دولت اصولگرا ٤ساله می شود
تکانههای شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در معادلات سیاسی ایران قابلمشاهده است.پس از پیروزی بایدن جریانهای سیاسی در ایران تکاپوی جدیدی را آغاز کردهاند که بیشتر معطوف به انتخابات ریاستجمهوری آینده است.این در حالی است که احتمال مذاکره ایران و آمریکا در ماههای پایانی دولت حسن روحانی نیز وجود دارد و شاید روحانی با اقداماتی که انجام میدهد اجازه ندهد تصمیمگیری درباره این اتفاق مهم به دولت بعدی واگذار شود. حسن روحانی بیش از هر کسی بر این نکته آگاهی دارد که اگر پس از دولت وی یک دولت رادیکال راست روی کار بیاید ممکن است فضای به وجود آمده پس از شکست ترامپ نیز به سود ایران تمام نشود و تندروهای داخلی فضا را به سمتی هدایت کنند که تنشها همچنان ادامه داشته باشد. به همین دلیل نیز تلاش خواهد کرد تصمیمگیریهای تعیینکننده به دولت بعدی موکول نشود. برای بررسی و تحلیل این موضوع با دکتر غلامعلی رجایی مشاور سابق آیتا... هاشمی گفتوگو کرده است.دکتر رجایی معتقد است: «موضوع مذاکره با آمریکا از بهارستان عبور نمیکند؛ بلکه باید با اذن مقام معظم رهبری در پاستور تصمیمگیری شود. خطمشیای که رهبری در این زمینه تدوین میکنند مجلس را به این سمت هدایت خواهد کرد که آیا باید به سمت مذاکره حرکت کرد یا خیر. در شرایط کنونی در ایران تصمیم درباره مذاکره با آمریکا در حد اعلان جنگ و صلح است و به همین دلیل در اختیار مجلس و دولت نیست. امیدوارم دراین زمینه بهگونهای تصمیمگیری شود که در نهایت به سود مردم و کشور باشد. تجربه تاریخی نشان میدهد ما شانسی در تنش و درگیری نداریم و اگر قرار است منافع ملی خود را تأمین کنیم باید این کار را با مذاکره و رویکردهای مسالمتآمیز انجام بدهیم». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
به گزارش روزنو :شــکست ترامپ در انتخابات رياستجمهوري آمريکا چه تأثيري در انگيزه جريانهاي سياسي به خصوص جريان اصلاحات براي برنامهريزيهاي معطوف به انتخابات رياستجمهوري داشته است؟
در طول چهار دهه گذشته کمتر انتخاباتي در ايران برگزار شده که متأثر از وقايع بيروني و بهخصوص در کشوري مانند آمريکا باشد که ايران آن را شيطان بزرگ ميداند. هنگامي که کارتر در انتخابات رياستجمهوري حضور داشت وقايع رخ داده در ايران روي انتخابات آمريکا تأثيرگذار بود و در نهايت نيز کارتر شکست خورد.با اين وجود به همان شکل که مواضع و اقدامات ايران در مقابل گروگانها باعث شده کارتر در انتخابات شکست بخورد رقابت بين دموکراتها و جمهوريخواهان در آمريکا نيز در شرايط کنوني روي فضاي داخلي ايران تأثيرگذار بوده است.کاهش قيمت سکه و ارز در ايران يکي از مهمترين نشانههاي شکست ترامپ در آمريکا بوده است.البته پس از مدتي دوباره قيمتها در ايران افزايش پيدا کرد که به نظر ميرسد مجلس بايد به اين موضوع ورود پيدا کند. امروز اين سوال براي مردم به وجودآمده که چرا هنگامي که قيمتها کاهش پيدا ميکند به يک باره دوباره افزايش پيدا ميکند و چه کساني در افزايش قيمتها دست دارند. اين موضوع مهمي است که نهادهاي نظارتي بايد به صورت جدي به آن ورود کنند و در بحبوحه تحولات سياسي به فراموشي سپرده نشود. نکته ديگر اينکه رفتارها و اقدامات نامتعادل ترامپ هم براي جامعه آمريکا و هم براي جامعه جهاني قابلپذيرش نبود. به همين دليل عوامل مختلف به خصوص ناتواني ترامپ در مديريت بحران کرونا دست به دست هم داد تا ترامپ موفق نشود در انتخابات به پيروزي دست پيدا کند.
