«شرکتهای کاغذی صندوق بازنشستگی کشوری تعیین تکلیف میشوند»؛ این خبر از اسفند سال ۹۸ دستبهدست شد و حالا خبر قطعی آمده که این شرکتها منحل شدهاند. حسن تاجیک، معاون سرمایهگذاری و امور اقتصادی صندوق بازنشستگی کشوری، در گفتوگویی، از جزئیات ماجرای شرکتهای کاغذی در این صندوق میگوید. به گفته او، سه موضوع اصلی در قالب سه کمیته مجزا در دستور کار صندوق بازنشستگی کشوری قرار گرفتهاند: موضوع اول مربوط به ورود شرکتهای صندوق به بورس است؛ البته آن دسته از شرکتهایی که امکان و آمادگی ورود به بورس را داشته باشند. موضوع دوم، ساماندهی شرکتهای صندوق است که بحث شرکتهای کاغذی هم در آن به میان میآید و موضوع سوم، پروژههایی است که به دلایل مختلف متوقف مانده و حالا باید در قالب سه مگاپروژه پیش برود. تاجیک در این گفتوگو از جزئیات مربوط به شرکتهای کاغذی در صندوق بازنشستگی کشوری میگوید و تأکید میکند که این شرکتها، صرفا شرکتهایی هستند که فعالیتشان متوقف شده و اکنون باید منحل یا با شرکتهای دیگر ادغام میشدند.
به گزارش روز نو :آقای تاجیک! اگر موافق باشید بحث را با تغییرات سالهای اخیر در صندوق بازنشستگی کشوری شروع کنیم. به نظر میرسد صندوق راهبردهای جدیدی را تعریف کرده که در قالب اهداف کوتاهمدت و بلندمدت دنبال میشود. این راهبردها را چطور جمعبندی میکنید؟
سه موضوع بهصورت راهبردی در دستور کار مجموعه صندوق بازنشستگی کشوری قرار گرفت. این موضوعات در قالب سه کمیته پیگیری میشوند. یک کمیته مدیریت پرتفو است که درواقع از یکسو بهینهکردن پرتفوی بورسی صندوق بازنشستگی کشور را دنبال میکند و از سوی دیگر به شرکتهایی میپردازد که امکان و آمادگی ورود به بورس را داشته باشند. این شرکتها باید الزامات سازمان بورس را برای عرضه سهام داشته باشند، دستکم دو تا سه سال سودده بوده باشند و بهعلاوه صورت مالی آنها دارای کمترین بند حسابرسی باشد.
دومین موضوعی که در دستور کار قرار گرفت، کمیته ساماندهی شرکتهای صندوق است. در این قالب ما شرکتهایی را که اغلب متوقف، کاغذی یا زیانده بودند یا فعالیتهای موازی داشتند، در دستور کار قرار دادیم و در همین قالب برای ساماندهی شرکتها اقدام شد.
سومین موضوعی هم که در دستور کار قرار گرفت، پروژههایی بود که در سنوات قبل شروع شده بود، اما به دلایل مختلف ازجمله تأمین مالی، اختلاف بین پیمانکار و مجری یا اختلافهایی که با سیستم بانکی داشتند یا به هر دلیل دیگری متوقف شده بود و برای حلوفصل موضوعات در کمیته نظارت بر پروژهها مطرح شد. اصطلاحا سه مگاپروژه بود که اینها متوقف بودند و در قالب کمیته نظارت بر پروژهها در دستور کار قرار دادیم. این سه موضوع اصلی و محوری بود که در کنار سایر امور انجام شد؛ اموری مثل اصلاح ساختارهای مدیریتی و مالی شرکتها و ساماندهی نظام بودجهریزی و برگزاری مجامع آنها در موعد مقرر که این موارد در این سه قالب ساماندهی شد.
