نامش مجتبي ذوالنوري است و در ميان مردم معروف به نمايندهاي تندرو و اصطلاحا نزديک به جبهه پايداري که هيچ چيزي جلودارش نيست و هر موقع که بخواهد ميتواند پارلمان را با اظهاراتش دچار تنش کند و چه بسا اظهارنظرهايي از خود بروز دهد تا دوقطبي دولتي و ضددولتي، اصلاحطلب و اصولگرا را بيش از هميشه معنادار کند. مجتبي ذوالنوري همانطور که در مجلس دهم رياست کميسيون امنيت ملي را داشت، حالا در اين مجلس تمام اصولگرا نيز همان نقش را دنبال ميکند. وي اينبار هم بهخاطر جملاتي در مورد حسن روحاني در رسانههاي اصلاحطلب به نماد تندروي تبديل شده است و البته در آنسو حسن روحاني نيز به واسطه اين اظهارنظر، مظلوم. ذوالنوري در پاسخ به گفتههاي چندي پيش رئيسجمهور که بيان داشت: «بايد به موقع بجنگيم و به موقع صلح کنيم و امام حسن در پاسخ به معترضاني که ميگفتند چرا صلح ميکنيد گفته بود براي اينکه اکثريت مردم خواهان صلح هستند.» اظهار کرد: «اگر براي توجيه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاويه را خواست اکثر مردم از امام ذکر ميکنيد! امروز اکثريت قاطع ملت ايران به کمتر از عزل و مجازات شما راضي نميشوند؛ با منطق شما، رهبر انقلاب بايد دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزيز راضي شود.» اکنون گروهي گفتههاي ذوالنوري را اظهاراتي موهن عليه رئيسجمهور تعبير ميکنند و در مقابل عدهاي از بهاصطلاح اصولگرايان و راستيها نيز از اين جملات حمايت ميکنند. خيلي از چهرههاي دولت و حاميان آن، مطرح شدن اعدام رئيسجمهور از سوي ذوالنوري را نمونه نگاه راديکالي اين نماينده ميدانند و اين موضوع را بيانگر اينکه امثال او و نمايندههاي مجلس يازدهم با فراکسيون اميد و اصلاحطلبان زمين تا آسمان فرق دارند. درهمين راستا عدهاي خواستار مهار ذوالنوري هستند و بر اين تاکيد کردند که حرمت رئيسجمهور بايد رعايت شود.
ذوالنوري کيست؟
به گزارش روز نو :در حالي مجتبي ذوالنوري به واسطه ادعايش درباره خواست مردم براي اعدام حسن روحاني، در صدر اخبار قرار گرفته است که نيمنگاهي به عملکرد او و البته همفکرانش که پايداري ناميده ميشوند شايد بيش از هميشه توجيهکننده اظهارات امروز وي باشد. ذوالنوري از نسل همان کساني است که در مجلس نهم هنگامي که علي لاريجاني در پانزده دقيقه برجام را به تصويب رساند، اشک ريختند، فرياد زدند، روي پلاکاردها شعارها عليه برجام و لاريجاني نوشتند، جلوي دوربين عکاسان و خبرنگاران از شدت ناراحتي از حال رفتند و حتي راهي بيمارستان شدند و پشت تريبونها تهديد به دفن بانيان برجام در سيمان کردند. کساني که بعدها اما نمايندگاني مانند غلامعلي جعفرزاده ايمنآبادي -از نمايندگان وقت حامي دولت- دربارهشان بيان داشتند که آن موقع «خودمان با نمايندگان اصولگراي پايداري اين قول را گذاشته بوديم تا در هنگام تصويب برجام -چون تصميم حاکميتي بود- اين اقدامات را نشان دهند تا موضوع وجود مخالف و موافق برجام در ايران طبيعيتر جلوه کند، اما ناگهان اين نمايندگان در نقش خود فرورفتند» و بعد از آن هم به اشکال ديگري نقششان را ادامه دادند. شايد ذوالنوري هم در مجلس دهم و يازدهم يکي از همانهايي باشد که به قول اين نماينده سابق، در نقش مخالفت خود با دولت و برجام فرورفته است.
آتش زدن برجام
ذوالنوري همان کسي است که بعد از خروج ترامپ از برجام، در مجلس دهم، رهبري آتشزنندگان نمايشي برجام را برعهده داشت، او پشت تريبون رفت و با فرياد، به آتش کشيدن برجام مشغول شد. حال آنکه اکنون با گذشت نزديک به سه سال از خروج ترامپ از برجام و آن اقدام ذوالنوري شاهد هستيم که در واقعيت در ايران نه برجامي آتش زده شده و نه خروج از آن در دستورکار قرار گرفته است؛ آن هم در شرايطي که بيشترين تحريمها و فشارها بر کشورمان تحميل شده است و قطعا ايران به هيچيک از خواستههايش در توافق هستهاي نرسيده و اروپا نيز در ازاي قولهاي فراواني که به تهران داده بود هيچ اقدام عملي در راستاي مفاد برجام انجام نداده است، بهجايش اما آتش تند آن روزهاي ذوالنوري در مخالفت با برجام امروز خاموش است و خبري از فرياد زدنها و خواست او براي نابودي توافق هستهاي ديده نميشود. چراکه تصميم نظام چيزي جز اين است.
