انتخابات ریاست جمهوری را میتوان نقطه اشتراک فعالیت جریانهای سیاسی دانست. جایی که دو جریان اصیل کشور یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان درصدد ارائه برنامههای مدون و عملی به جامعه هستند تا بتوانند ضمن تقویت پایگاه اجتماعی خود همراهی مردم را نیز برای حضور و موفقیت احتمالی در انتخابات بالا ببرند. در این راستا اصولگرایان که با توجه به موفقیت در انتخابات مجلس از هم اکنون خود را پیروز انتخابات قلمداد میکنند با مشکلی به نام احساس وظیفه حداکثری مواجه شدهاند. بدین عبارت که افراد بسیاری که شاید در حد و اندازههای ریاست جمهوری هم نباشند برای این امر احساس تکلیف کردهاند. چنانکه اکنون قریب به ۹ ماه مانده تا انتخابات اصولگرایان لیستی ۲۰ نفره دادهاند و معلوم نیست که تا انتخابات این لیست چقدر افزایش یا کاهش داشته باشد. از طرفی حل مشکلات جامعه نیز از دغدغههای علنی عدهای است که همه جریانات به آن اذعان دارند. در این راستا برای بررسی میزان صدمه به اعتماد عمومی و نحوه بازیابی آن و شرایط جریانهای سیاسی برای انتخابات ۱۴۰۰ با حجتالاسلام محمد تقی رهبر عضو جامعه روحانیت مبارز به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
با گذشت 40 سال ، اعتماد عمومي مردم در چه سطوحي آسيب ديده است؟
به گزارش روز نو :من معتقدم گام اول توقعي که امت و ملت از نظام جمهوري اسلامي ايران دارد، عدالت است. قرآن کريم در اين خصوص ميفرمايد: ما پيامبرانمان را براي اجراي عدالت به زمين فرستاديم که مردم را در مسير عدل و عدالت قرار بدهند. عدالت اين است که حقوق انسانها پايمال نشود، زورمند از زور خودش در مقابل ضعيفتر استفاده نا بجا نکند. اکنون يکسري پروندههاي فساد مالي رو ميشود که بخشي از آن را ميتوانيد در تلويزيون ببينيد ولي بخش ديگرش را نميبينيد. مثلا مطرح ميشود که فلان شخص اختلاس کرده که بايد با اينها به جد برخورد شود. همين طور که اکنون قوه قضائيه برخورد ميکند و اين روند بايد ادامه پيدا کند. در جامعه نبايد فقر، فاصله، شکاف طبقاتي و حقوق نجومي وجود داشته باشد. حق و حقوق هر کسي بايد بر اساس عدالت داده شود. نبايد امتياز دادن به يک پزشک، مهندس يا يک مسئول به صورتي باشد که حق و حقوق بقيه پايمال شود. چرا که در آن صورت عدالت از بين برود. عدالت به اين معناست که حق هر صاحب حقي به او پرداخته شود. اين مساله يکي از چيزهايي است که از انتظارات جامعه است و اگر برآورده نشود باعث ايجاد نااميدي و نوعي دل چرکيني در جامعه ميشود. البته کارهاي زيادي در کشور براي مناطق محروم انجام شده ولي انتظار از اينها فراتر بوده است. انقلاب ما اسلامي بود و براي اين شکل گرفت که احکام اسلام به جامعه بيايد و طوري شود که اگر به چهره جامعه نگاه ميکنيم، از لحاظ فيلم و کتاب و ريا و حجاب و عفاف گناه و معصيت در آن نبينيم. هنگامي که مردم ببينند بيبند و باريهايي در جامعه وجود دارد، ميگويند که پس آن اسلامي که در کشور و در آغاز پيروزي انقلاب اسلامي وعدهاش را داده بوديد چه شد؟ اسلام پيامبر، امامان و اهل بيت(ع) چه شد؟ اين قضايا هرچقدر هم که کوچک باشد و کمتر به چشم بيايد، اثرات نامطلوبي روي مردم و جامعه ميگذارد. در عين حال بايد توجه کرد و اهتمام داشت که در اين 40 سالي که از عمر نظام ميگذرد، نظام در کليت خود، حرکات مطلوب و حسنه و کنشهاي بسيار مناسبي داشته است. از دستاوردهايش ميتوان به اين اشاره کرد که کشور ما يک کشور مستقل است که پيشرفتهاي علمي و پزشکي بسياري داشته است. به حمدا... کشور ما مستقل است دشمن جرات ندارد که نگاه چپ به آن داشته باشد. کشور ما هم بايد از بيرون و از مرزهايش دفاع کند و هم اينکه در داخل از عدالت حفاظت و دفاع کند تا زماني برسد که بتوانيم بگوييم آرمانهاي جمهوري اسلامي ايران، به خوبي رعايت و حفظ شده است. نبايد مردم را مايوس کنيم چون در کشور کارهاي زيادي انجام شده است. خدمترسانيهاي زيادي در کشور شده است و اگر آنطور که پيش از اين اشاره کردم، عدالت هم به شکلي صحيح و مطلوب در کشور اجرا و احکام اسلام رعايت بشود، هم پايگاه نظام قوي و مستحکم ميشود و اعتماد عمومي هم بيش از پيش افزايش پيدا خواهد کرد.
