سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۰۸ مهر ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۱
کد خبر: ۴۶۰۲۹۳
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۷ - ۲۱ آذر ۱۳۹۹

بارسلونا؛ پله پله تا سقوط!

تیم فوتبال بارسلونا در ماه های اخیر با افت فاحشی رو برو شده است.
روزنو :

 سه شنبه شب و در آخرین بازی مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا شاهد باخت سنگین بارسلونا برابر یوونتوس آندره آ پیرلو بودیم، یوونتوسی که حتی تیم های انتهای جدولی سری آ هم برایش مشکل به وجود می آورند و در لیگ خودش هم صدر نشین نیست. هرچند دیشب شاهد یک نمایش درخشان و بی نقص از این تیم در تک تک خطوط بودیم. اما در این مطلب قصد داریم بررسی کنیم مقصر این وضعیت بلوگرانا کیست و چرا در ۵ سال گذشته روز به روز بیشتر در منجلاب فرو رفته است و دارد مسیر تیم هایی مثل منچستریونایتد و میلان را در پیش می گیرد؟

بر هیچ کس پوشیده نیست مدیریت فاجعه بار جوزپ ماریا بارتمئو در سالهایی که سکان ریاست بلوگرانا را بر عهده داشت عامل اصلی نزول بارسلونا است. می توان از اشتباهات مدیریتی او یک مثنوی هفتاد من نوشت. در سالهای اخیر شاهد خریدهایی ناکارآمد و گاها عجیب و غریب توسط تیم مدیریتی بارتمئو بوده ایم، خرید هایی که نه تنها به قدرتمندتر شدن بارسلونا کمکی نکرده اند، بلکه مشکلاتی را نیز به وجود آورده اند. به جرات می توان گفت تنها خریدهای موثر بارتمئو، ترشتگن و لوییز سوارز بوده اند.

در دوران ریاست او در بلوگرانا شاهد خرید بازیکنانی نظیر آندره گومز، متئو، آردا توران، لوکاس دینیه، نلسون سمدو، جونیور فیرپو، اومتیتی، لنگلت، دمبله، کوتینیو، نتو، ویدال، پائولینیو، راکیتیچ، بواتنگ، بریتویت و ... بوده ایم، شاهکار نقل و انتقالاتی او معاوضه آرتور ملو و میرالم پیانیچ در تابستان گذشته بود که هرچه بگوییم از طنز تلخ ماجرا کم می کند.

یک ضرب المثل مغولی هست که می گوید هیچ زنی نمی تواند همزمان با دو مرد ازدواج کند! در بارسلونا اما شاهد ازدواج یک زن با سه مرد بوده ایم، پست هافبک تهاجمی بارسلونا سه مدعی گردن کلفت دارد، لئو مسی و آنتوان گریزمن و فیلیپ کوتینیو. این در صورتی است که پدری گونزالس را نادیده بگیریم. کدام فرد عاقلی با وجود لئو مسی دست به خرید دو بازیکن در آن پست می زند و ۲۸۰ میلیون یورو صرف خرید گریزمان و کوتینیو می کند؟ اکنون می بینیم که تداخل پست در بلوگرانا عملا کوتینیو را نیمکت نشین و گریزمان را به فردی گنگ در ترکیب تبدیل کرده است و حتی با حضور هر سه نفر در زمین هم تفاوتی ایجاد نمی شود.

به ترکیب کنونی نگاه کنید، بارسلونا فاقد وینگر تخصصی و مهاجم هدف است. این در صورتی است که ترکیب این تیم باید دارای دو وینگر سریع و تخصصی و دریبل زن و یک مهاجم نوک قاتل باشد. خنده دار است نه؟

حضور دیانگ در ترکیب یعنی نیاز بارسلونا به یک هافبک توپ نگهدار و توپ پخش کن سطح بالا کنار او، یکی مثل آرتور ملو یا از همین ترکیب فعلی یکی مثل کارلس آلنیا و ریکی پویگ. اما کنار دی یانگ یا از بوسکتس استفاده می شود و یا از پیانیچ که هر دو هافبک مخرب هستند و عملا در کار دی یانگ نیز تداخل ایجاد می کنند و ریتم مرکز میدان را برهم می زنند. باز هم رد پای فضاحت مدیریتی دیده شد نه؟

بعد از کارلس پویول، ریاست بارسلونا برای پر کردن جای خالی او دست به خرید فرمائلن، اومتیتی و لنگلت زده است که هیچ کدام در سطح تیمی مثل بارسلونا نبوده اند و با اشتباهات فردی خود به بزرگترین معضل تیم تبدیل شده اند. دیگر به این اشتباهات عادت کرده ایم و اگر در یک مسابقه چنین اشتباهاتی نبینیم خوابمان نمی برد. از هوادار بارسلونا بپرسی می گوید یا یک مدافع بزرگ نظیر فن دایک و دی فرای بخریم که امری محال است، یا اینکه به لاماسیا اعتماد کنیم و آرائوخو و مینگزا را فیکس کنیم، اگرم اشتباهی کردند دلمان نمی سوزد که کرور کرور یورو برایشان هزینه شده است و می گذاریم به پای کسب تجربه و بهتر شدن آنها.

پس از انریکه، بارتومئو، ارنستو والورده را سرمربی اعلام کرد که اگر منصفانه بگوییم مربی با دانش و تاکتیک بلدی بود که بارسلونا را قدرت بلامنازع لالیگا کرده بود اما فاقد شجاعت لازم بود و در لیگ قهرمانان فجایعی به بار آورد که تکرار آنها خاطر را مکدر می کند. اشتباه بزرگ تر برکنار کردن او در اواسط فصل بود و اشتباهی بزرگتر و خنده دار تر جانشین کردن ستین بود که در زندگی به داشتن چند راس گاو راضی و حضور در بارسلونا برایش یک رویای شیرین بود و فکرش را هم نمی کرد که به آنجا برسد و هر صبح که به تمرین می رفت از خود می پرسید این منم که دارم این تیم را تمرین می دهم؟ واقعا خنده دار است. پرونده ستین با یک شکست تلخ که محال است از خاطرمان برود و تا ابد ننگی است بر پیشانی، بسته شد و رونالد کومان هلندی سکان دار کشتی به گِل نشسته آبی و اناری ها شد.

کومان با سیستم 1-3-2-4 خود موفق شد هلند را دوباره به یک قدرت تبدیل کند و برای اجرای سیستم خود مهره های لازم را در اختیار داشت اما در بارسلونا اینگونه نیست، در ابتدای حضورش لوییز سوارز فروخته شد و تنها نوک تخصصی تیم بریتویت است. تیمش مدافع قابل اعتماد ندارد و با مصدوم شدن پیکه کارش سخت تر هم شد. یک مسی بی انگیزه و افت کرده در اختیار دارد، یک گریزمان پر ادعا و ناکارآمد و چند پسر بچه جوان و جویای نام.

اما خود کومان نیز بی تقصیر نیست و در تیمش هیچ تفاوتی با تیم والورده نمی بینیم. در تیم والورده مسی همه کاره بود و اکنون نیز همین طور است و همه توپ ها به او ختم می شود. سیستم بازی کومان نیاز به بازیکنانی دونده و پرس کننده دارد که در بارسلونا دوندگی معنا ندارد و اصلا کسی حال دویدن ندارد. دیشب در بیست دقیقه اول بازی تنها سرجینو دست و پدری بودند که می دویدند و باقی بازیکنان قدم زنان نظاره گر میدان بودند، البته ورزشگاه به آن بزرگی تماشاگر لازم دارد، ندارد؟

این بارسلونا مربی شجاعی می خواهد که فقط و فقط به جوانانی مثل پویگ و آلنیا و آرائوخو و مینگزا و پدری و... به صورت فیکس بازی دهد و از نیمکت نشین کردن بوسکتس و گریزمن و حتی لئو مسی ترسی نداشته باشد. کومان با همین ترکیبی که ذکر شد توانست دیناموکیف و فرانس واروش را شکست دهد و اگر دیشب هم همین ترکیب به میدان می رفت شاید نمی توانست پیروز شود اما مطمئنا با این نتیجه شکست نمی خورد و بازی به مراتب بهتر و جنگندگی بیشتری را به نمایش می گذاشت. اما دیشب همه و همه به دنبال رساندن توپ به مسی بودند و لئو نیز از آن همه توپی که به او رسید هفت شوت در چارچوب داشت و توپ های بسیاری را نیز از دست داد.

لئو دیشب ۱۲۵ لمس توپ داشت و تنها ۷ شوت داخل چارچوب برایش ثبت شده است. ۱۰ اقدام به دریبل که فقط ۵ تای آنها موفق بوده است و هیچکدام تاثیرگذار و گره گشا نبوده است. مسی دیشب ۲۲ بار مالکیت توپ را از دست داد که ۷تای آنها به موقعیت خطرناک برای حریف تبدیل شد. بله هفت شوت در چارچوب و ۸ دریبل موفق برای یک بازیکن در یک بازی بسیار عالی است اما وقتی تمام توپ ها به یک بازیکن ختم می شود ثبت چنین آماری شاهکار نیست، مهم تر اینکه این آمار کمکی به تیم برای پیروزی یا حتی کم کردن اختلاف نکرد.

یکی دیگر از اشتباهات بارتمئو حفظ بالاجبار مسی بود. هواداران بارسلونا منکر هیچ کدام از زحماتی که لئو کشیده نمی شوند و من هم اصلا فرد ناسپاسی نیستم اما وقتی دل بازیکن با تیم نیست و هوای دیگری را استشمام می کند باید راه را برای رفتنش باز کرد.

در تابستان باید مسی به فروش می رفت و با پولی که از فروشش به دست می آمد و پولی که صرف حقوقش می شد، بارسلونا می توانست یک مهاجم نوک قاتل و یک دفاع کلاس جهانی را جذب کند و در میدان هم دیگر شاهد تداخل پستی نبودیم و تمام توپ ها به مسی ختم نمی شد و کومان مجبور به استفاده از شیوه دیگری می شد. تیم دوندگی بیشتری از خود نشان می داد و می توانستیم شاهد یک پرس همه جانبه و نمایش یکدست تر باشیم.

با اجرای یک مراسم خداحافظی با شکوه و در شان لئو و سپاس گذاری از او برای تمامی زحماتی که برای تیم در این سالها کشیده است و جام هایی که به کمک او به دست آمد می شد شرایط بهتری نسبت به وضع کنونی به وجود آورد. لئو هم شاداب و با طراوت در جایی که دلش بود بازی می کرد و اینگونه شاهد خوشحالی رقیب از افت او نبودیم.

طرفداری

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز