اصلاحطلبان با وجود برخي اختلاف سلايق دروني همه بر يک امر مهم مشترکند و آن هم رئيس دولت اصلاحات. کمتر اصلاحطلبي پيدا ميشود که از نقش و تاثير اصلاحات در جامعه بگويد اما از رئيس دولت اصلاحات سخني به ميان نياورد. چراکه وي را ميتوان باور جمعي اصلاحطلبان قلمداد کرد. با اين حال هستند برخي که با شعار خرد جمعي محوريت رئيس دولت اصلاحات را در نظر نگرفته و براي او جايگاه مشاورت قائلند. علي صوفي، دبيرکل حزب پيشرو اصلاحات معتقد است: «همه انسجامي که بين اصلاحطلبان وجود دارد حاصل محوريت رئيس دولت اصلاحات است. يعني اگر اين محوريت بين اصلاحطلبان وجود نداشت ما هم مانند اصولگرايان ميشديم».
دال مرکزي
به گزارشروز نو :گرچه بسيار مطرح ميشود که جريانهاي سياسي بايد به سمت تحزب حرکت کنند و کنشگريهاي خود را با محوريت احزاب پيش ببرند اما همانهايي که چنين پيشنهادهايي را مطرح ميکنند بهخوبي ميدانند که اين تفاوت اين مساله از نظر تا عمل بسيار است چراکه اساسا در عمل شرايط و زيرساختها براي جامعه حزبي فراهم نيست و احزابي که هستند هم بهواقع کارويژههاي يک حزب منسجم را ندارند. از همين رو است که در مقاطع مختلف انتخاباتي اصلاحطلبان که بيش از جريان رقيب به مفهوم تحزب معتقدند نيز به سمت حرکت جبههاي با محوريت و تاثيرگذاري اشخاص رفتهاند. تکرار رئيس دولت اصلاحات بود که توانست 24ميليون راي را براي حسن روحاني به همراه بياورد و قطع به يقين اگر تمامي احزاب نيز با هم جمع ميشدند يکسوم اين راي را نيز نميتوانستند جمع کنند. بااينحال، برخي بدون درنظرگرفتن ويژگيهاي جامعه ايراني اين مهم را ناديده ميگيرند و درصدند تا افکار خويش را پيش ببرند. چنانکه مصطفي کواکبيان، دبيرکل حزب مردمسالاري چندي پيش در گفتوگويي با اشاره به اينکه رئيس دولت اصلاحات نبايد «محور» اصلاحطلبان باشد و او «مشاور» است، گفت: «ما هم احترام آقاي موسويخوئينيها و هم رئيس دولت اصلاحات را داريم. ولي معتقديم که نبايد فردمحوري کرد و عقل جمعي بايد حاکم باشد. به اعتقاد بنده بايد يک جايگاه مشورتي براي رئيس دولت اصلاحات در نظر بگيريم، حزب براي خودش استقلال دارد و خودش بايد تصميم بگيرد.» آنچه مسلم است تفاوت نگاه ميان محوريت رئيس دولت اصلاحات و جايگاه مشاور براي وي را ميتوان در دو انتخابات 96 و 98 ديد. جايي که در سال 96 با حمايت رئيس دولت روحاني به رياستجمهوري و اصلاحطلبان به شوراي شهر ميرسند و در سال 98 بدون حمايت وي احزاب اصلاحطلب حاضر در انتخابات آراشان حتي از 100 هزار نيز عدول نميکند. قدر مسلم خوب يا بد جريان اصلاحطلبي با رئيس دولت اصلاحات تعريف ميشود و وي به قرائت بسياري وي دال مرکزي اين جريان محسوب ميشود. حال اينکه چرا عدهاي درون اين جريان ميخواهند اين فاکتور مهم اجماع، انسجام و وحدتبخش خود را کنار گذارند نکتهاي قابل تامل است که نميتوان بهسادگي از کنار آن گذشت.
محور انسجام
يک فعال سياسي اصلاحطلب در خصوص اظهارات اخير دبيرکل حزب مردمسالاري مبني بر اينکه جريان اصلاحات نبايد حزبمحور باشد اظهار داشت: حزب کواکبيان از جمله احزابي است که فردمحور است و به نوعي قبيلهاي است. برنا نوشت، علي صوفي گفت: برخي از دوستان اين قضيه را مطرح ميکنند که رئيس دولت اصلاحات شخصيت فردمحوري است درحاليکه، مسائل ظاهرفريب و شعارهاي غيردموکراتيکي در کشور وجود دارد که متاسفانه، هيچ طرح عملياتي در پس آن نيست. بدين معنا که فقط مخالفت با وضع موجود مطرح ميشود که جنبه سلبي دارد اما جايگزيني، براي آن مطرح نميشود. دبيرکل حزب پيشرو اصلاحات افزود: فرض را بر اين بگذاريم که فردمحوري را مطرح کنيم همه متوجه ميشوند که فردمحوري به رئيس دولت اصلاحات نسبت داده ميشود. مطرح کردن اين فردمحوري ممکن است از سوي بعضيها، به نوعي خدمت به جريان مقابل باشد چراکه بههرحال اگر جريان اصلاحطلبي از سال 76 تاکنون توفيقاتي داشته، حول محور وي بوده و اين يک نکته است. صوفي ادامه داد: افرادي که فردمحوري را مطرح ميکنند بايد بگويند احزاب چه تاثيري داشتهاند؟ همين حالا هم احزاب، چه نقشي ميتوانند ايفا کنند که بتوانند، جايگزين رئيس دولت اصلاحات شوند. وي بيان کرد: ما به جاي اينکه از اين گونه اعتبارها استفاده کنيم و بعد به آن چيزي بيافزاييم تصور ميکنيم اگر فلان شخصيت را کنار بگذاريم، موفق شدهايم. اگر در پشت پرده، عدهاي ميخواهند به نام اصلاحطلب اين خدمت را به جريان رقيب کنند و آنهايي که از او و تاثيرش در صحنههاي انتخابات ضربهها ديدهاند اينها ميتوانند، سربازان آنها باشند و اين قابل فهم است. وي اضافه کرد: جريان رقيب از تاثيرگذاري رئيس دولت اصلاحات در انتخابات عاصي شدهاند؛ در واقع همه انسجامي که بين اصلاحطلبان وجود دارد حاصل محوريت ايشان است. يعني اگر اين محوريت بين اصلاحطلبان وجود نداشت ما هم مانند اصولگرايان ميشديم. اصولگرايان به حال اصلاحطلبان غبطه ميخورند؛ بسيار عجيب است. از عقلاي اصولگرايان شنيدهام که به بنده ميگفتند: «خوشبهحال شما که رئيس دولت اصلاحات را داريد اما ما فردي مانند او نداريم» به همين دليل نميتوانيم به انسجام برسيم. حال همين که نقطه قوت ماست و ميبينيم که نقطه قوت ما هدف قرار گرفته برخي مانند کواکبيان يا هر کس ديگري، زبان گوياي جريان رقيب شدهاند.