هدف ذوالنوري از اظهارات عليه روحاني؟
مجتبي ذوالنوري اينبار هم در حالي موضوع استعفا و عزل روحاني يا حتي خواست مردم براي اعدام او را مطرح کرده است که همه ميدانند تصميم او، قطعا چيزي غير از اين است. پس چرا رئيس کميسيون امنيت ملي اينچنين سخن ميگويد؟ ذوالنوري صرفا با پيش کشيدن چنين اظهارات جنجالي و مناقشهبرانگيزي همان هدف آتش زدن نمايشي برجام در رسانهها را دنبال ميکند. او از سويي با چنين بياناتي به دوقطبي تندرو - معتدل سياسيون در کشور نيز دامن ميزند و از طرفي تلاش دارد تا يکبار ديگر مثل همه اين سالها، تمامي مشکلات کشور را بر گردن دولت و رئيسجمهور انداخته تا ازاين طريق باقي بدنه ساختار کشور را پاک و منزه نگاه دارد. اين درحالي است که شخص خود او بهعنوان نماينده مجلس و رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس کم براي ايران دردسرآفريني نکرده است(!) اما مثل باقي مسئولان و مقامات غيردولتي سعي ميکند فقط دولت و روحاني و نه ساير نهادها را مسئول وضع کنوني بداند تا نارضايتي افکار عمومي کمتر به سمتوسوي ديگري سوق بيابد. همانطور که انتظار ميرفت اين اظهارات با واکنشهاي تندي از سوي هواداران روحاني هم روبهرو شده است مثلا کامبيز مهديزاده از حاميان دولت خطاب به ذوالنوري ميگويد که او پايش را از گليمش درازتر کرده. يا حسام آشنا مشاور فرهنگي دولت که از اهانتهاي نمايندگان ميگويد و اينکه ديگر از کنترل خارج شدهاند و... تمامي اينها ميتواند با نزديک شدن به انتخابات رياستجمهوري دوگانههاي داغ انتخاباتي را در شرايطي که فعلا رغبتي به مشارکت در آن ديده نميشود براي تهييج مردم، فراهم بسازد.
واقعيت ذوالنوري؟
ولي پرسش ديگر اين است که آيا واقعيت ذوالنوري نيز همين اندازه در مقابله با دولت است؟ تاجايي که اعدام روحاني را بخواهد؟ اظهارات ذوالنوري از وي يک چهره کاملا مخالف مذاکره ساخته است. او البته هماني است که خطاب به جواد ظريف و تصاوير با لبخند او نزد برخي مقامات کشورهاي غربي نيز پيشتر گفته بود که فريب خندههاي دشمن را نخوريد. اما حقيقت اين است که ذوالنوري روي ديگري هم دارد که با اين تصوير رسانهاي که ما از او ميشناسيم کاملا متفاوت است.
تقدير از ظريف به خاطر آمدن آبه
همين چهره به ظاهر مخالف ظريف و روحاني و البته مذاکره، در يک گفتوگوي کمتر رسانهاي شده از برخي پشت پردهها گفت. مثلا او اذعان کرده که پس از حضور شينزو آبه در ايران از محمدجواد ظريف بابت تحرکات ديپلماتيکش تشکر کرده است؛ آن هم در جلسه کميسيون. اين در حالي است که همه ميدانند آبه در آن بازه بابت ميانجيگري ميان ايران و آمريکا به کشور آمده بود. ذوالنوري يکبار ديگر وقتي دليل کارش را پيرامون آتشزدن پرچم آمريکا در مجلس ميپرسند اين موضوع را انکار ميکند و پاسخ ميدهد: من پرچم آمريکا را آتش نزدم !
ديدار خندان با سفير انگليس
چهرهاي که در رسانهها خطاب به ظريف و خندههاي ديپلماتيکش اعتراض کرده بود، خود با سفير وقت انگليس ديداري داشت که تصاوير آن ديدار با خندههاي سرشار از ذوق ذوالنوري منتشر شد. ذوالنور بعدها درباره اين خندهها و ديدار اظهار داشت: بنده دست دادن و خنديدن را هيچگاه زير سوال نبردم. همچنين به ما نگفته بودند که عکس با سفير انگليس گرفته ميشود، حتي سفير انگليس خواستار رسانهاي نشدن اين ملاقات شده بود، ما تشخيص داديم که بگوييم اين ديدار رسانهاي نشود اما دو ساعت بعد از ملاقات فهميديم که اين ديدار رسانهاي شده است. وي تاکيد کرد: با پيگيريها مشخص شد که جزئيات را نميخواهيم رسانهاي کنيم اما گرفتن عکس مايه افتخار است، بنده ميزبان بودم و ايشان به ديدار ما آمده بودند.