شعار و شعارزدگي از معضلات اصلي کشور ما در بحبوحه نزديکي به انتخابات است بهطوري که برخي فکر ميکنند با شعارهاي پوپوليستي ميتوانند مردم را پاي صندوقهاي راي بياورند. اين در حالي است که پس از انتخابات مجلس در اسفند سال پيش به گفته کارشناسان و سياسيون عزم جدي براي بازگشت مردم پاي صندوقهاي راي نياز است که اين مهم پيگيري عوامل متعددي را از سوي مسئولان ميطلبد. در همين رابطه با حجتالاسلام هادي غفاري، عضو جبهه نيروهاي خط امام(ره) به گفتوگو پرداخته است که در ادامه ميخوانيد.
از معضلات مهم اخير کشور فاصله بين دولت و ملت است؛ علت اين فاصله و افزايش آن را در چه عواملي ميدانيد؟
به گزارش روز نو :يکي از مشکلات عمدهاي که در حال حاضر شاهد آن هستيم و طي سالهاي اخير هم شدت گرفته عدمپاسخگويي برخي مقامات و برخي نهادها در داخل کشور است، به طوري که شايد بيشتر تصميمات خارج از اختيارات رئيسجمهور يا نهادهاي اجرايي باشد، اما موازيها که از تصميمگيرندگان هستند هيچگونه وجهه بيروني ندارند و عملا رئيسجمهور مقصر شناخته ميشود. در اين راستا هيات دولت را عامل مشکلات کشور ميدانند در صورتي که سنگاندازيها موجبات وضع فعلي را فراهم کرده است. همه اين موارد در کنار هم فاصله بين دولت- ملت و دولت- حکومت را بيشتر ميکند و شکاف جامعه روز به روز افزايش مييابد.
با اين اوصاف چه راهکاري را پيشنهاد ميکنيد؟
کساني که در کشور نقد ميکنند و قلم بر نقد دارند، نبايد رنجديده شوند، ما همه خودي هستيم و هيچ وابستگياي به بيگانگان نداريم. ملت فقط براي مشکلاتي که با آنها دست و پنجه نرم ميکنند، پاسخ ميخواهند. چرا برخي در کشور هستند که نميتوان به هيچ طريقي آنها را پاسخگو کرد؟ اگر پيشرفت و توسعه کشور را ميخواهيم بايد هرکس، در هر جايگاهي به نقد و بررسي از طريق مردم کشانده شود و به آنها پاسخگو باشد.
مجلس شوراي اسلامي از نهادهاي مهم و مردمي در هر کشوري مــحسوب ميشود، اما با توجه به انتخابات 98 توقعات از نهاد پارلمان پايين آمده است. مجلس چه نقشي در شکاف بين مردم و حکومت دارد؟
اگر نمايندگان ما باسابقه و ريشهدار باشند، درک دقيقي از انقلاب داشته باشند و به مجلس بيايند، چنين مجلسي قطعا گرهگشا خواهد بود و ميتوان آن را مجلسي مردمي نام نهاد. بديهي است که برخي سليقهاي عمل ميکنند و انتخابات در برهههاي مختلف برگزار ميشود. شرايط امروز براي مردم و حتي دلسوزان نظام به حدي شده است که کوچکترين نقدي با پاسخ سخت مواجه ميشود و بسياري از دلسوزان کنار رفتهاند.
با اين حساب مشکلات امروز را ناشي از محدوديتها براي نقد و مردمي نبودن برخي نهادها ميدانيد؟
هر کشوري به اين دو بلا گرفتار شد همين ميشود که امروز هست. در اواخر دوره گذشته يکي از نمايندگان مجلس سخنراني کرد و گفت من ترسي از رد صلاحيت شدن ندارم و در دوره بعدي قصد کانديدا شدن ندارم و به همين دليل اين حرفها را ميزنم. اين براي کشور خوب نيست.
تاثير حضور نيروهاي دلسوز انقلاب بر اين روند چيست؟ اگر نسبت به اين افراد اتــهامزنيها صورت نميگرفت ما چه شرايطي داشتيم و حضور افراد کارشناستر چه ميزان در بهبود شرايط ميتوانست موثر واقع شود؟
من مسئول حرفهاي خودم هستم و از جانب خودم حرف ميزنم. وقتي هادي غفاري در مجلس است و رئيسجمهور و وزير با هادي غفاري طرف است، هادي غفاري مو را از ماست بيرون ميکشد ولي وقتي مجلس از هادي غفاريها و از جناح من خالي ميشود همين خواهد شد که شده است.
وظيفه دولت در اين شرايط چيست؟
مشکل ما امروز دولت به اصطلاح در سايه است و به همين دليل هم دولت در برخي شرايط نميتواند خيلي مقتدر باشد؛ مگر اينکه وزرايي مقتدر داشته باشد و چنين وزرايي از دل مجلسي مقتدر بيرون ميآيند. دل من براي کشورم ميسوزد. من انقلاب و نظام را دوست دارم و حاضرم سر و تن و جانم را براي اين انقلاب بدهم ولي بايد بگويم که اگر مجلس نتواند به درستي از پس وظايف خود بربيايد دولت هم به همان وضع دچار ميشود. از طرف ديگر وقتي مجلس مردمي نباشد کسي که بر سر کار آمده است سعي ميکند خود را حفظ کند. در سالهاي اول انقلاب از طرف يکي از آقايان گفته شده بود که نان ما در دعواست. وقتي نهاد پارلمان هم از حداقل پشتيباني مردمي برخوردار است قطعا با تنازعات سياسي ميتواند در صدر اخبار بماند.
دولت اصلاحــات چــه ويژگيهايي داشته که هنوز هم به عنوان دولتي مناسب معرفي ميشود. آيا آن شــيوه، امروز ميتواند مشکلات کشور را حل کند؟
هر زماني شرايط خاص خود را ميطلبد. اگر مشکلات اساسي را حل کنيم، کشور آزاد و آباد ميشود. بازگشت به دوره اصلاحات معنايي ندارد. دنياي سياست، دنياي بازگشت نيست. اگر توسعه سياسي در کشور را اصل قرار بدهيم و بدانيم هر ايراني حق اظهارنظر دارد و نه فقط خوديها بلکه غيرخوديها نيز حق اظهارنظر دارند و مردم ايراني هستند و کشور خود را ميخواهند، شيوه درستي را در پيش گرفتهايم. مگر ما در کشور چقدر بيگانه داريم؟ تقسيم کشور به خودي و غيرخودي راهحل درستي نيست. از طرف ديــگر اصلاحطلبان بايد از ورود به انتخابات کرايهاي بپرهيزند. اگر دولتي اصلاحطلب بتواند بر سر کار بيايد و کــشور صددرصد به سمت اصلاحات قانوني برود در آن زمان اصلاحطلبان به صحنه ميآيند، در غيراينصورت تکرار سناريو 96 و حمايت از کانديدايي غــيراصــلاحطلب بيفايده است، ضمن اينکه اگر چنين شرايطي تکرار شود مــشارکت پــايين ميآيد.