نزاع بين احزاب و جـــريانهاي سياسي چقدر باعث ضربه خوردن به اعتماد عمومي خواهد شد؟
ما مشــکلي با اينکه جناحهاي مختلف سياسي از جمله اصلاحطلب و اصولگرا در عرصه سياسي حضور داشته باشند، نداريم اما اصلاحطلب و اصولگرا نبايد در مباني با يکديگر منافاتي داشته باشند. نبايد استقلال، اسلام، ولايت و عدالت با هم نبايد تفاوتي داشته باشيم. منتها از طرف هر دو جناح يکسري تندرويهاي ديده ميشود. من بارها گفتهام و باز هم ميگويم که ما در بيرون از مرزهاي کشور به حد کافي دشمن داريم که ديگر نيازي به دشمني دو جناح در داخل نداريم. چه اصولگرا در مقابل اصلاحطلب و چه اصلاح طلب در مقابل اصولگرا يا اين جناح در برابر آن جناح نبايد قرار بگيرد. چه دليلي دارد که اين دو جناح همديگر را بزنند؟ من معتقدم که بايد همين دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب در کنار يکديگر بنشينند و ببينند که مشکل دقيقا از کجاست و چرا با يکديگر بحث دارند؟ اگر مساله اسلام است که همه متفق القول بر سر اسلام تفاهم داريم. اگر حکومت يا ولايت فقيه است که همه آن را قبول داريم. اگر عدالت است که باز هم همگي بر سر آن توافق داريم. پس ما در چيزهاي جزئي با يکديگر اختلافنظر داريم. اين اختلاف نظرهاي جزئي در همه جا ممکن است پيش بيايد. در هر خانوادهاي هم ممکن است بين پدر و مادر، خواهر و برادر يا والدين و فرزند، اختلاف نظرهايي وجود داشته باشد که با گفت و گو ميتوان اينها را حل کرد. حال وجود جناحهاي مختلف سياسي مشکلي ندارد اما اين اختلافهاي جناحي از اين منظر که بخواهند همديگر را خراب کنند يا هم ديگر را بکوبند، دقيقا آب ريختن روي آسياب دشمن است. ما در بيرون دشمن زياد داريم، ديگر نيازي به دشمني داخلي نداريم. اگر اختلاف نظري هم داريم بنشينيم و روي آن گفت و گو کنيم. بايد ديد که من اصولگرا با شماي اصلاحطلب چه اختلافاتي داريم، گفت و گو کنيم و آن را حل کنيم. اين اختلاف نظرها را کنار بگذاريم و تنها به ملت خدمت کنيم. اين کشاکش جناحي هميشه وجود داشته و خواهد داشت و هيچ وقت هم از بين نميرود. ولي بايد يک مقدار عقلانيت بيشتري را بر آن حاکم کرده و به جاي منازعات ساده داخلي به دشمن بيروني فکر کنيم. دشمن کسي است که بگويد من کشور را، اسلام را و ولايت را قبول ندارم. ما که در داخل چنين چيزي نداريم و چنين چيزي بر مباحثات داخلي گروههاي ما حاکم نيست. پس بايد جناحها روي محور وحدت تکيه کنند، همديگر را تحقير و به هم توهين نکنند و بکوشيم که در جهت منافع ملي حرکت کنيم و منافع ملي را اصل و مبناي حرکاتمان قرار دهيم.
با ايــن حســـاب معتــقديد همان بحث گفـــت و گوي ملي که زماني مطرح بود و الان به دست فراموشي سپرده شده است را دوباره مطرح کنيم؟
راه انداختن گفت و گوي ملي به قدر کافي حائز اهميت نيست. مهم اين است که اين گفت و گوي ملي را عملي کنيم و آن را عملا نشان دهيم. اگر من اصولگرا هستم و طرف مقابلم اصلاحطلب هنگامي که به يکديگر ميرسيم، با هم رفاقت داشته باشيم. اينها را بايد عملا نشان بدهيم. نه اينکه فقط اين لفظ را در ساز و بوق و کرنا بيندازيم ولي حداقل آن را در عمل نشان بدهيم. در بسياري از موارد و در خيلي از چيزها اگر قرار باشد در آن داد و بيداد رسانهاي حضور داشته باشد، ممکن است مفيد واقع نشود. بايد اين را درک کنيم و در عمل وفاق ملي را نشان بدهيم.