چرا انتخابات آمريکا در شرايط نزديک و نفسگيري برگزار شد؟ آيا پايگاه اجتماعي ترامپ به اندازهاي است که همچنان اين نوع سياستورزي در جامعه آمريکا طرفدار دارد؟
شکست ترامپ به معناي اين نيست که وي در جامعه آمريکا پايگاه اجتماعي ندارد .به هر حال وي به دليل اقدامات اقتصادياي که انجام داده مورد قبول بخشي از جامعه آمريکاست. با اين وجود برخي اقدامات ترامپ که اغلب نيز جنبه بيروني دارد چهره مثبت ترامپ را نزد مردم آمريکا مخدوش کرده است.به همين دليل نيز در يک اتفاق نادر در ايالات متحده آمريکا انتخابات رياستجمهوري تک دورهاي شد و دوره رياستجمهوري ترامپ چهارساله شد. جامعه آمريکا با وجود برخي نکات مثبت ترامپ بهخصوص در زمينههاي اقتصادي به دليل اقدامات نامتعادل وي در بقيه زمينهها تصميم گرفت فرد ديگري را به عنوان رئيسجمهور انتخاب کند و در اين مسير هزينههاي سياسي و اقتصادي نيز پرداخت کرد. البته از اين نکته نبايد غافل شويم که سياستکلي آمريکا با تغيير روسايجمهور تغيير نميکند و تنها استراتژيها تغيير ميکند.بدونترديد دموکراتها در لشکرکشي به عراق و افغانستان نقش داشتند.شکست ترامپ براي جريان اصلاحات روزنههايي را ايجاد کرده است.
چه روزنههايي؟
به هر حال اصلاحطلبان به اين نتيجه رسيدهاند که فضاي سياسي ايران در انسداد قرار گرفته است.اين وضعيت در منطقه نيز ايجاد شده است. نمونه بارز آن ارتباط ايران و عربستان است که در وضعيت انسداد قرار گرفته است. بدونترديد انسداد رابطه ايران و عربستان به سود ما نيست و ما نميتوانيم با همسايه بزرگي مانند عربستان قهر باشيم.به همين دليل نيز اين ارتباط يا به صورت مستقيم يا به وسيله واسطههايي که در اين زمينه فعاليت ميکنند بايد به وضعيت گذشته بازگردد. عربستان همان کشوري است که با وساطت آيتا... هاشمي کنفرانس کشورهاي اسلامي را به تهران منتقل کرد و رئيس دولت اصلاحات نيز به عنوان رئيس اين کنفرانس انتخاب شد. اتفاقي که دستاوردهاي مهمي براي ايران به همراه داشته است.اصلاحطلبان رفتن ترامپ را يک فرصت براي بازنگري در برخي روابط بين کشورها ميدانند که اين موضوع فرصتهاي بيشتري را در اختيار ايران قرار ميدهد. به هرحال خروج جمهوريخواهان تندرو و راديکال از کاخ سفيد و روي کار آمدن چهرهاي متعادلتر ميتواند زمينههاي مراودات بيشتر و کاهش تنش بين برخي کشورها را فراهم کند.در چنين شرايطي مذاکره نخستين مرحله است که ميتواند به کاهش اختلافات و تنشها منجر شود.به همين دليل نيز بنده از مذاکره حمايت ميکنم.تنها در چنين شرايطي است که ايران ميتواند در يک بازي برد- برد با کشورهاي غربي و آمريکا قرار بگيرد.
