از ناطق نوری تا حزب كارگزاران و عارف | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۱
کد خبر: ۴۴۶۰۰۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۹
در حالی که تکاپوی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به گذشته کمتر است برخی از طیف‌های جریان اصلاحات دوباره موضوع پارلمان اصلاحات را مطرح کرده اند. طرحی که در گذشته نیز مطرح شده بود اما راه به جایی نبرده بود. از سوی دیگر رسانه‌های اصولگرا مدعی هستند حزب کارگزاران سازندگی به دنبال اقناع احزاب اصلاح‌طلب برای اجماع روی اسحق جهانگیری یا محسن هاشمی‌رفسنجانی هستند.این در حالی است که اخبار ضد ونقیضی از آغاز به کار پنهانی ستاد انتخابات محمدرضا عارف نیز به گوش می‌رسد و برخی اصلاح‌طلبان به دنبال اجماع روی محمد رضا عارف معاون اول دولت اصلاحات هستند.در این زمینه نقش سه حزب اتحاد ملت،اعتماد ملی و کارگزاران سازندگی در تصمیم سازی و تصمیم گیری برای آینده جریان اصلاحات تعیین کننده خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این این موضوعات با دکتر غلامرضا انصاری عضو ارشد حزب اتحاد ملت گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.

در حالی که تکاپوی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به گذشته کمتر است برخی از طیف‌های جریان اصلاحات دوباره موضوع پارلمان اصلاحات را مطرح کرده اند. طرحی که در گذشته نیز مطرح شده بود اما راه به جایی نبرده بود. از سوی دیگر رسانه‌های اصولگرا مدعی هستند حزب کارگزاران سازندگی به دنبال اقناع احزاب اصلاح‌طلب برای اجماع روی اسحق جهانگیری یا محسن هاشمی‌رفسنجانی هستند.این در حالی است که اخبار ضد ونقیضی از آغاز به کار پنهانی ستاد انتخابات محمدرضا عارف نیز به گوش می‌رسد و برخی اصلاح‌طلبان به دنبال اجماع روی محمد رضا عارف معاون اول دولت اصلاحات هستند.در این زمینه نقش سه حزب اتحاد ملت،اعتماد ملی و کارگزاران سازندگی در تصمیم سازی و تصمیم گیری برای آینده جریان اصلاحات تعیین کننده خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این این موضوعات با دکتر غلامرضا انصاری عضو ارشد حزب اتحاد ملت گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.

به گزارش روز نو :ساز و کار تصميم گيري در جريان اصلاحات به چه مرحله اي رسيده و اصلاح‌طلبان چه آلترناتيوي براي شوراي عالي سياستگذاري در نظر گرفته‌اند؟

تجدد و توسعه لازمه حرکت رو به جلوي يک جامعه است.دسترسي به توسعه نيز نياز به بستري آزاد براي رقابت گروه‌هاي سياسي و اقتصادي دارد.توسعه آمرانه در جامعه سبب عبور از خودکامگي و به رسيدن به خودسري خواهد شد.در تحقق خودسري فرايند مشورت نخبگان و طبقات اجتماعي از بين خواهد رفت و نهادهاي انتخابي بي روح و بي اثر خواهد شد.نکته ديگر اينکه نخبگان جامعه بايد نسبت به آينده اميدوارباشند تا بتوانند در تصميم سازي ها و سياست گذاري ها نقش موثري داشته باشند.بازگشت به قانون و تضمين ثبات قانوني در اجرا لازمه اين اميدواري است.تقويت نهادهاي انتخابي،احزاب،تشکل‌هاي مدني و مجلس بستر خردمندي و استدلال را در درون جامعه افزايش مي‌دهد و زمينه تحقق نظام سياسي پايدار را به وجود مي‌آورد.واقعيت اين است که انتخابات مجلس يازدهم و مرحله دوم اين انتخابات در هفته گذشته نشان داد که مشارکت مردم در صحنه تصميم گيري به حضور حداقلي رسيده است.به همين دليل نيز عدم تحرکت اجتماعي و نااميدي را در بستر اجتماعي ظهور و بروز داد.شرايط به شکلي بود که در شهري مانند کرج که در حدود سه ميليون نفر جمعيت دارد و يک ميليون و هفتصد هزار نفر واجد شرايط است منتخب اين شهر با رأيي در حدود سيزده هزار نفر وارد مجلس شد.اين ميزان آرا بيانگر حضور يک درصدي مردم در پاي صندوق‌هاي رأي است. بدون ترديد اين اتفاق يک زنگ خطر جدي براي مردم سالاري در بستر اجتماعي است.

