مرگ دسته‌جمعی، عروسی نیست! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۰

روز سیاه ورزش ایران با دوپینگ 9 وزنه بردار رقم خورد؛ روزی که رویای قهرمان شدن در وزنه برداری از سر خیلی از نوجوانان با استعداد ایران زمین پرید و آنها را به سمت رشته های دیگر برد.

رضا پورعالی: مینی بوس فدراسیون جلوی کمپ وزنه برداری ایستاد. ملی پوشان یک به یک بلند شدند تا با حالتی خمیده از ماشین پیاده شوند. با آن بدن های درشت، فضای مینی بوس برای همه شان تنگ و ترش بود. تازه به هر کدام از ملی پوشان دو کیسه بزرگ هم آویزان بود؛ یکی برای کت و شلوارهای اعزامی به رقابتهای جهانی دومنیکن و دیگری هم برای کفش های نو. در حال پیاده شدن از مینی بوس بودند که واحد ایمانزاده (راننده فدراسیون) با صدایی نگران داد زد؛ «بچه ها گوش کنید رادیو چی میگه؟» همه در جای خود میخکوب شدند. همه در شوک. گوینده اخبار رادیو گفت: «بنابر اعلام مسوولان فدراسیون بین‌المللی وزنه‌برداری نمونه دوپینگ 9 وزنه بردار ایرانی مثبت اعلام شد!»

محمدحسین برخواه، شاهین نصیری نیا، سجاد بهروزی، سعید علی حسینی، رسول تقیان، امید ناییج، علی دهقانیان، رضا تیموری و محسن داودی به دلیل دوپینگ محروم شدند. خبری که ابتدا از رادیو و بعد هم از بخش‎های مختلف خبری تلویزیون پخش شد همه را شوکه کرد. روز سیاه ورزش ایران با دوپینگ 9 وزنه بردار رقم خورد؛ روزی که رویای قهرمان شدن در وزنه برداری از سر خیلی از نوجوانان با استعداد ایران زمین پرید و آنها را به سمت رشته های دیگر برد.

اشک های ایوانف

فقط 5 روز تا آغاز هفتاد و پنجمین دوره‌ مسابقات جهانی وزنه‌برداری در سال 2006 باقی مانده بود که خبر محرومیت تیم ایران از حضور در رقابتهای جهانی آمد؛ درست همان شبی که قرار بود ملی پوشان به فرودگاه بروند. ایوانف همان شب بچه ها را در یکی از اتاق های خوابگاه تیم ملی جمع کرد. امید ناییج، یکی از 9 وزنه برداری که نمونه اش مثبت شد، درباره آن جلسه می گوید: ایوانف همه را جمع کرد و گفت بچه ها مقصر این اتفاق من هستم. او خیلی با ما حرف زد. می گفت سر در نمی آورم که چرا چنین اتفاقی رخ داده است. او برای اولین بار بغض کرد و اشک ریخت. همه گریه می کردیم. ما ایوانف را به چشم یک پدر می دیدیم که همیشه سخت گیر بود و با نظم و دیسیپلین. اما آن شب ایوانف شکست. من و چند تای دیگر وقتی گریه ایوانف را دیدیم، به حدی ناراحت شدیم که رفتیم جلو و خواستیم دستانش را به خاطر زحماتی که کشیده ببوسییم.

400 هزار دلار جریمه نقدی

رقم کمی نیست. 400 هزار دلار جریمه نقدی آنهم در سال 1385. این حکمی بود که از سوی هیات اجرایی فدراسیون جهانی وزنه برداری برای فدراسیون ایران صادر شد. محرومیت مادام العمر برای گئورگی ایوانف، سرمربی بلغارستانی تیم و محسن داودی به همراه 8 حکم محرومیت دو ساله برای سایر وزنه برداران و البته یک جریمه نقدی سنگین که از بیت المال رفت. البته فدراسیون جهانی در ابتدا گفته بود اگر ایران این پول را ندهد از بازیهای آسیایی 2006 دوحه هم محروم خواهد شد اما بعدها با رایزنی های صورت گرفته این پول در چند قسط سالیانه پرداخت شد و تسویه مکامل آن به دوران ریاست حسین رضازاده، که خودش سال 2006 در اردوی تیم ملی حضور داشت، رسید.

