایش اعتماد مردم به نامزدها برای رفع مطالبات آنهاست. همچنین رقابتی شدن انتخابات نیز امری تاثیرگذار در این خصوص به حساب میآید. در نهایت، گسترش فعالیت آزادانه احزاب در انتخاباتها مکمل سایر مسیرها برای رفع مشکل حضور اندک مردم پای صندوقهای رای خواهد بود. در همین راستا گفتوگویی با حجتالاسلام حسین انصاریراد، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس داشته است که در ادامه میخوانید.
بـــا تــــوجه به نزديک شدن به انتخابات رياستجمهوري 1400، بزرگترين دغدغه موجود افزايش مشارکت مردم در انتخابات است. از نگاه شما اين مهم چگونه محقق خواهد شد؟
عامل اصلي حضور مردم در انتخابات اين است که بتوانند به نتيجه راي خود اعتماد کنند و اطمينان داشته باشند که محصول راي آنها حفظ ميشود تا مطالبات مردم به نتيجه مطلوب برسد. اين امر ممکن نخواهد بود، مگر اينکه همه احزاب کشور بتوانند با آزادي کامل فعاليت کنند. گاهي فيلترها به ديواري سخت و سيماني بدل ميشود که کمتر کسي ميتواند از آن عبور کند. بايد موازين درست، رسمي و استاندارد در صلاحيتسنجي داوطلبان رعايت شود و ديوارها کنار بروند.
اخيرا مجلس طرحي را براي قانون جديد انتخابات تحت بررسي قرار داده است. معيارهاي موجود در اين طرح را چطور ارزيابي ميکنيد؟
کسي که ميخواهد وکيل مردم باشد، طبيعتا سني براي او لحاظ ميشود. اين سن، سني است که فرد ميتواند از عهده وکالت مردم بر بيايد. اين سن از 25 سال تا زماني است که امکان کار براي فرد وجود داشته باشد. زماني که توانايي کار براي فرد وجود داشته باشد، سن اهميت چنداني ندارد. آنچه در قانون اخير براي محدوديت سني آمده است، از مصاديقي است که بوي اقدام سياسي ميدهد. بهنظر ميآيد شرايط سني که در قانون اخير انتخابات تصويب شده است و شرايط ديگري که در اين طرح مطرح شده، امري است که داراي اهداف سياسي هم است. اين مجلس کمترين مشارکت مردمي در تمام دوران انتخاباتها در کشور را داشته است. در پايتخت سياسي کشور تنها 20 درصد از مردم به اين افراد راي دادهاند. اين مقررات و حدودي که در مجلس تعيين شده و بعضي معيارهاي شوراي محترم نگهبان که سبب رد صلاحيت اصلاحطلبان شد، نتيجه بخش نخواهد بود.اصلاحطلبان 2 دوره در انتخابات رياست جمهوري اصلاحات و يک بار در مجلس ششم، پيروز قطعي انتخابات بوده و اکثريت را بهدست آورده بودند. به همين دليل بايد از حضور اصلاحطلبان در انتخاباتها حمايت کرد. زمانيکه ميدان به اصولگرايان داده شود، گاه طرحهاي خاصي مطرح ميشود و اين اتفاق پيش از اين نيز رخ داده است. يکبار شرايط حضور احمدينژاد در انتخابات مهيا و آسيبهاي بسياري به کشور تحميل شد. ايران هنوز از آوار و رنجهاي دوران احمدينژاد رها نشده است. کشور در سياست داخلي، سياست خارجي، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و اخلاق رنجهايي ميبرد که بسياري از آنها محصول سياستهاي دوران احمدينژاد است.