اين ميزان مشارکت به چه معناست و چه پيامدهايي دارد؟

مهم ترين پيامد اين اتفاق تحت الشعاع قرار گرفتن مفهوم مردم سالاري است. اين در حالي است که نمايندگان مجلس به دنبال طرح‌هايي هستند که شبکه‌هاي اجتماعي را محدود کنند. از سوي ديگر در طرح اصلاح قانون انتخابات برخي محدوديت‌هاي جديد براي رئيس جمهور در نظر گرفته شده که اختيارت کنوني وي را نيز محدودتر خواهد کرد.در چنين شرايطي نقش انتخابات و نقش مردم به حداقل خود خواهد رسيد. در چنين شرايطي نهاد انتصابي شوراي نگهبان از قدرت بيشتري نسبت به نهادهاي انتخاباتي مانند مجلس، رياست جمهوري و شوراهاي شهر پيدا خواهد کرد.به صورت طبيعي در چنين شرايطي امکان تزريق اميد به پيکره جامعه و تأثيرگذاري مردم به سرنوشت خود به حداقل ممکن خواهد رسيد.با توجه به رشد و بالندگي جامعه و نسل جديدي که به اطلاعات و اخبار تسلط دارد و از نظر علمي‌در حد بالايي قرار دارد بايد ساز وکاري فراهم شود که چراهاي بزرگي که در ذهن جوان ايراني شکل گرفته به صورت دقيق پاسخ داده شود.اگر به اين چراها پاسخ مناسب داده نشود امکان حضور اين جوانان در عرصه تصميم گيري و انتخابات به حداقل ممکن خواهد رسيد. واقعيت اين است که در شرايط کنوني نهادهايي که مي‌توانند به اين چراها پاسخ بدهند و زمينه تحرک واميد اجتماعي را افزايش بدهند حرکتي انجام نداده اند و نسبت به اين مسأله بي تفاوت هستند. بدون شک اگر اين وضعيت ادامه داشته باشد در انتخابات رياست جمهوري سال هزار و چهارصد نيز شاهد يک مشارکت حداقلي از مردم خواهيم بود.

در چنين شرايطي جريان اصلاحات چه چشم اندازي براي خود ترسيم خواهد کرد؟

تا زماني که وضعيت جامعه به همين صورت باشد و يأس و نااميدي در بين اقشار مختلف مردم وجود داشته باشد هر تصميمي‌که جريان اصلاحات بگيرد و هر رويکردي که در دستور کار خود قرار بگيرد موثر نخواهد بود.بايد قبل از تصميم سازي و تصميم گيري اصلاح‌طلبان براي حضور در انتخابات رياست جمهوري آينده روزنه‌هاي اميدي براي بازگشت به قانون و بازگشت به دموکراسي و رويکردهاي دموکراتيک را در جامعه شاهد باشيم. در چنين شرايطي اصلاح‌طلبان حضور موثري در انتخابات خواهند داشت.

مطرح کردن مجدد پارلمان اصلاحات در شرايط کنوني با چه هدفي صورت گرفته است؟ از ديدگاه شما فوايد و مضرات پارلمان اصلاحات چيست؟آيا با اين طرح موافقيد؟

پارلمان اصلاحات شعار قشنگي است که تحقق آن عملأ امکان پذير نيست.با توجه به ساختار تشکل‌هاي سياسي و عدم توسعه عمودي و افقي احزاب در بستر اجتماعي اگر پارلمان اصلاحات نيز دردستور کار قرار بگيرد به نظر مي‌رسد با توجه به بعد مسافت و دشواري‌هايي که براي کنش گري سياسي در ايران به وجود آمده امکان شرکت گسترده در پارلمان براي همه ميسر نباشد. اگر فرض بگيريم پارلمان اصلاحات نيز شکل بگيرد باز همان هيأت رئيسه و کساني که در رأس اين پارلمان قرار مي‌گيرند تصميم گيران نهايي خواهند بود.در چنين شرايط امکان تحقق مطالبات طبقات مختلف جامعه وجود نخواهد داشت.در گذشته در بين اصولگرايان نيز چنين مسأله اي مطرح شد که در نهايت به سازوکار «جمنا» رسيد.اين وضعيت در جريان اصلاحات در دهه شصت و قبل از انتخابات مجلس پنجم نيز شکل گرفت و عملأ نتوانست به اهداف خود دست پيدا کند. در نتيجه اين رويکرد در دو جريان سياسي کشور يعني اصولگرايي و اصلاح‌طلبي وجود داشته و تلاش هايي صورت گرفته اما در هر دو مورد با موفقيت همراه نبوده است. نکته ديگر اين طرح چنين مسائلي با فرصت حداقلي که پيش روي اصلاح‌طلبان تا انتخابات رياست جمهوري وجود دارد عملأ امکان پذير نيست. به همين دليل اصلاح‌طلبان بايد به دنبال ايده‌هاي ديگري باشند.