کمیته 3 نفره مجلس

ارگان های زیای درگیر پرونده دوپینگ وزنه برداری شدند؛ از نهاد ریاست جمهوری گرفته تا مجلس، سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک. در وا قع از همان روز اول همه دنبال این بودند که بفهمند عامل اصلی دوپینگ چه کسی بود؟ در همان قدم اول کمیته ای سه نفره با حضور اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس تشکیل شد تا رفت و آمدها به ساختمان بهارستان آغاز شود. در کمتر از دو هفته بالغ بر 10 نفر از مسوولان ورزش کشور و تعداد زیادی کارشناس از جمله مسوولان مرتبط با فدراسیون وزنه‌برداری فراخوانده شدند تا نقطه نظرات خود را بیان کنند.

دکتر جواد آرین‌منش، حجت‌الاسلام‌ سیدمحمدرضا میرتاج‌الدینی و حجت‌الاسلام سید جلال یحیی‌زاده اعضای کمیته بررسی دوپینگ در وزنه برداری بودند. یحیی زاده در پایان یکی از همین نشست ها از بدبینی فدراسیون وزنه برداری نسبت به ایوانف حرف زد و گفت: در خصوص بحث دوپینگ، مرادی رییس فدراسیون وزنه‌برداری عنوان کرد که نسبت به ایوانف از قبل نیز شک و تردیدهایی وجود داشته و گزارشی نیز از سوی فدراسیون به مسوولان بالا داده شده بود؛ ولی مورد توجه قرار نگرفته بود!

خود مرادی هم در مصاحبه هایش این را گفت که اصلا راضی به بازگشت دوباره ایوانف نبوده و این کار با نظر کمیته ملی المپیک صورت گرفت. اما سوای قصور ایوانف، در همان جلسات نخست رسیدگی، یک ادعای دیگر هم مطرح شد؛ اینکه شاید جدا از مراقبت‌ها و بحث مبارزه با دوپینگ، این اتفاق براساس یک برنامه‌ریزی و اطلاعاتی که از داخل به وادا داده‌اند رخ داده است؛ موضوعی که با گذشت 14 سال هنوز هم کسی نمی تواند با قطعیت درباره اش حرف زد.

مکمل‌ها آلوده نبود

همان ابتدا که خبر دوپینگ دسته جمعی در وزنه برداری رسانه ای شد، ایوانف مسوولیت دوپینگ اعضای تیم را پذیرفت و به آلوده بودن مکمل های غذایی اشاره کرد. اما واقعیت این است که مکمل ها اصلا آلوده نبود. یکی از اعضای تیم ملی که اسمش در میان نفرات دوپینگی هم بود، در این باره به جام جم گفت: ایوانف بدن های ما را تا دو هفته قبل از اعزام بدون دارو نگه داشته بود اما با این رویکرد که سطح رکوردها در دومنیکن پایین است و علاوه بر رضازاده چند دیگر هم می توانند روی سکو بروند، از داروی ورجین استفاده کرد تا رکوردهایمان در آستانه مسابقه کمی بالاتر برود. داروی ورجین 5 روز در بدن می ماند. اتفاقا ایوانف اصرار داشت در آن مقطع اردوی تیم ملی به یکی از شهرستان ها منتقل شود تا اگر ماموران وادا آمدند، مشکلی پیش نیاید. ایوانف قبل از آن برنامه ریزی کرده بود برای برپایی اردوی تیم ملی در کلمبیا که آن اردوها با کارشکنی های بسیاری مواجه شد و در نهایت ویزای کلمبیا صادر نشد. همین اتفاقات ایوانف را کمی برآشفته کرده بود.

