شكاف در جامعه به زيان همه جريان های سياسی است
عوامل متعددي در شرايط فعلي به نارضايتيهاي مردم دامن زده است که در واقع اين عوامل علاوه بر فشار تحريمها و کرونا به بسياري از مسائل داخلي باز ميگردد. شايد به همين دليل هم باشد اخيرا سياسيون هشدارهاي بسياري به دولت و مسئولان براي کنترل شرايط دادهاند، اما برخي اين هشدارها را نيز دشمني با کشور تصور ميکنند. براي بررسي شرايط کشور و عملکرد دولت و ساير ارگانها با مرتضي مبلغ فعال سياسي اصلاحطلب و معاون سياسي وزارت کشور دولت اصلاحات به گفتوگو پرداخته است که ميخوانيد.
در شــرايط اخير کشــور که مشکلات از هر ســو به جامعه فشار ميآورند، چـه تدابيري بايد انديشيده شود؟
به گزارش روز نو :نارضايتيها شکافها را تشديد ميکند. اين نارضايتي به معناي ناکارآمدي مديريت جامعه و دستگاههاست اين شکاف ميتواند خطرناک باشد. اين وضعيت ميتواند شرايط را در کشور سخت کند. مسئولان بايد مشکلات مردم را کاهش دهند و اميد و اعتماد مردم را بازسازي کنند. عوامل و دلايلي که باعث وجود اين مشکلات شدند بهطور کلي در دو دسته تقسيم ميشوند دستهاي عوامل خارج از دسترس ما هستند يعني فشارهايي که از خارج به کشور وارد ميشود. دشمنان کشور و نظام هر روز مشکلي ايجاد ميکنند که تحريمها در اوج آنهاست و اين نکته از دسترس ما خارج است، ولي بخشي در دست خود ما و در دست مديريت جامعه و مسئولان است و اين بخش به برخي سياستها و رويکردهاي نادرست چند دهه گذشته برميگـــردد و همـچنين سازوکارهايي که در چند دهه اخيــر در کشور شکل گرفته و به مديريت چاپک و کارآمد اجازه ايفاي نقش نميدهد و نميتوانند منجر به حل مشکلات مردم شوند. اگر بهطور جدي و واقعبينانه به مشـــکلات رسيدگي کنيم قطـعا بستر مناسبي براي مــقابله با فشارهاي خارجـــي ايجاد ميشود. بنــــابراين بايد به داخل برگرديم. رويکردهاي غلط و غيرسازنده و سازوکارهاي مستهــلککننده مديريت کشور را بايد تغيير داد.
منظور از رويکـــردهاي غيرسازنده چيست؟
به عقيده من دو بخش داريم، يک بخش نگاه به داخل و جامعه است و بخشي نگاه به خارج است. برخي از اين رويکردهاي ما آسيب ساز بود و بهطور واضحي نتيجه آن را ميبينيم. نگاه بخشهايي از دستگاهها به جامعه بسيار متصلب است و اين نگاه باعث ميشود هر تحرک و هر فکري در جامعه که با نظرات آنها مخالفتي داشته باشد با نگاهي خاص ديده و تصور شود اين افکارها و انديشهها مخرب است و مجبور شوند مرتبا انقباض ايجاد کنند و نگاههاي امنيتي تشديد شود و همين مساله سرمايه اجتماعي را تحتتاثير قرار ميدهد و فضاي خودي و غيرخودي ايجاد ميشود و جامعه تقسيم بندي ميشود و هر حرفي که با جريان غالب مخالف باشد از حضور در عرصه سياسي منع شود اين رويکرد کارآمد نيست و تبعات آن به اين مرحله انجاميده است يا دستگاههايي که متعلق به بيتالمال است به شکلي کمي يک سويه عمل ميکنند صدا و سيما بايد صداي ملت باشد ولي بيشتر و چربش نگاه به جريان خاصي تعلق دارند و بخش ديگر جامعه در صدا و سيما حضور کافي ندارد. نگاه به فرهنگ نبايد محدوديتزا باشد، گاه ماجراهايي که ايجاد ميشود به تشديد شکافها کمک ميکند. اين وضعيت وجود دارد و گاهي دستگاههاي رسمي در کنار يک دستگاه غيررسمي قرار ميگيرد تا هر بار دستگاههاي رسمي باب ميل عمل نکردند بهنحوي کار خودشان را انجام دهند. بعضا گفته شده نظاميان بايد در جايگاه اصلي خود باشند و به مسائل اقتصادي که با جايگاه آنها تناسب لازم ندارد، ورود نکنند، لذا بهتر ميتوانند به مديريت حوزه اصلي خود کمک کنند. در برخي دستگاهها رفتارهاي تبعيض آميز ديده مي شود. گاهي به موارد خرد حساسيت بيشتري نشان داده شده است. موارد زيادي از اين مثالها قابل طرح است. بايد اجماع ملي در درون ايجاد شود و هر دستگاهي در جايگاه خود قرار بگيرد و نگاههاي انقباضي کاهش يابد. اين جامعه متکثر و متنوع است اينکه گروهي اندک خود را به جاي کل نظام قرار بدهند با منطق منطبق نيست و نبايد گروهي خود را همه کار جامعه بدانند. دشمناني که به کشور طمع دارند گمان ميکنند بر اثر کاهش سرمايههاي اجتماعي و نااميديهايي که در کشور وجود دارد و با تشديد شکافها ميتوانند ايران را به دردسر بيندازند. ما بايد مراقبت جديتري داشته باشيم. اگر برخي رويکردها در کشور تغيير کند و وارد انسجام و همدلي و گفتوگوي ملي شويم و بر نحوه برون رفت از چالشها زودتر اجماعي شکل بگيرد قطعا کشور ميتواند وارد فضاهاي سازنده و همدلانهاي شود و به سرعت بر مشکلات اصلي فائق بيايد.
بخـــش ديگري از مشــکلات کشور کاهش سرمايه اجتماعي است. اين وضعيت در جريان اصلاحات به شدت به چشـــم ميآيد. چگونه ميتوان تا انتخابات 1400 اين وضعــيت را بهبود بخشيد؟
وقتي شکافي در کشور بهوجود ميآيد همه آسيب ميبينند، وقتي بخشي از مردم نارضايتي شوند و سرمايه اجتماعي افول پيدا کند تمام کشور و تمام جريانات سياسي و حتي خود مردم آسيب ميبينند و مشکل بازتاب گستردهاي پيدا ميکند و شرايطي ايجاد ميشود که نميتوان کسي را مقصر واحد دانست. چهرههاي توانمند شناخته شده و شناخته نشدهاي بين اصلاحطلبان وجود دارد که همه آنها در مقاطعي در عرصههاي عيني و عملي حضور داشتند و عملکرد آنها براي مردم مشخص است. نمونه کاملي به دوران رئيس دولت اصلاحات برميگردد و رويکرد اصلاحات در قوه مجريه کشور کاملا مشخص است. به شهادت دوست و دشمن و با بررسي آمارهاي موجود اين دوران بهترين دوران سياسي بعد از انقلاب بود. مديران آن زمان هنوز هم در کشور هستند.