طرح قانون اصلاح انتخابات که توسط اصولگرايان در مجلس دنبال مي‌شود چه پيامدهايي در انتخابات دارد؟آيا اين طرح مي‌تواند نواقص قوانين انتخابات را مترفع کند؟

طرحي که توسط اصولگرايان در مجلس مطرح شده تنها سايز لباس و يا شکل کلاه و عمامه رئيس جمهور را مشخص نکرده است. اين طرح بسياري از مسائل که مردم بايد تشخيص بدهند و برعهده مردم بوده را بر عهده شوراي نگهبان قرار داده است. بدون ترديد تصويب اين طرح مي‌تواند نااميدي بيشتر را در بستر اجتماعي به وجود بياورد.در چنين شرايطي مشارکت حداقلي که در انتخابات مجلس يازدهم نيز وجود داشت کاهش بيشتري پيدا خواهد کرد.اگر قرار است مشارکت مردم در انتخابات افزايش پيدا کند به جاي اين گونه اقدامات بايد کف و سقف اختيارات ريييس جمهور توسط نظام مشخص شود. در چنين شرايطي براي مردم مشخص خواهد شد که اختيارات رئيس جمهوري که به وي رأي مي‌دهند به چه ميزان است و در چه زمينه‌هايي مي‌توان تصميمات تعيين کننده بگيرد.اگر اين مسأله مشخص شود دولت منتخب نيز در چارچوب اختياراتي که مشخص شده فعاليت خواهد کرد و براساس همين اختيارات نيز به مردم وعده و قول خواهد داد.اين اختيارات بايد به شکلي باشد که نظام سياسي عملي شدن آن را تضمين کند.تنها در چنين شرايطي است که در پايان عمر دولت مي‌تواند نسبت به عملکرد و شعارها و وعده هايي که به مردم داده پاسخگو باشد.

مواضــع احــزاب تأثيــرگذار جريان اصلاحات(اتحاد ملت،اعتماد ملي و کارگزاران)در باره چشم انداز پيش روي اصلاحات در چه نقاطي به هم نزديک و در کجا از هم فاصله مي‌گيرد؟

تا تضميني براي برگزاري يک انتخابات آزاد و بازگشت به قانوني وجود نداشته باشد اگر احزاب تأثيرگذار جريان اصلاحات قوي ترين فرد اصلاح‌طلب را نيز به عنوان گزينه نهايي خود معرفي کنند با توجه به محدوديت‌هايي که وجود دارد به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد.شرايط سياسي کشور در سال‌هاي اخير به شکلي پيش رفته که دولت منتخب مردم به دليل موانعي و محدوديت‌هايي که وجود دارد نمي‌تواند برنامه‌هاي خود را اجرا کند. در چنين شرايطي پاسخگويي به مردم نيز صخت و دشوار خواهد شد و مردم اميدواري خود را از دست خواهند داد.تنها راهي که مي‌تواند ميزان مشارکت مردم در انتخابات را افزايش بدهد و شرايط را فراهم کند که مردم با انگيزه در انتخابات شرکت کنند اين است که مشخص شود رئيس جمهوري که انتخاب مي‌کنند داراي تصميمات تعيين کننده است و مي‌تواند در مقابل مشکلات اقتصادي و تحريم هايي که امروز کشور را تهديد کند تصميماتي اتخاذ کند که راهگشا و کاربردي باشد.