از شرکتهای کاغذی در صندوق بگویید. چه تعداد شرکت کاغذی در صندوق وجود داشت که برای انحلال آنها اقدام کردید؟
تعداد 27 شرکت بهعنوان شرکتهای زیانده، غیرفعال یا متوقفشده شناسایی شدند. این شرکتها یا برای انجام موضوعی خاص تأسیس شده بودند که اقدام جدی درباره آن موضوع خاص انجام نشده بود یا بهدلایل مختلفی ازجمله مشکلات سهامداران در تأمین و اجرای پروژه خاص متوقف شده بودند. این شرکتها را بهمنظور انحلال در دستور کار قرار دادیم که اکثرا در قالب هلدینگهای مختلف فعالیت میکردند. وقتی از شرکتی به اسم کاغذی یاد میشود، چه زیانده و متوقفشده باشد، چه به دلایل مختلف برای پروژهای تأسیس شده و فعالیتی انجام نداده باشد، درهرصورت برای اداره آنها اعضای هیئتمدیره تعیین شده بود و منابعی هم بهعنوان سرمایه اولیه یا سایر داراییها به این شرکتها تخصیص داده شده بود. بههرحال دفتر و مکانی اشغال شده یا آثار مالی و هزینهای در صورتهای مالی هلدینگهای صندوق ایجاد کرده بود. پس از ساماندهی شرکتها و اصلاح حساب این هلدینگها در قالب تدوین برنامه ساماندهی شرکتها، موضوع انحلال این شرکتها در دستور کار قرار گرفت. انحلال این شرکتها باعث شد هم بخشی از منابع هلدینگهای صندوق آزاد شود و هم اصلاح ساختار مدیریتی صورت گرفت و تا حدودی، هیئتمدیرههایی که معرفی شده بودند، ساماندهی شدند و تعدادی از مجموعه جدا شدند. با این اقدام، تعداد شرکتهایی که شاید بهصورت واقعی تحت پوشش صندوق نبودند، اما اسامی و سوابق آنها ساختار صندوق و هلدینگها را متورم کرده بود، کاهش یافت و نظمی به خود گرفت. کاهش این تعداد شرکت نظام مدیریتی را متمرکزتر میکند و به شرکتهایی که فعالیت بااهمیت و جدیتر دارند، کمک میکند تا برای اصلاح ساختار مالی و مدیریتیشان بیشتر متمرکز شویم. در همین قالب تقریبا حدود 22 شرکت نیز که دارای فعالیتهای موازی بودند، در قالب طرح ادغام ساماندهی شدند.
ادغام شرکتها به چه صورت انجام شده است؟ چه شرکتهایی را ادغام کردهاید؟
شرکتهایی داشتیم که مأموریتها یا فعالیتهای مشترک داشتند. آنها یا در زمینه فعالیتهای مشترک با هم رقابت و در حوزه کار همدیگر دخالت میکردند یا اینکه عملا مأموریت مشترک داشتند و میشد با اصلاح ساختار، فعالیتها، برنامهها و پروژههایی را که مدنظرشان است، به یک شرکت مادر بسپاریم. پس این شرکتها را ادغام کردیم. این اقدام در قالب افزایش بازده به مقیاس فعالیت شرکت کمک میکند تا بازدهی بیشتری برای صندوق داشته باشد. وقتی تعداد شرکتها با موضوع فعالیت مشترک زیاد میشود، بازدهی آنها کاسته میشود و هزینههای ثابت و متغیر آنها روی بازدهیشان تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. این ادغام در قالب همافزایی، چه ازنظر سرمایهای و چه از نظر نیروی انسانی مورد نیاز، به ما کمک میکند که بتوانیم بازدهی بیشتری را از این مجموعه شرکتها داشته باشیم. این یک مأموریت اساسی بود که در قالب کمیته ساماندهی صورت گرفت؛ البته به پیشنهاد مدیرعامل صندوق در سال ۹۹ که بهعنوان «سال جهش تولید» هم نامگذاری شده است، بهعنوان سومین مأموریت و برنامه محوری تصمیمهای کمیته ساماندهی، برنامه دیگری هم در دستور کار قرار گرفت که تدوین شاخصهای فعالیت شرکتها در قالب جهش تولید است. شرکتها علاوه بر اینکه برنامه جاری خودشان را دنبال میکنند و بودجه سال ۹۹ خود را هم در همین قالب اعلام کردهاند، در این برنامه مشارکت کردند و یک برنامه جهش تولید از آنها خواسته شد. این برنامه با لحاظ تأثیرات ویروس کرونا بر کشور تدوین شد تا بتوانیم منافع و بازدهی بیشتری را ناشی از تلاش مضاعف مدیران شرکتها و هلدینگها داشته باشیم و میزان بازدهی شرکتهای تحت پوشش صندوق را افزایش دهیم. هدف هم این بود که شرکتها نسبت به داراییهایی که داشتند، هزینههایشان را هم مدیریت کنند و کاهش بدهند و به تناسب بتوانند با افزایش فروش و کسب درآمد، سود و بازدهی بیشتری به صندوق برسانند که صندوق بتواند در قالب تأمین مالی، کمک بیشتری را در پرداخت حقوق بازنشستگان داشته باشد و از ظرفیت شرکتهای تحت پوشش بهره بگیرد و فشار بر نظام بودجهای کشور را تا حدودی تعدیل کند.