اتفاقا سعید آذری، قهرمان اسبق وزنه برداری ایران که آن زمان مدیرعامل باشگاه ذوب آهن بود، به همین نکته اشاره کرد: «مقصر واقعی کسانی هستند که اردوی تیم وزنه‌برداری در کلمبیا را لغو کردند، اطمینان دارم که اگر در آن اردو از وزنه‌برداران تست دوپینگ گرفته می‌شد، تست تمامی آنها منفی می‌شد چرا که ایوانف کارش را بلد بود و بی‌تردید طبق برنامه‌ریزی وی می‌توانست تا اردوی کلمبیا ورزشکاران را به شرایط مناسب برساند.»

سفری که لغو نشد!

فردای روزی دوپینگ 9 وزنه بردار مثبت اعلام شد، علی مرادی رئیس وقت فدراسیون وزنه برداری همراه با یوردان گئورگی ایوانف راهی دومنیکن شدند تا با حضور در محل برگزاری نشست هیات رییسه فدراسیون جهانی، مشکل بوجود آمده را حل کنند. در روزهای بعد 8 نفر دیگر هم به جمع مسافرات دومنیکن اضافه شدند تا تیمی که فقط حسین رضازاده را در ترکیب خود داشت با کاروانی 11 نفره در سانتادومینگو حاضر باشد. این سفرها انتقادهای بسیاری را از سوی نمایندگان مجلس به همراه داشت و کار را به صحن علنی هم کشیده شد. به دنبال این جنجال ها، کیومرث هاشمی،‌ رییس مرکز توسعه‌ ورزش قهرمانی طی نامه‌ای به فدراسیون وزنه‌برداری از مرادی خواست تا هر چه زودتر همراهان تیم به کشور بازگردند. نامه ای که البته بی اثر بود و این کاروان بلند بالا، طبق برنامه زمانبندی شده قبلی، پس از پایان رقابتهای فوق سنگین، سانتادومینگو را به مقصد تهران ترک کردند. هنوز هم خیلی ها نمی فهمند چرا بعد از آن فاجعه، 10 همراه، یک وزنه بردار را برای سفر به دومنیکن همراهی کردند!

شکاف میان کمیته ملی المپیک و فدراسیون

نامه کمیته ملی المپیک به علی مرادی و دستور برای بازگشت از دومنیکن، فقط گوشه ای از شکاف ایجاد شده میان کمیته و فدراسیون بود. این دو نهاد از همان زمان که بحث حضور بازگرداندن ایوانف به ایران رد سال 2004 مطرح شد با هم اختلاف نظر داشتند. به عنوان نمونه نصرالله دهنوی ناظر وقت کمیته ملی المپیک در وزنه برداری، آن زمان در گزارش های خود بارها ابراز ناراحتی کرده بود از این که ایوانف، سرمربی بلغاری تیم، از حضور وی در اردوی تیم ملی ممانعت کرده است. این موضوع را علی کفاشیان که در آن مقطع دبیرکل کمیته ملی المپیک بود، تائید کرد. کفاشیان که در رابطه با دوپینگ وزنه برداری بارها به مجلس احضار شده بود این موضوع را به نمایندگان مجلس هم منتقل کرد که ناظر کمیته ملی المپیک (دهنوی) همیشه با ناراحتی گزارش‌هایش را می‌داد و به خاطر رفتار سرمربی بلغاری، که او را به داخل اردو راه نمی داد، دلخوری هایی داشت! کفاشیان این را هم گفته بود که؛ «روش کار ایوانف به گونه‌ای بود که اعضای خود فدراسیون حق ورود به حیطه‌ کاری وی را نداشته‌اند و این موضوعی است که باید فدراسیون پاسخگوی آن باشد.»

سرانجام مرادی برکنار شد

چهل روز پس از مثبت شدن نمونه دوپینگ 9 وزنه بردار ایرانی اتفاقی که همه انتظارش را می کشیدند افتاد و سرانجام بهرام افشارزاده، با حکم محمد علی آبادی، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی به عنوان سرپرست ریاست فدراسیون وزنه برداری منصوب و جایگزین علی مرادی شد. در حکمی که روز 11 آبان 85 امضا شد، یک بند مهم قید شده بود که حتما در دستور کار رئیس جدید قرار بگیرد؛ «سالم‌سازی محیط و مبارزه جدی با پدیده‌ شوم دوپینگ و قرار دادن شعار ورزش پاک در سرلوحه‌ی امور.»

مرگ به انبوه...

از امید ناییج پرسیدیم اگر آنروز به نحوی از اردو خارج می شدید و یا تست دوپینگ نمی‌دادید چه اتفاقی می‌افتاد. آیا اصلا امکانش بود؟: «اگر خودمان را دور از چشم ماموران وادا نگه می داشتیم این امکان وجود داشت که از اردو خارج شویم. آن زمان شاهین نصیری نیا یک زانیتا داشت و من حتی به شاهین گفتم بیا با چند نفر از بچه ها از اردو خارج شویم. اما چون نمی دانستیم چه اتفاقی قرار است در ساعات آینده بیفتد، همه اش به این فکر می کردیم که اگر از اردو برویم و فدراسیون به نحوی مساله حضور ماموران وادا را حل کنند، آنوقت این ماییم که به دلیل ترک اردو اخراج می شویم. ایوانف با توجه به اینکه می خواست شرایط بدنی ملی پوشان را به ساعت دومنیکن تنظیم کند، تمرین صبحگاهی را تمرین کرده بود و برای ما یک جلسه تمرین در ساعت 12 شب تا بامداد گذاشته بود. برنامه این بود که نیمه شب بخوابیم. صبح برای صبحانه بیدار شویم و دوباره استراحت کنیم تا برای تمرین بعدازظهر و شب آماده شویم. آن روز صبح همه رفتیم سالن غذاخوری، صبحانه خوردیم و برگشتیم به اتاق هایمان. من می خواستم بخوابم که صدای ماموران وادا را از پنجره شنیدم. آنها سعید علی حسینی را در رستوران دیده بودند و داشتند با او صحبت می کردند. بعد هم برخواه رفت تا ببیند داستان از چه قرار است. کم کم همه متوجه حضور ماموران وادا شدند. ایوانف یک به یک می آمد و در اتاق ها را می زد. من که در را باز کردم گفت بیا برای آزمایش. گفتم؛ «مستر ایوانف من می توانم آزمایشم را عوض کنم. اجازه می دهی؟» که ایوانف در جواب گفت؛ «اگر می توانی این کار را بکن.» این را که شنیدم ترس تمام وجودم را گرفت و متوجه شدم قضیه جدی است. همانجا به پدرم زنگ زدم تا برایم کاری بکند. گفتم ماجرا اسن است و ماموران وادا سرزده آمده اند اردوی تیم ملی. پدرم پرسید؛ «فقط از تو می خواهند تست بگیرند؟» که من گفتم «نه! از همه» جمله پدر خدابیامرزم تا همیشه به خاطر دارم. او به من گفت: «پسر جان مرگ دسته جمعی عروسیه! اگر از همه قرار است تست بگیرند تو هم برو و تستت را بده.»

بله! می گویند فخرالدین اسعد گرگانی اولین کسی بود که ضرالمثل «مرگ به انبوه، جشن است» را وارد ادبیات ما کرد، اما اینجا و در کمپ تیم های ملی وزنه برداری «مرگ انبوه»، جشن نبود. یک عزای عمومی بود.

برچسب ها: مرگ دسته جمعی ، عروسی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز