پایان پردهنشینی موسوی خوئینیها؟ /سکوت شورای عالی طولانی شد
سیدمحمد موسوی خوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز اخیرا در یک نامه سرگشاده ایده مشارکت نکردن در انتخابات را نقد کرده و معتقد است با وجود مشکلاتی که بر سر راه انتخابات وجود دارد اصلاحطلبان حتما باید در انتخابات شرکت کنند. دبیرکل مجمع روحانیون مبارز به مخالفان و منتظران سقوط جمهوری اسلامی توصیه کرده است که راه اصلاح گری پیشه کنند.
در ادامه این نامه، موسوی خوئینیها با نقد شرکت نکردن در انتخابات میپرسد: «آیا نباید به همین علت در انتخابات مشارکت فعال داشت تا هرچه بیشتر این رفتارها و دخالتهای ناروا آشکار شود و ملت را به تصمیمی مناسب برساند؟ اگر دیگران مرتکب رفتارهای ناصواب و دخالتهای ناروا شدهاند، چرا ما صحنه را ترک کنیم؟ آیا عرصه را ترک میکنید تا معلوم نشود که آنان چه بر سر انتخابات میآورند؟
وضعیت نامشخص اصلاحطلبان و شورای سیاستگذاری آنها
موسوی خوئینیها که در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران رهبری دانشجویان پیروی خط امام را به عهده داشت از شخصیتهای محوری در جریان چپ سنتی و جناح اصلاحطلب به شمار میرود تا جایی که برخی او را پدر معنوی جریان اصلاحات میخوانند. نامه موسوی خوئینیها در حالی منتشر شده است که اصلاحطلبان در اسفند سال گذشته برخلاف سه انتخابات گذشته نصفه و نیمه وارد میدان شدند و اکنون با ورود به نیمه دوم سال ۹۹ هنوز تصمیم اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات مشخص نیست. تحلیلها حاکی از پیش بینی مشارکت پایین در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم است و بنا به تحلیلها حتی اگر اصلاحطلبان در انتخابات آینده کاندیدا معرفی کنند شانس پایینی برای پیروزی دارند.
شورای عالی سکوت
در این میان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که چند سال پیش تاسیس شد تا هدایت جریان اصلاحطلب را برعهده بگیرد درباره شرکت در انتخابات آینده سکوت کرده است. این شورا البته در طی سالهای اخیر با انتقادات زیادی نیز روبهرو بوده است. به ویژه آنکه محمدرضا عارف، رئیس این شورا ریاست فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس دهم را برعهده داشت اما برخلاف قبل از ورود به مجلس چهرهای ساکت و خنثی از خود به نمایش گذاشت. حتی صحبتهایی از جایگزین شدن یک نهاد دیگر با جای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مطرح شده است.
مجمعی که بینفوذ شد
مجمع روحانیون مبارز در سال ۱۳۶۶، در آستانه انتخابات مجلس سوم با انشعاب روحانیون چپگرا به رهبری مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینیها از جامعه روحانیت مبارز تأسیس شد و توانست پیروز انتخابات مجلس شود. اما رفته رفته با ردصلاحیت بسیاری از کاندیداهای مجمع روحانیون نفوذ خود را در دستگاه های حاکمیتی از دست داد تا آنکه در سال ۷۶ محمد خاتمی عضو این تشکل سیاسی به ریاست جمهوری رسید.
از سوی دیگر مجمع با شکل گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت دیگر نفوذ سیاسی سابق را نداشت. اما در آستانه دهه ۹۰ مجمع روحانیون با نقش حمایتی که برای اصلاحطلبان ایفا کرد دوباره مورد توجه قرار گرفت البته با محوریت سیدمحمد خاتمی.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت بعد از انتخابات ۸۸ منحل اعلام شده بودند و بسیاری از فعالان سیاسی اصلاحطلب در عرصه حضور نداشتند. دعوت به حضور در انتخابات ۹۲، حمایت از نامزدی مرحوم هاشمی رفسنجانی و بعد حسن روحانی در انتخابات ۹۲، تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با تصمیم خاتمی و تَکرارهای او نمونهای از نقش تمام کنندگی مجمع روحانیون در دهه ۹۰ بود.
بازگشت موسوی خوئینیها به سیاست ورزی؟
با بیتکلیفی فعالان سیاسی اصلاحطلب و مواضع متناقض درباره حضور در انتخابات ۱۴۰۰ به نظر میرسد پردهنشینی هایی مثل موسوی خوئینیها صدای زنگ خطر را شنیده و میخواهند وارد میدان شوند. نامه اخیر موسوی خوئینیها حال میتواند بازگشت او به سیاست و تلاش برای بسیج نیروهای خط امامی را تداعی کند. البته در هر دورهای گمانه زنیهایی برای حضور دوباره موسوی خوئینیها در سیاست مطرح شده بود اما این بار جدیتر به نظر میآید.
اصلاحطلبان برای حضور در صحنه دست باز میخواهند
ناگفته پیداست که روح حاکم بر نامه موسوی خوئینیها ایجاد تغییر و تحول در نظام سیاسی اما از درون حاکمیت است. او در همان ابتدای نامه اش تکلیف خود را با مخالفان جمهوری اسلامی مشخص میکند، و در جای جای نامه خود با نقدهایی به برخی دستگاه های رسمی و غیر رسمی از نخبگان سیاسی میخواهد بار دیگر مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند. او صراحتا معتقد است اگر اصلاحطلبان در انتخابات شکست بخورند این شکست به پای جریان سیاسی متبوع او نیست بلکه به ضرر مخالفان داخلی این جریان است. با وجود آنکه نامه موسوی خوئینیها خطاب به اصلاحطلبان نوشته شده است، اما حاوی این پیام برای جریان مقابل است که اصلاحطلبان درون کماکان خود را درون نظام میدانند و معتقد به حضور حداکثری در انتخابات هستند.
موسوی خوئینیها جریان اصلاحات و دیگران را درون یک کشتی میداند که اگر قرار باشد به همجناحی هایش آسیب برسد کل کشتی لطمه خواهد دید. از این رو از نامه او میتوان فهمید برای آنکه اصلاحطلبان دوباره بتوانند مردم را به حضور در پای صندوق های رای دعوت کنند باید دست بازی داشته باشند و با وجود محدودیتها چنین چیزی میسر نخواهد بود. یک گشایش سیاسی که یک سر آن می تواند به شورای نگهبان و تغییر در نگاهش در بررسی صلاحیت کاندیداهای این جریان ختم شود.
لیدرها وارد میشوند؟
در وضعیتی که شورای عالی سیاستگذاری به عنوان یک لیدر جمعی به حاشیه رفته اگر موسوی خوئینیها تصمیم به حضور دوباره در سیاست داشته باشد، میتواند لیدری فردی را پررنگ کند. اما شاید با وضعیتی که بین جریان اصلاحطلب و بدنه اجتماعی آنها فاصله افتاده یک فرد یا لیدر به تنهایی نمی تواند تعیین کننده باشد، چه بسا بعد از موسوی خوئینیها سایر لیدرهای پرده نشین نیز در ماه های منتهی به انتخابات پرده را پس بزنند و وارد صحنه شوند. با این حال باید دید نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز چه تصمیمی خواهند گرفت. اینکه به اصلاحطلبان مجال حضور داده میشود یا نه منوط به این است جدی گرفتن یا نگرفتن نامه موسوی خوئینی هاست.