با این اقدامات در چه میزان منابع مالی صرفهجویی کردهاید؟
عدد قطعی را نمیتوان الان گفت و همه اینها پیشبینی است. میزان اثربخشی این اقدامات را قطعا در پایان دوره مالی میتوان تعیین کرد؛ اما بحث برنامه جهش تولید، تقریبا بهطور متوسط حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بالاتر از بازدهی پیشبینیشدهای را که شرکتها در قالب نظام بودجهریزی به ما اعلام کردند، در اختیار کمک به تأمین منابع مالی صندوق قرار خواهد داد.
اصولا شرکتهای کاغذی چرا به وجود میآیند؟ معمولا این شرکتها چه کارکردی دارند؟
این شرکتها در بدو تأسیس کاغذی نیستند و نمیشود اسم آنها را کاغذی گذاشت و برای مأموریت خاصی تأسیس میشوند. شرکتهایی که در نظام اقتصادی ما از آنها تحت عنوان کاغذی یاد میشود، به این معناست که برخی از فرصتطلبان اقتصادی یکسری شرکت تأسیس میکنند برای بهرهبرداری شخصی خودشان و از آن شاید برای بعضی اهداف غیرواقعی و غیراقتصادی، سوءاستفادههای اقتصادی میبرند؛ اما در مجموعههایی مثل صندوق بازنشستگی، تأسیس این شرکتها لزوما به اسم شرکت کاغذی نیست. ابتدا برای یک پروژه یا مأموریت خاص تأسیس میشوند که بتوانند آن مأموریت خاص را در قالب شرکت راهبری کنند. ما شرکتهایی داریم که فعالیتهای مشخصی دارند؛ گاهی در هلدینگها لازم است برای اجرای پروژه جدید، یک شرکت جدید تأسیس کنند که این شرکتها عموما دو گونه هستند؛ یا در قالب شرکتپروژه هستند که با اجرای پروژه، عمر و مأموریت آنها به پایان میرسد یا در قالب شرکت سهامی خاص شکل میگیرند که بتوانند آن مأموریت یا پروژه را پیش ببرند.
مثلا اگر بخواهیم یک نیروگاه یا یک واحد اقتصادی تولیدی خاص احداث کنیم، این فعالیت باید در قالب یک شرکت مستقل فرایندهای خود را راهبری کند. پس اگر نوع سرمایهگذاری آن اجرای طرح توسعه نباشد و هدف آن راهاندازی یک واحد تولیدی، اقتصادی یا خدماتی جدید باشد و در راستا و همجهت با تولید، خدمات و محصولات شرکت اصلی نباشد، باید در قالب یک شرکت جدید فعالیت کند. مدیران برای اینکه بتوانند این برنامههای خود را پیش ببرند، این شرکتها را تأسیس میکنند؛ اما گاهی پروژهها به دلایل اقتصادی، تدوین مدل سهامداری یا بحرانهای پیشبینینشده، به سرانجام نمیرسند؛ بنابراین این شرکتها به صورت پوستهای باقی میمانند و فعالیت جدی را در قالب شرکت شروع نمیکنند یا شاید فعالیت هم شروع میشود، ولی به دلایلی دچار زیانهای مالی و اقتصادی شده و برای جلوگیری از زیان بیشتر متوقف شدهاند. اینها را در قالب شرکتهای متوقفشده و راکد شناسایی کردیم و در جهت ساماندهی آنها قدم برداشتیم.
روند حذف این شرکتها چگونه بود؟ درراستای انحلال آنها، چه بازتابی ایجاد شده است؟
انحلال این شرکتها بسته به ترکیب سهامداریهایشان متفاوت است. شرکتهایی که صد درصد متعلق به صندوق بوده، رأسا با تهیه گزارش توجیهی و رعایت فرایندهای قانونی و تصویب مراجع در مسیر انحلال قرار گرفتهاند. آنها که بهنوعی مربوط به خود صندوق یا هلدینگهای تحت پوشش بودهاند نیز با رعایت همین فرایند با تأیید هیئتمدیره و تصویب مجمع و براساس شرایطی که در قانون تجارت پیشبینیشده، نسبت به انحلال شرکت اقدام میکنند. اما گاهی شرکتها سهامدار غیر دارند؛ یعنی لزوما صندوق بازنشستگی یا هلدینگهای تحت پوشش دارای سهام صددرصدی نبودهاند و درصدی از این سهام متعلق به سهامداران غیر است. در این حالت، یا باید بهصورت توافقی این فرایندها و مجمع برگزار شود و نسبت به انحلال شرکتها اقدام شود یا اینکه در صورت عدممشارکت سهامدارِ غیر که خارج از هلدینگهای تحت پوشش صندوق است، در قالب دادخواستی که به مقامهای قضائی داده میشود، نسبت به تقاضای انحلال این شرکتها اقدام خواهد شد. بعد از تأیید دستگاه قضائی که منجر به دعوت از سهامداران و تأیید آنها میشود، نسبت به این مسئله اقدام خواهد شد و در قالب همان مجامع، انحلال صورت خواهد گرفت.
پس این شرکتها بههرحال در ابتدا، بهعنوان شرکت کاغذی ثبت نمیشوند. این، یعنی سایر شرکتها هم در آینده امکان دارد به شرکت کاغذی تبدیل شوند. آیا اقدامی کردهاید که در آینده شرکتها به شرکت کاغذی تبدیل نشوند؟
ما بنا را بر این گذاشتهایم که تا زمانیکه مأموریت ما برای شرکتها منجر به تهیه طرحهای توجیهی نشود و فرایند نظام تصمیمگیری طی نشود و اسناد اجرای طرح به تأیید نرسد، نسبت به تأسیس شرکتهای جدید اقدام نکنیم؛ یعنی، در قالب موضوع یا محتوای جدید شرکت تأسیس نکنیم بلکه براساس یک پروژه جدید که توجیهات فنی و اقتصادی آن، کلیاتش به تأیید و تصویب ارکان رسیده و امکان عملیاتیشدن و تأمین مالیاش مهیا شده، اقدام به راهاندازی شرکت جدید کنیم.
در صندوق بازنشستگی، وقتی از شرکتهای کاغذی سخنی به میان میآید، دقیقا به چه معناست؟
عنوان کاغذی معمولا به این صورت است که دو برداشت از آن میشود. یک برداشت با نگاه اقتصادی میشود که بههرحال با یک مأموریتی شرکتها تأسیس شدهاند اما اقدامی صورت نگرفته است. بخش دیگر غیراقتصادی و بحث سوءاستفادههای اقتصادی است که مشمول صندوقها نمیشود. بیشتر اتفاقاتی است که در پروندههای مفاسد اقتصادی اخیرا با آنها مواجه شدهایم، این است که برخی از افراد شرکتهایی را با نیات سوء تأسیس میکنند و برای اینکه سوءسابقه و حواشیای برای مالکین و سهامداران اصلی به وجود نیاید، آنها را به اسم سهامداران غیر راهاندازی میکنند. بعد از اجرای یک یا دو مأموریت خاص، فعالیت آنها متوقف و رها میشوند. گاهی از این نوع سوءاستفاده از شرکتها بهعنوان شرکتهای کاغذی یاد میشود؛ اما این مسئله درمورد صندوقهای بازنشستگی جایگاهی ندارد. این شرکتها برای یک مأموریت خاص اقتصادی تأسیس شدهاند، اما بهدلایلی یا در قالب عدم تأمین مالی یا بهدلیل توجیهپذیرنبودنِ پروژههایی که تعریف شده، فعالیتشان متوقف شده و بیشتر از این جنس بوده است؛ یعنی به مفهوم کلی کارکرد خود را درواقع از دست دادهاند.