بـــارها از جـانب چهرههاي سياسي اين مســاله مطرح شده که در بـــرخي ساختارها تغييراتي صورت گيرد؛ مباحثي همچون برقراري نظام پارلماني يا افزايش اختيارات رئيسجمهور ؛ تحليل شما از اين مساله و لزوم آن چگونه است؟
اگر ما حتي مشکلات ساختاري هم داشته باشيم، بايد آن را از طريق مجاري قانونياش حل کنيم. فرض کنيد اگر قانون اساسي در يک جايي نياز به بازنويسي دارد، مجلس و دولت ميتوانند بازنگري را تا جايي که در چارچوب نظام جمهوري اسلامي باشد، پيشنهاد بدهند. البته قانون اساسي قرآن نيست که نتوان در آن بازنگري کرد. مثلا اگر يک جايش ايرادي دارد که قابل حل نيست، راهحلهاي قانوني دارد. مجلس ميتواند مجراي قانوني خوبي براي اين امر باشد. اگر مجلس ديد که در جايي بايد وارد بشود و نکته جديدي وجود دارد که جايش در قانون اساسي خالي است، بايد وارد شود، چون اين قبيل موارد قابل گفت و گو هستند. ما فقط آيه قرآن را نميتوانيم کنار بگذاريم. حلال و حرام خدا را نميتوانيم کنار بگذاريم. اما در مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ميدان عمل، بسياري از موارد قابل گفت و گو هستند و راه قانوني مجلس و دولت و شوراي نگهبان است. اگر ديدند جايي لازم است وارد شوند، وارد کنند.
اصولگرايان و اصلاحطلبان بر اين امر معتقدند که عملکرد مجلس يازدهم روي انتخابات رياست جمهوري سال 1400 تاثير خواهد گذاشت؛ چه ميزان به اين گزاره قائليد؟
به هر دولتي يک انتقاداتي هم بوده و نکتههاي مثبت و ايرادهايي هم وجود داشته است. بالاخره در هر دولتي هميشه اين موارد وجود داشته است. حالا هرچه در اين دوره بود، پيش چشم مردم وجود دارد. من بر اين نيستم که موضوعات تنشآور در جامعه را مطرح کنم. من هميشه طرفدار اين هستم که بايد با گفت و گو و رفتار صحيح جلو رفت. هر دولتي يک نقطههاي مثبتي داشته و يکسري نقطههاي منفي هم داشته است ولي به هر حال همهشان خدمت کردهاند. همين دولت کنوني هم به ملت و جامعه خدمت کرده است. دولت بعدي هم خدمت خواهد کرد. حالا البته هميشه چالشها و ايراداتي بوده است و اين چيزي نيست که يک دفعه دولتي را از تمام اعتباري که دارد ساقط کنيم.
انتخابات مجلس به دلايل مختلف با کاهش جدي مشارکت مردم روبهرو بود؛ از ديدگاه شما در انتخابات 1400 شاهد مشارکت گسترده مردم خواهيم بود؟
من معتقدم که بايد چنين باشد. ما اگر سيره اهل بيت را نگاه کنيم، نکات جالبي را در اين مورد دريافت ميکنيم. اميرالمومنين ميگويد که صلاح جامعه اسلامي اين است که حتي اگر به من ظلمي هم شده باشد، براي اينکه نظام اسلامي، اسلام، دين و پيامبر لطمه نبينند، من آن ظلم شخصي را به عنوان شخص خودم تحمل ميکنم. اينها را در سيره خودشان هم نشان دادند. اين رفتار اميرالمومنين براي ما مسلمانان حجت است. امام علي 25 سال رنج کشيد. بعد از آن در دوران حکومتش هم رنج کشيد اما فرمود ظلم اگر براي شخص من است، من اين را تحمل ميکنم ولي در آن جايي که نظام و امت و اسلام ضربه ببيند، سکوت نخواهم کرد. اين که من ميگويم امروز ما به نهج البلاغه نياز داريم، به اين دليل است که نقطههايي از اين قبيل را بشناسيم و آنها را رعايت کنيم.
با وجود عملکردهاي دولت و رويگرداني جامعه از اصــلاحطلبان فکر ميکـــنيد در انتخابات پيش رو بازهم مردم از اين جريان استقبال کنند؟
جامعه بايد انتخاب کند که علاقه سياسياش بيشتر به سمت کدام طيف است. من اينجا قضاوت نميکنم و بايد اينها را به انتخاب ملت و جامعه واگذار کنيم. همان طور که پيش از اين گفتم، انتخاب ملت ملاک است و شانس اين گروه يا آن گروه را بايد به اراده ملت واگذار کنيم.