اشکانیان پانصد سال در این سرزمین حکومت داشتند، اما کمترین آثار تاریخی از آنها به جا مانده است، زیرا ساسانیان پس از قدرت گرفتن
سیاست انهدام آثار حکومت قبل را به پیش گرفتند، همین نگاه را میتوان به دولتهای کنونی نیز تعمیم داد
یک کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی معتقد است داشتن تخصص صرف برای اداره امور اجرایی کشور کافی نیست و همواره باید یک سیاستمدار در مقام ریاست جمهوری فعالیت کند.سعید لیلاز در خصوص نیاز کشور به روی کار آمدن یک رئیس جمهور اقتصاددان و یا سیاستمدار در سال ۱۴۰۰ و همچنین چالشهای احتمالی رئیس جمهور بعدی، اظهار داشت: همواره باید یک سیاستمدار در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد، بنده معتقدم هیچگاه صلاح نیست که یک اقتصاددان کابینه تشکیل دهد و این موضوع در دنیا نیز مرسوم نیست. به گزارش خبرآنلاین، وی ادامه داد: با وجود این که هر رئیس جمهوری دارای یک تخصص است، اما الزاما داشتن تخصص ماهیت اصلی این فرد را تشکیل نمیدهد؛ بلکه ریاست جمهوری یک شغل است و باید یک سیاستمدار آن را اداره کند.
> گرههای اقتصادی کشور راه حل سیاسی دارند
به گزارش روز نو :لیلاز تاکید کرد: بسیاری از مشکلات اقتصادی راه حل سیاسی دارند. اقتصاد امروز ایران نیز با گرههایی مواجه است که باید با روشهای سیاسی آنها را حل کرد.این فعال سیاسی با اشاره به برتری سیاست بر اقتصاد، بیان داشت: اقتصاد بر این امر تاکید میکند که باید سرمایهگذاری صورت بگیرد، اما نوع سرمایهگذاری، طبقه اجتماعی دریافت کننده، روابط بینالمللی در حوزه اقتصاد و حتی نوع برخورد با طبقات بورژوا را سیاست تعیین میکند.وی در پاسخ به این پرسش که بزرگترین گره اقتصادی که باید به دست رئیس جمهور بعدی
باز شود چه مسئلهای است، اظهار داشت: من در ارائه تحلیلهای خود، با دو واژه «باید» و «اگر» بیگانه هستم. عواملی همچون «نوسانات درآمد نفتی»، «مهاجرت»، «رشد جمعیت» و حتی «تطلامات سیاسی بینالمللی» در یک قرن اخیر؛ موجب تغییرات در تصمیمگیریهای اقتصادی ایران شده است، به نظر میرسد که این عوامل ریشهای در حال کم فروغتر شدن هستند.
لیلاز ادامه داد: کشور ما در حال حرکت به سوی عقلانی شدن و حتی ثبات در حوزه تصمیمگیریهای سیاسی - اقتصادی است. به نظر میرسد که رئیس جمهور بعدی ایران بر مبنای کم شدن برگشتناپذیر درآمدهای نفتی، از نفس افتادن نرخ مهاجرت از روستا به شهر و حتی کاهش نرخ رشد جمعیت؛ فرصت و آرامش بیشتری خواهد داشت تا «سیاستهای با ثبات اقتصادی» را درچارچوب کلیت «ثبات سیاسی نظام»، اتخاذ کند. این کارشناس مسائل سیاسی - اقتصادی تصریح کرد: اگر ثبات سیاسی و اجتماعی در کشور حاکم نشود، یک دولت نمیتواند تصمیمات اقتصادی خود را به عنوان یک سیاست راهبردی به پیش ببرد. هرچند جامعه ما در حال حرکت به سمت ثبات است و همین امر مبنای امیدواری من به آینده است.
> بحران ایران و آمریکا آخرین چالش بینالمللی کشور است
این عضو حزب کارگزاران سازندگی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان امیدوار بود که در کنار ثبات سیاسی – اجتماعی پیش رو، رئیس جمهور بعدی از معاهدات بینالمللی نیز بهره بگیرد؟ بیان داشت: بحران اخیر در رابطه ایران و آمریکا، آخرین چالش بینالمللی ایران خواهد بود. به نظر میرسد در کنار کمرنگ شدن چالشهای داخلی، کشور با مشکلات کمتری نیز در عرصه بینالمللی مواجه شود. وی ادامه داد: یکی از عناصر مهم ایجادکننده تلاطم در روابط خارجی ایران در صد سال گذشته، محوریت «نفت خام» بوده است، البته همین محوریت نیز در حال کمرنگ شدن است. امروز مشاهده میکنیم که رفتارهای آمریکا نیز در منطقه خاورمیانه در حال تغییر است، برای مثال حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان روند کاهشی پیدا کرده حتی آنها سیاست خروج تدریجی از خلیج فارس را در پیش گرفتهاند. لیلاز با تحلیل این سیاست جدید آمریکاییها، گفت: کمرنگ شدن نقش نفت در جهان، عاملی شده تا آمریکا نیز نگاه خود به این منطقه (خاورمیانه) را تغییر دهد. تصویر و نقشه «تولید و توزیع» انرژی جهان به خصوص در بخش سوختهای فسیلی در ده سال گذشته به طور کل دستخوش تغییر شده است. آمریکا در این فضا از یک واردکننده نفت، تبدیل به تولیدکننده و صادرکننده شده و به همین دلیل منطقه خاورمیانه نقش اولیه و محوری را دیگر برای آنها نخواهد داشت. در این فضا لازم است اقتصاددانها و استراتژیستهای داخل کشور به خوبی این رویکرد جدید آمریکا را تبیین کنند.
> شرایط با ثباتی در انتظار ایران است؟
وی تاکید کرد: با خروج آمریکا از منطقه، احتمالا ایران در محیط آرامتر منطقهای و بینالمللی قرار بگیرد و بر همین اساس میتواند روابط متعادلتری را نیز ایجاد کند. زیرا در فضایی که ایران درآمد نفتی ندارد، روابط عقلانی و غیر ایدئولوژیک با کشورهای خارجی ایجاد میکند. لیلاز گفت: درآمد نفتی باعث شده که دیگران چشم طمع به ایران و خاورمیانه داشته باشند و رفتارهای دولتها و حکومتها در این منطقه غیرعقلانی باشد.
> در ایران گذشته را انکار میکنند
این عضو حزب کارگزاران سازندگی در مواجهه با این پرسش که چرا روسای جمهور در ایران پس از دوران مسئولیت خود به حاشیه رانده میشوند؟، پاسخ داد: این موضوع برآمده از ساختار سیاسی - اجتماعی ایران است. ما یک جامعه در حالگذار هستیم که تاریخ نداریم، به این معنا که هر زمان یک گروه در کشور به قدرت میرسد، تاریخ گذشته را به طور کل زیر سوال میبرد.وی اضافه کرد: اشکانیان پانصد سال در این سرزمین حکومت داشتند، اما کمترین آثار تاریخی از آنها به جا مانده است، زیرا ساسانیان پس از قدرت گرفتن، سیاست انهدام آثار حکومت قبل را به پیش گرفتند، همین نگاه را میتوان به دولتهای کنونی نیز تعمیم داد. لیلاز در پایان با ارائه یک مثال از رفتار رسانه ملی با «مرحوم هاشمی رفسنجانی»، اظهار داشت: مرحوم هاشمی بخش جدایی ناپذیر تاریخ جمهوری اسلامی ایران است، اما رسانه ملی سیاست حذف او را در پیش گرفت.