
تكنولوژي قابل انكار نيست
روزنو :محمد سلطانيفر
مبارزه با پديدههاي جديد و تكنولوژيهاي نو، موضوع تازهيي در كشور ما نيست. هرازگاهي شاهد اين قضيه هستيم كه هر زماني كه پديده جديد ارتباطي وارد اين كشور شده است، نخستين قدم در مواجهه با آن، كنترل و حتي در مواقعي قطع آن بوده است. نبايد فراموش كرد كه در اين كشور قبل از پيروزي انقلاب اسلامي با پديده تلويزيون و بعد از آن نيز با ساير پديدههاي ارتباطي نظير ويديو و ماهواره و حتي اينترنت هم از اين دست مبارزهها شكل گرفته است. البته به دنبال اين نيستم كه بگويم ويچت خوب است يا نه، فيس بوك درست است يا غلط؟ بلكه معتقدم ما قبل از اينكه روش مبارزه را در پيش بگيريم بهترين راهكار اين است كه روش شناخت را در پيش گرفته و در گام نخست ابعاد مثبت و منفي هر پديده را ببينيم و سپس نسبت به آن تصميمگيري كنيم. صرف اعلام كردن ممنوعيت ويچت و حتي فيسبوك راه جديدي پيش روي ما نخواهد گذاشت و شرايط را تغيير نميدهد، بلكه تنها يك تاخر فرهنگي و زماني ايجاد ميكند كه در اين روند يك سري سرمايههاي مادي و معنوي از بين رفته و در واقع تلف ميشود. در ميان مهمترين ويژگيهاي تكنولوژيها كه آنها را به جزيي جداناشدني از زندگي امروزي تبديل كرده است ميتوان به اين ويژگي مهم اشاره كرد كه تكنولوژي، به ذات خود قابل انكار كردن نيست؛ چه تكنولوژي ارتباطي باشد، چه بقيه تكنولوژيها. خصوصيت ديگر تكنولوژيها اين است كه خود را به انسانها تحميل كرده و ما را ناگزير از استفاده از آنها ميكنند. يادمان نرود كه در مبارزه با اينترنت نيز ابتدا به ساكن همين روند مخالفتها و برخوردها را شاهد بودهايم اما بعد از مدتي مشاهده شد كه در مواردي چون هدفمندي يارانهها، سهميهبندي بنزين و حتي نيازهاي اوليه مردم را اجبارا بايد از طريق اينترنت اقدام كرد. اين ويژگيها در ذات تمامي تكنولوژيها وجود دارد و غيرقابل انكار است. بهترين راه در مقابله با تكنولوژيهاي نوين كه قطعا ويچت آخري آن نيست و نخواهد بود و بعد از آن نيز شايد بايد شاهد شكلگيري عينك گوگل نيز باشيم و چيزهايي شبيه به آن، آشنا ساختن و بالا بردن شناخت و سواد رسانهيي مردم ايران است. اما متاسفانه رسانه ملي و رسانههاي ديگر كشور از واقعيتهاي دنياي فناوري ارتباطات فرار كرده و به جاي اينكه به مردم راه استفاده درست از رسانهها را ياد بدهند و سطح سواد رسانهيي آنها را بالا ببرند بحث مقابله ابتدايي را در پيش ميگيرند. اميدوارم ويچت نيز به سرنوشت ويديو و اينترنت دچار نشود. ما بايد اين را بدانيم كه ويچت نيز قابل عبور از فيلتر است. مثل خود اينترنت و ساير سايتها نظير فيس بوك كه از فيلترهاي مختلف توانستند عبور كنند، ويچت نيز ميتواند. در نهايت پيشنهاد نگارنده براي عبور از برخوردهاي اينچنين و دستيابي به راهحلي مناسب و منطقي، شكلگيري كميتهيي تخصصي براي استفاده بهينه از هر پديده جديد و نوين است. يقينا در فضاي اينترنت اين آخرين اقدام نخواهد بود و اولي هم نيست. پس بايد به اين فضا، فضاي آموزشي تحميل شود نه فضاي كنترل و محدود كردن آن.