
گعدهبازی به جای حزبسازی
در آستانه هر انتخابات یک بار دیگر بهانهای پیدا میشود تا فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا از قوامنیافتگی احزاب در کشور گلایه کنند. از آنجا که چهرههای سیاسی در هیچ انتخاباتی توسط احزاب معرفی نشده و نقش آنها بیشتر گعدهای بوده تا حزبی، تعجبی هم ندارد که جدای از تابلو و برند حزب، چیزی دیگری نیستند. اگرچه دوگانه سیاسی اصلاحطلبی و اصولگرایی بیش از احزاب در انتخابات نقش دارند، اما عدم پایبندی جناح نسبت به نظارت و ساختار متشکل، راه را برای انواع ترفندها و بازیها در عالم سیاست باز میگذارد.
به گزارش روز نو :در ایام انتخابات تلاشها برای برگزاری و تشکیل شوراهای هماهنگی و مجامع نیز از آنجا که فقط در امر انتخابات فعال است، هیچگاه جای تشکیلات حزبی را نمیگیرد. اما طی سالها انتقاد به وضعیت احزاب و عدم تغییر خاص در این حوزه نشان میدهد ارادهای برای تقویت احزاب در کشور وجود ندارد یا به عبارت دیگر ارادهای در کشور وجود دارد تا احزاب تقویت نشوند. در انتخابات مجلس دهم اصلاحطلبان توانستند تمام لیست خود را وارد مجلس کنند. بعد از این انتخابات مهمترین علت این پیروزی را اتحادشان در معرفی لیست عنوان کردند. درحالی که در انتخابات بعدی که مولفه مشارکت اجتماعی پایین بود، هیچ راهکاری برای افزایش مشارکت و جلب سرمایه اجتماعی داده نشد؛ بخشی از اصلاحطلبان عدم شرکت در انتخابات را در پیش گرفتند و بخشی دیگر لیست دادند که نهایتاً پیروز نشد. واضح است که حتی سیاست واحدی پیگیری نشد که مشخص است دلیل اصلی آن پیشبینی شکست بود. آنچه در خلأ احزاب شاهد آن هستیم، تلاشی گاه موفق و گاه ناموفق در راستای دادن لیست واحد یا کاندیدای واحد است اما محتوای فعالیت سیاسی حزبی این نیست. با این حال این پرسش مطرح میشود که قوام نیافتن حزب در ایران به چه دلیل است. چرا فعالان سیاسی برای ساختن حزب تلاش نمیکنند و موانع تشکیل آن از سوی قدرت چیست؟
محدودیت سیاسی احزاب
محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز و فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره با خبرنگار سیاسی روزنامه همدلی گفتوگو کرده است. او معتقد است که اساساً در ایران قبل و بعد انقلاب هیچوقت احزاب قوام نیافته و شکل نگرفتهاند. چراکه سیاست موجود سیاستی نبوده که احزاب را تقویت کند.
وی با اشاره به این که برای ساختار قدرت احزاب به معنای واقعی مزاحم تلقی میشدند، گفت: «از این رو حزب امکان سامان یافتن نداشته است. در دورههای مختلف احزابی تشکیل شده اما این احزاب جایگاه واقعی ندارند.» ابطحی با اشاره به نبود آزادی سیاسی احزاب گفت: «وقتی دبیرکل یک حزب به علت انتشار بیانیه از سوی حزب و در مورد مسائل جاری کشور، مورد محاکمه و دادگاه قرار میگیرد، طبیعتاً در انتخابات تاثیرگذار است. اخیراً دیدیم که دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران به خاطر یک بیانیه حزبی مورد محاکمه قرار گرفت. بنابراین نمیتوان فهمید با کدام چارچوب باید فعالیت حزبی کرد.» این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: «در ایران احزاب به معنای واقعی کلمه شکل نگرفتهاند و آنچه امروز مشاهده میکنیم، بنگاههای سیاسی و گردهمایی سیاسیونی است که نزدیکی و قرابت فکری و شخصی دارند. از اینرو نمیتوانند زمینه و چارچوبی برای فعالیت پیدا کنند. اگر در همین چارچوبها فعالتر باشند، بیشتر میتوانند برای کشور مفید باشند.»
ابطحی در پاسخ به این پرسش که چرا احزاب نسبت به مسائل روز واکنشی نشان نمیدهند، گفت: «درباره اصلاح قانون انتخابات که اخیراً در مجلس شورای اسلامی بررسی شده، مجمع روحانیون مبارز جلسه برگزار کرد و درباره آن بحث کرد. آقای مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون نیز به انتقاد از سیاستهای مجلس در تصویب این طرح پرداخت.»
او ادامه داد: «شرایطی که طرح جدید مجلس برای رجل سیاسی مشخص کرده آنقدر دایره را تنگ میکند که عملاً کسی رجل سیاسی به حساب نمیآید. نگرانی مجمع روحانیون این است که این طرح به جمهوریت نظام آسیب وارد میکند. قبول داریم که این کاستی در احزاب وجود دارد و به مسائل جاری مردم نمیپردازند.»
این عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: «من معتقد نیستم که قدرت علاقهمندی به احزاب داشته باشد. بیشتر سیاستها و نقل قولها درباره تشکیل احزاب در حد شعار است و موانع زیادی بر سر راه احزاب وجود دارد.» نبود احزاب قدرتمند و فراگیر این روزها مورد اعتراض و اشاره بسیاری از فعالان سیاسی است. بسیاری معتقد هستند که همین خلاء هم باعث شده تا در روزهای منتهی به انتخابات احزاب فعلی و موجود در کشور دچار مشکل شوند و مدام به دنبال ساختن یک نهاد فرادستی باشند. البته آسیب نبودن احزاب به این ختم نمیشود. «حسن رسولی»، فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره به برنا گفته: «مهمترین ظرفیت گمشده حال حاضر ایران، ضعیف بودن و ماندن نهادهای مدنی واسطه بین حاکمیت و مردم است، چرا که اگر از چنین ظرفیتی برخوردار باشیم، هم سران قوا و هم تصمیمگیران کشور و هم طبقات مختلف مردم از طریق این نهادهای نمایندگی، امکان تعامل و گفتوگو را پیدا میکنند. از اینرو میتوان با تکیه بر این روشها و تجارب ثمربخش سایر کشورها اولا از دامنه تلفات و خسارت کاست و ثانیا به صورت واقعبینانه، متغیرها و زمینههای نارضایتی را جستجو کرد. باید اعتراضات به حق مردم را شنید و در عین حال با درصد محدود و معدودی از عوامل اخلالگر احتمالی که به طور طبیعی چه با منشا داخلی و خارجی سوار بر موج میشوند، برخوردهای مدبرانهای داشت.» در نتیجه به گفته این فعال سیاسی اصلاحطلب، آنچه در نبود احزاب و نهادهای مدنی در جامعه به ویژه در زمان اعتراضات نمایان میشود، سوءاستفاده عوامل اخلالگر خارجی و داخلی است که تلاش دارند، حرکتهای اعتراضی مردم را به سمت آشوب یا ناامنی در کشور سوق دهند. این موضوع بیشتر زمانی مطرح شد که اعتراضات مختلف کشور را فراگرفته بود. بسیاری معتقد بودند که اگر احزاب حضور داشتند آنان نمیگذاشتند که آشوب رخ دهد و در بهترین حال یک اعتراض سازماندهی شده و بدون اغتشاش را تدارک میدیدند. حالا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 جریانات مختلف سیاسی کشور از جمله اصلاحطلبان و اصولگرایان فعال شدهاند، ولی هیچ کدام از احزابی که به نام این دو جریان وجود دارند، نمیتوانند به تنهایی تدارک خاصی برای انتخابات ببینند. بدنه حامی آنان به طور کلی تنها در تهران متمرکز است و فعالیت سیاسی و حزب به معنای واقعی خود در خیلی از شهرهای کوچک یا حتی مراکز استانهای کشور در مرحله قابل توجهی نیست. آن چه بیشتر طی سالهای گذشته حضور داشته نه فعالیت حزبی بلکه یک فعالیت گروهی مبتنی بر دوستیها و روابط شخصی بوده است. در هر انتخاباتی هم احزاب گرد هم جمع میشوند تا یک اجماعی را برای انتخاب گزینه مورد نظر خود صورت دهند. این دوره هم چنین اتفاقی در هر دو جریان مطرح کشور در حال شکلگیری است.
منبع:روزنامه همدلی