چرا در حالي که اصولگرايان گزينه‌هاي خود را در معرض سنجش افکار عمومي‌قرار مي‌دهند اصلاح‌طلبان در سکوت فرو رفته اند و برخلاف گذشته تکاپوي انتخاباتي ندارند؟

با توجه به مه آلود بودن فضاي سياسي کشور و اينکه هيچ تضميني براي اصلاح‌طلبان در راستاي عبور گزينه‌هاي مورد نظرآنها از کانال شوراي نگهبان تکاپوي اصلاح‌طلبان نيز کاهش پيدا کرده است. در مقابل اصولگرايان با چنين چالشي مواجه نيستند و به همين دليل تحرک بيشتري در فضاي سياسي از خود نشان مي‌دهند.شرايط به شکلي است که برخي از اصولگرايان به‌رغم داشتن شائبه‌هاي اقتصادي و اجتماعي از فيلتر نهادهاي نظارتي عبور مي‌کنند. نمونه بارز اين قضيه در انتخابات مجلس يازدهم وجود داشت که برخي از اصولگرايان در عين حالي که داراي پرونده‌هاي اقتصادي يا اخلاقي بودند اما مجوز حضور در انتخابات را پيدا کردند و در شرايط کنوني در مجلس حضور دارند.هنوز اين اميد بالقوه در جريان اصلاحات به وجود نيامده که آيا گزينه‌هاي اين جريان مي‌توانند از فيلتر شوراي نگهبان عبور کنند يا خير. به همين دليل نيز انگيزه اي براي فعاليت سياسي در بين اصلاح‌طلبان وجود ندارد و يا اگر دارد نسبت به گذشته کمتر است.

آيا اصلاح‌طلبان به دنبال به صحنه کشاندن آقاي ناطق نوري به انتخابات هستند؟ ديدگاه شما درباره حضور ايشان در انتخابات چيست؟

آقاي ناطق نوري تا آنجا که بنده مطلع هستم انگيزه‌اي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري ندارند. در شرايط کنوني ايشان به فعاليت‌هاي فرهنگي و حوزوي روي آورده‌اند. با اين وجود اگر آقاي ناطق نوري وارد صحنه شوند روزنه‌هايي از اميد به وجود خواهد آمد و ايشان مي‌توانند به کانديداي حداکثري جريان اصلاحات تبديل شود.اين در حالي است که آقاي ناطق نوري در بين اصولگرايان معتدل و منطقي نيز داراي پايگاه است. به همين دليل حضور ايشان مي‌تواند يک نقطه کانوني اجماع ساز بين جريان اصلاحات و اصولگرايان معتدل به وجود بياورد. در چنين شرايطي احتمال پيروزي ايشان در انتخابات بسيار بالا خواهد رفت.

برخي رسانه‌هاي اصولگرا مدعي هستند کارگزاران سازندگي به دنبال اقناع جريان اصلاحات براي حمايت از جهانگيري هستند. آيا اين موضوع صحت دارد؟ تحليل جنابعالي از رفتارشناسي حزب کارگزاران در مقطع کنوني چيست؟

دوستان ما در حزب کارگزاران سازندگي معتقد به حضور در انتخابات حتي در شرايط حداقلي هستند. اين وضعيت در انتخابات مجلس يازدهم نيز وجود داشت و در شرايطي که اکثريت نزديک به مطلق گزينه‌هاي جريان اصلاحات توسط شوراي نگهبان ردصلاحيت شده بودند حزب‌کارگزاران سازندگي اقدام به ارائه ليست انتخاباتي کرد. متأسفانه مردم نيز به اين ليست اقبال خوبي نشان ندادند. در شرايط کنوني نيز با توجه به مواضع اعضاي ارشد اين حزب احتمال حضور اين حزب تحت هر شرايطي در انتخابات رياست جمهوري آينده قابل پيش بيني خواهد بود.

نقش آقاي عارف در آينده جريان اصلاحات چيست؟آيا ايشان امکان تبديل شدن به گزينه اجماع ساز جريان اصلاحات را دارد؟

با توجه به عملکرد آقاي عارف و فراکسيون اميد در مجلس دهم اگر آقاي‌عارف قصد تأثيرگذاري در مناسبات دروني جريان اصلاحات دارند يا بايد حزب مستقل تشکيل بدهند و يا اينکه به صورت فعالانه با احزاب موجود جريان اصلاحات وارد گفت وگو و مذاکره شوند. تنها در چنين شرايطي اين احتمال وجود دارد که ايشان بتوانند در انتخابات آينده مورد حمايت احزاب اصلاح‌طلب قرار بگيرند.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز