اصولگرایان گویا قرار نیست هیچگاه رویه خود را برای ایجاد یک وحدت درونی تغییر دهند. آنها در انتخاباتهای گذشته هم ریاست جمهوری و هم انتخابات مجلس همانند سابق، نتوانستند بین طیفهای خود وحدت درونی ایجاد کنند و سهمخواهی همیشه مانع اصلی این وحدت و تعامل بوده است. حالا که کمتر از یک سال تا انتخابات 1400 باقی مانده است، اصولگرایان با معرفی برخی چهرههای این جریان سیاسی، به این انتخابات ورود زودهنگام داشتهاند. آنهم در شرایطی که هنوز استراتژی و سازوکار انتخاباتی برای بالا بردن سطح مشارکت را در انتخابات ندارند. در این راستا، حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگویی که با داشت، گفته است:«کشور را نمیشود تنها با یک جناح مدیریت کرد. کار اجرائی کشور آن قدر زیاد است که بهنظر میآید تمام طیفها و جریانات سیاسی کشور باید در انتخابات حضور گسترده داشته باشند و در عین حال یک دولت ائتلافی را تشکیل بدهیم.» متن گفتوگوی حسین کنعانیمقدم با در ادامه آمده است.
به گزارش روز نو :برخی معتقدند که مردم اعتمادشان به هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب را از دست دادهاند و به نوعی از آنها ناامید شدهاند. امکان اینکه پای جریان سومی در میان باشد، وجود دارد و اصلا امکان دارد که دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا به تدریج از عرصه نقشآفرینی در کشور حذف و یا تاثیرگذاری آنها محدود شود؟
آنچه را که اشاره کردید بصورت کامل قبول ندارم. بهنظر من، هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب سرمایههای اجتماعی نظام هستند. هر دو آنها باید تقویت شوند بهطوری که بتوانند مشکلات کشور را حل کنند. بهنظر میرسد آن افرادی که بهدنبال تخریب جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی هستند در حقیقت بهدنبال فروپاشی سپهر سیاسی کشورند، چراکه این دو طیف همواره و در همه سالها حضور داشته و همچنین طرفداران و قدرت سیاسی قابل ملاحظهای دارند. تخریب این دو جریان (اصولگرا و اصلاحطلب) خواسته نظام سلطه است که بتوانند از این طریق خلأیی در قدرت ایجاد کنند. من معتقدم که هر دو آنها باید حاضر باشند، خودشان را اصلاح و تقویت کنند و بهدنبال این باشند که با همکاری همدیگر، مشکلات سیاسی کشور را حل و فصل کنند. رقابت باشد اما نباید وارد جنگ سیاسی داخلی شوند. رقابت باید سالم باشد و همچنین مردم را برای حضور در انتخابات تشویق کند. این رقابت نباید تبدیل بشود به شرایطی که مردم سیاستزده شوند و دیگر نه انتخابات برایشان مهم باشد و نه سرنوشت کشور.
درست است اما گروه بسیار زیادی در انتخابات اخیر حضور نداشتند، چرا که بهنظر میرسد که مردم از اصلاحات ناامید شدهاند.
بهنظر میرسد که این شعارها تحریفشده هستند. دشمنان ایران بهدنبال این هستند که خلأ قدرت را در ایران ایجاد و آن را دنبال کنند و البته اگر جریانهای سیاسی نخواهند خودشان را اصلاح کرده و بهعنوان یک جریان سیاسی در کشور حضور داشته باشند، خود به خود از صحنه سیاسی کشور حذف میشوند اما ما نباید بهدنبال این باشیم که خلأ سیاسی را در کشور ایجاد کرده یا آن را وسعت ببخشیم.
الان مردم در وضعیت اقتصادی مناسبی قرار گرفتهاند، تورم افزایش زیادی داشته و همین موضوع شائبه کاهش مشارکت مردم در انتخاباتها را ایجاد کرده است، چراکه معتقدند مشارکت تاثیرچندانی در بهبود شرایط ندارد. چه اقدامی باید برای تغییر این دیدگاه و افزایش امید در جامعه داشت؟
قطعا اگر وضعیت اقتصادی کشور بهبود پیدا نکرده و همین طور ادامه پیدا کند، ممکن است با اعتراضات رو بهرو شویم، اما اینکه این موضوع باعث ناامنی نخواهد شد چون مردم میدانند که با ایجاد ناآرامی در کشور، بیش از همه و اول از همه خودشان هستند که ضربه میخورند. به همین دلیل سعی میکنند از راههای قانونی که سبب تغییرات مثبت در وضعیت کشور میشود، استفاده کنند تا از ایجاد ناامنی در کشور که خواسته دشمنان است، جلوگیری شود و صرفا به اعتراضهای ساده به وضع موجود بسنده کنند تا حداقل صدایشان به گوش دولتمردان برسد.