اين مسأله به چه ميزان به دولت بعد از آقاي روحاني بستگي دارد؟
دولتي که پس از آقاي روحاني در ايران روي کار ميآيد بايد از فضاي به وجود آمده پس از شکست ترامپ استفاده کند. مقدمه اين شرايط نيز بايد در دولت آقاي روحاني به وجود بيايد. در شرايط کنوني آقاي ظريف نيز پيشنهاداتي را براي آمريکا ارسال کرده که اين پيامها دريافت شده است.با توجه به شرايط کنوني به نظر ميرسد رابطه دموکراتها با ايران نسبت به ترامپ بهتر خواهد بود. اصلاحطلبان نيز نسبت به اصولگرايان بيشتر به مذاکره و کاهش تنشها علاقهمند هستند. به همين دليل ميتوان شرايطي را متصور بود که اگر دو جريان سياسي در دو کشور قدرت را در اختيار داشته باشند شرايط براي کاهش تنشها و نزديکي مواضع بهتر از گذشته شود.اگر به گذشته نگاه کنيم رئيس دولت اصلاحات به عنوان ليدر جريان اصلاحات درسازمان ملل متحد و در کشور آمريکا پيشنهاد گفتوگوي تمدنها را مطرح کرد که مورد اقبال همه مردم جهان قرار گرفت. اين مسأله نشان ميدهد که اگر اصلاحطلبان قدرت را در ايران در اختيار داشته باشند نهتنها براي کاهش تنش با آمريکا؛ بلکه براي کاهش تنش در همه مناطق جهان همراه و همسو هستند. معتقدم اگر چهرههاي برجسته جريان اصلاحات از کانال نهادهاي نظارتي عبور کنند و بتوانند دولت آينده را در ايران در اختيار بگيرند نهتنها اين امکان فراهم خواهد شد که انسداد سياسي از بين برود؛ بلکه ممکن است شرايطي فراهم شود که سطح تنش با بسياري از کشورهاي منطقه و جهان کاهش پيدا کند. ايران در گذشته در بسياري از تنشهاي منطقهاي نقش ميانجيگري داشته که در شرايط کنوني اين موقعيت را از دست داده است. به همين دليل اگر شرايط تغيير کند دوباره ايران ميتواند خود را به عنوان يک ميانجي در چالشهاي منطقهاي معرفي کند.
با توجه به نشانههايي که امروز در فضاي سياسي ايران وجود دارد آيا زمينههاي شکلگيري يک دولت معتدل يا اصلاحطلب را پس از دولت آقاي روحاني مشاهده ميکنيد؟
معتقدم پس از دولت آقاي روحاني يک دولت اصولگراي معتدل در ايران روي کار ميآيد. البته اصولگرايي دولت بعدي از جنس اصولگرايي آقاي روحاني نيست. دولت اعتدالي آقاي روحاني از جنس اعتدالي آيتا... هاشمي است. اين در حالي است که انتخابات بعدي به دليل اينکه گزينههاي جريان اصلاحات احتمالا از کانال مربوطه عبور نخواهند کرد به حضور يک اصولگرا در پاستور منجر خواهد شد. اين وضعيت به احتمال زياد درباره شوراي شهر نيز وجود خواهد داشت. ممکن است گزينههاي جريان اصلاحات چندان تأييدصلاحيت نشوند و شوراهاي شهر دوباره در اختيار اصولگرايان قرار ميگيرد. با اين وجود حضور اصولگرايان در پاستور زياد طول نخواهد کشيد و اين احتمال وجود دارد که عمر يک دولت در ايران براي نخستين بار چهار سال بيشتر طول نکشد.
چرا در حالي که راديکالها در جريان راست در محوريت قرار گرفتهاند و اين اتفاق به خوبي در مجلس مشهود است معتقديد در انتخابات رياستجمهوري يک اصولگراي معتدل روي کار خواهد آمد؟
واقعيت اين است که امروز مشکلات ما به بيرون از کشور گره خورده است. کاهش ارزش پول ملي به همراه انسداد رابطه سياسي ايران با برخي از کشورهاي منطقه شرايط کشور را به سمتي هدايت کرده که تندروي نميتواند مشکلي را حل کند؛ بلکه ممکن است مشکلات را افزايش بدهد. بههمين دليل اگر يک دولت راديکال راست روي کار بيايد فضاي موجود را تيرهتر ميکند و به مشکلات بيشتر دامن ميزند. نکته ديگر اينکه اصولگرايان نبايد به سمتي حرکت کنند که تندروهاي مجلس براي اين جريان تعيينتکليف کنند. به هر حال در موضوع مذاکره، مقام معظم رهبري رأي نهايي را اعلام خواهند کرد.