احزاب اصلاحطلب چگونه ميتوانند به حضور مردم پاي صندوقهاي راي کمک کنند؟
اگر بزرگان کشور و کساني که قدرت دارند، بخواهند مردم در انتخابات شرکت کنند، قطعا بايد تمام احزاب اصلاحطلب حضور فعال داشته باشند. مراد من از اصلاحطلب تنها اصلاحطلب اسمي و رسمي نيست. تمام کساني که دلسوز کشور بوده، به دنبال اصلاح قوانين و شيوه اداره کشور هستند تا ايران از هر گزندي از جمله حمله خارجي راحت باشد، دشمنيها کنار برود و بتوان با همسايهها و دنيا تعامل کند، اصلاحطلب هستند. اين اصلاحطلبان چه در جبهه اصلاحات رسمي هستند و چه مانند آقايان صادق زيباکلام و سيد محمود سريعالقلم در اين جبهه نيستند، در اين انتخابات شرکت کنند. طبق جلد21 صحيفه امام، همانطور که بنيانگذار جمهوري اسلامي، امام فرمودند، انتخابات مال مردم است و مردم احتياج به قيم ندارند. کساني که ادعا ميکنند انتخابات براي مجتهدين است، اين افراد توطئه ميکنند. اين صحبت امام خميني(ره) است. اگر بخواهند انتخاباتي رقابتي انجام شود بهتر است بررسي صلاحيتها آسانتر صورت گيرد. قانون اساسي ميگويد خداوند سرنوشت انسان را در دست خود او قرار داده و کسي نميتواند اين حق الهي را از انسان سلب کند، بنابراين راه اينکه مردم در انتخابات رياست جمهوري شرکت کنند، آزادي بيشتر احزاب است. احزاب اصلاحطلب نيز فرزندان جمهوري اسلامي، امام، اسلام و انقلاب هستند. امثال آقاي شکوري راد، خانم منصوري، کرباسچي، مرعشي وکواکبيان بچههاي جمهوري اسلامي هستند. اين افراد کساني هستند که بيشتر آنها و بزرگانشان در مبارزات پيش از انقلاب شرکت کردهاند، زندان رفتهاند، در جنگ شرکت کردهاند، وزير بودهاند، وکيل بودهاند، استاندار بودهاند، فرماندار بودهاند و سمتهاي کلان داشتهاند. حزب اتحاد ملت، کارگزاران، اعتماد ملي، مردمسالاري و ساير احزاب، فرزند انقلاب هستند. اين افرادي که از ميان اصلاحطلبان و احزاب اصلاحطلب رد صلاحيت ميشوند، داراي تحصيلات عالي هستند، اين افراد رد صلاحيت نشوند بهتر مي تواند به شور انتخاباتي کمک کنند. اين افراد در 3 دوره انتخابات اکثريت آرا را کسب کردند و در برابر اقليت قرار گرفتند. طوري نشود تصور جامعه اين باشد که اقليت تاييد و اکثريت رد ميشوند که البته چنين نيست. مردم باز هم اميد خود را از دست ندادند و در دوره اول و دوم رياست جمهوري يعني دولتهاي يازدهم و دوازدهم با اصلاحطلبان همراه شدند. نبايد مردم را مايوس کنيم که نميتوان از انتخابات نتيجه گرفت، به همين دليل راه انتخاب مردم بايد باز باشد.