چرا شانسي براي تشکيل يک دولت اصلاحطلب پس از دولت آقاي روحاني قائلي نيستيد؟
رويکرد شوراي نگهبان در گذشته و نشانههايي که امروز از مواضع و گفتوگوهاي مسئولان اين نهاد وجود دارد نشان ميدهد احتمال ادامه رويکرد شوراي نگهبان در انتخابات مجلس در انتخابات آينده و بررسي صلاحيتها وجود دارد.
در چنين شرايطي آيا يک دولت اصولگرا حاضر به گفتوگو و مذاکره با کشورهايي مانند آمريکا براي کاهش تنشها خواهد بود؟
موضوع مذاکره با آمريکا از بهارستان عبور نميکند؛ بلکه بايد توسط مقام معظم رهبري و دولت در پاستور درباره آن تصميمگيري شود.خطمشياي که رهبري در اين زمينه تدوين ميکنند مجلس را به اين سمت هدايت خواهد کرد که آيا بايد به سمت مذاکره حرکت کند يا خير. در شرايط کنوني در ايران تصميم درباره مذاکره با آمريکا در حد اعلان جنگ و صلح است و به همين دليل در اختيار مجلس و دولت قرار ندارد. اميدوارم در اين زمينه تصميمي اتخاذ شود که در نهايت به سود مردم و کشور باشد. تجربه تاريخي نشان ميدهد ما شانسي در تنش و درگيري نداريم و اگر قرار است منافع ملي خود را تأمين کنيم بايد اين کار را با مذاکره و رويکردهاي مسالمتآميز انجام بدهيم. نمونه بارز بينتيجه بودن درگيري جنگ ايران و عراق است که زيرساختهاي دو کشور را نابود کرد و در روند پيشرفت دو کشور وقفه طولاني ايجاد کرد. اين وضعيت امروز درباره رابطه ايران و آمريکا نيز وجود دارد. هر چه ما بتوانيم چالشهاي را کاهش بدهيم به سود ما خواهد بود. برجام نيز نشان داده که چنين امکاني وجود دارد. با اين وجود موضوع رابطه ايران و آمريکا فراتر از برجام است. ما نبايد باب مذاکره را ببنديم. درمذاکره قرار است دو طرف ديدگاههاي يکديگر را بشنوند و پاسخ بدهند. به همين دليل اگر باب مذاکره بسته شود بيش از اينکه آمريکا متضرر شود ايران ضرر خواهد کرد.
آيا آقاي روحاني در شرايطي قرار دارد که در ماههاي پاياني عمر دولت خود باب مذاکره را باز کند تا کار به دولت بعدي کشيده نشود؟
اين موضوع به قدرت چانهزني آقاي روحاني بستگي دارد. اگر آقاي روحاني به واسطه اينکه منتخب مردم است و با رهبري در اين مورد مشورت کند ممکن است اين اتفاق رخ بدهد. براساس فرمايش حضرت امام(ره) تنها خط قرمز ما، مذاکره با اسرائيل است که هيچگاه اتفاق نخواهد افتاد. با اين وجود مذاکره با آمريکا جزئي از خط قرمز هميشگي ما نبوده است. آيتا... هاشمي در يک جمع خصوصي به ما گفتند رهبري به بنده عنوان کردند من خوشبين به مذاکره نيستم؛ آيا شما مسئوليت مذاکره و آسيبهاي احتمالي آن را ميپذيريد که آقاي هاشمي عنوان کرده بودند«بله من ميپذيرم».به نظر ميرسد آقاي روحاني نيز بايد در همين موضوع وارد گفت وگو شوند و اجازه بگيرند وکار را پيش ببرند.