اخيرا سخنگوي شوراي نگهبان گفتهاند که اگر شوراي نگهبان نظارت نکند، ممکن است مردم به يک قاتل راي بدهند. پشتوانه اين اظهارنظر چيست؟
قاتل محکوم است و مطابق قانون کسي که ميخواهد در انتخابات شرکت کند، نبايد محکوميتي در سابقه خود داشته باشد. اگر فرد قاتل بوده و سوءپيشينه داشته باشد، مردم از او حمايت نميکنند و خود او نيز نميتواند نامزد انتخابات شود. ميگويند اگر شوراي نگهبان نباشد، قاتل در انتخابات شرکت ميکند. اصل اين است که مردم بتوانند آزادانهتر انتخاب کنند. در دوره مجلس دهم به 30 نفر راي دادم که اگر معتقد نبودم بايد در انتخابات شرکت کرد، به يک نفر از آنها نيز راي نميدادم. خانم پروانه سلحشوري سخني زيبا و تاريخي گفتند که ما بدلي هستيم. يعني انتخاب اول نبوده و انتخاب دوم هستيم. بسياري از آن افراد را نميشناختم و تنها به اين دليل به آنها راي دادم که به عنوان اصلاحطلب معرفي شدند. دوما اين جماعت به مجلس آمدند و سخن چندان اساسي از آنها نشنيديم. مسالهاي که از آنها به ياد دارم، همين جمله ما بدلي هستيم از خانم سلحشوري بود. انتخابات براي مردم است و مردم ميتوانند انتخاب کنند. نبايد تنها يک تفکر در مجلس وجود داشته باشد. در مجلس اول، پنجم و ششم نماينده مجلس بودم. بسياري از افرادي که اکنون در مجلس هستند را نميشناسم و بسياري از آنها تازهکار هستند. رئيس فعلي مجلس دوازده سال شهردار بوده، در جنگ شرکت کرده و فرمانده نيروي انتظامي بوده است. ارزش اعمال ايشان محفوظ است و در نيروي انتظامي نيز به عنوان مديري موفق عمل کرد اما صحبتهاي متفاوتي در خصوص عملکرد او در شهرداري وجود دارد که از صحت آنها اطلاعي ندارم. راست يا دروغ بودن اتهاماتي که به ايشان زده ميشود بايد در محکمه و دادگاه مشخص شود اما در مجلس تحقيق و تفحصي براي شهرداري مطرح شده که انجام نشد. اما مجلس، نسبت به دوره قبل قويتر نشده است.
گفته ميشود که عملکرد دولت سبب ريزش بخشي از بدنه اصلاحات شده است و به همين دليل مجلس يازدهم در اختيار اصولگرايان است.
اصلا ريزش براي اصلاحطلبان نيست. اصلاحطلبان نيز ممکن است ايراداتي داشته باشند اما ريزش براي صندوقهاي راي است نه اينکه يک جناح اقبال خود را از دست داده باشد. دوستان اصلاحطلب ما نيز مشارکت در انتخابات را در همه دورهها ترجيح دادهاند. راه اصلاح و اصلاحات بايد از درون قدرت عبور کند و کساني که کليد قدرت را در دست دارند، بايد از مردم و حق انتخاب آنها صيانت کنند. کسي که نامزد انتخابات ميشود بايد سن معين و تحصيلات قابل قبولي داشته باشد. در مجلس ششم، گروهي از انگلستان آمده بودند که با اعضاي کميسيون اصل 90 در مجلس صحبت کنند. رئيس آن گروه نيز فردي بود که در انگلستان مسافرکش بود. آن فرد رئيس گروهي از وزارت امور خارجه انگليس بود که با من و ساير اعضاي کميسيون ملاقات کرد. آقاي شکوريراد و خانم جميله کديور نيز حضور داشتند. رئيس گروه انگليسي يک مسافرکش بود. اين فرد بسيار فهميده بود. به همين طريق لازم نيست کسي که در انتخابات نامزد ميشود، حتما استاد دانشگاه باشد. وکيل مردم کسي است که مردم او را بپذيرند. مردم نيز قدرت تشخيص دارند و يک بچه يا شخصي که قاتل و محکوم است را به مجلس نميفرستند. لازم نيست جلوي قاتلان را بگيرند و اين يک شوخي است. قبلا جملهاي را از آقاي کدخدايي نقل کردم و در بعضي از نوشتههاي من وجود دارد. ايشان گفته بودند که هيچکس نميتواند به شوراي نگهبان انتقاد کند. اين حرف درست نيست و در قانون اساسي همه مردم با هم برابر هستند اما او ميگويد کسي نميتواند تذکر دهد و اين شورا نيز هيچ شکايتي را قبول نميکند. امام فرمودند انتخابات مال مردم است. مردم قيم لازم ندارند و اگر هم اشتباه بکنند، ما مسئول اشتباه مردم نيستيم. اينها سخنان امام است. نميتوان به زور به مردم گفت که اشتباه نکنيد. ممکن است که مردم اشتباه نيز بکنند اما خودشان اشتباهشان را جبران ميکنند. معناي دموکراسي، حاکميت ملي و حاکميت انسان بر سرنوشت خويش که به تعبير قانون اساسي حقي الهي قرار داده شده، همين است.
منبع:آرمان ملی