یکسری اسامی از طرف اصولگرایان اعلام شده است که بهنظر میآید برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 کاندیدا میشوند. ورود زودهنگام افراد برای اعلام کاندیداتوری خودشان یا دیگران چه معنایی دارد و تحلیل شما در این رابطه چیست؟
چه اسامی و چه کسی آنها را مطرح کرده است؟
اسامی مانند آقایان رئیسی، جلیلی، قالیباف، فتاح، زاکانی، نیکزاد و دهقان مطرح و در برخی پایگاههای خبری بهعنوان کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات 1400 معرفی شدهاند.
ورود زودهنگام به انتخابات ریاستجمهوری، جز ایجاد فضای رقابتی بین جریانهای مختلف سیاسی و جلوگیری از فعالیت پرتلاش دولت برای جلوگیری از مشکلات نتیجه خاص دیگری ندارد. گمانهزنیهایی که در این چند وقت اخیر انجام میشود، بیشتر در جهت مهندسی آرای جریانهای سیاسی در انتخابات است. با واقعیتهایی که وجود دارد، کسانی میتوانند بهعنوان کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده مطرح شوند که در وهله نخست تیم قوی داشته و هم برنامه مدون و مقبولیت بین مردم داشته باشند. کاندیدای انتخاباتی باید از بین چهرههای شناخته شده و سرشناسی باشند. بهنظر میرسد که چهرههای گمنام، شانسی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری 1400 ندارند. در عین حال، چهرههایی هم که در 40 سال گذشته خودشان را خوب نشان ندادهاند، هیچشانسی برای پیروزی در انتخابات آینده ندارند. پس بهنظر من اسامیای که مطرح میشود، چندان قابل قبول نیست. حتی من به مجلس پیشنهاد داده بودم که سران قوا حق نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری را نداشته باشند. به خاطر اینکه خودشان رئیس یک قوه هستند و اگر توانایی خاصی دارند بهتر است آن را در اداره همان قوه که تصدیاش را دارند به کار ببندند. آنها باید اجازه دهند مدیریت قوهمجریه به فردی سپرده شود که قدرت عبور از مشکلات کشور را داشته باشد و بتوانند آنها را حل و فصل کند.
اصولگرایان که الان اکثریت قریب به اتفاق مجلس را در دست دارند، برنامهای هم برای انتخابات دارند و کاندیدایی برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 تعیین کردهاند؟
بهنظر میرسد کسانی که خودشان را برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 آماده میکنند، اکثرا از بین کسانی هستند که فکر میکنند میتوانند با رای عوامل سیاسی، رئیسجمهور شوند. در حالی که بهنظر میرسد ما در انتخابات 1400 با یک دولت ائتلافی رو بهرو خواهیم بود. با توجه به تجارب گذشته، کشور را با یک جریان نمیشود مدیریت کرد. همه مردم و جریانهای سیاسی، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا باید دست به دست همدیگر دهند تا بتوانند مشکلات کشور را حل و فصل کنند. بهنظر من کسانی که فکر میکنند بدون رای مردم و فقط با عقبه سیاسی یک جناح میتوانند رئیس جمهور شوند، سخت در اشتباه هستند و نتیجه انتخابات این مهم را مشخص خواهد کرد.
یعنی قرار است که جریان اصلاحات با جریان اصولگرایی ائتلاف کند؟
من اعتقادم این است که ما نیاز به یک ائتلاف کارآمد داریم. یعنی فارغ از اصلاحطلب یا اصولگرابودن یک شخص، اگر فردی کارآمد بود باید از او استقبال کرد و به او این اجازه را داد که اداره کشور را بر عهده بگیرد و مشکلات آن را حل کند.
اصولگراها در قالب جمنا و شورای ائتلاف میخواهند وارد میدان شوند یا برنامه دیگری برای ورود به انتخابات دارند؟
پیشنهاد من در جلسات مختلفی که تشکیل شد این بود که برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 ائتلافی عمل کنیم. کشور را نمیشود تنها با یک جناح مدیریت کرد. کار اجرائی کشور آن قدر زیاد است که بهنظر میآید تمام طیفها و جریانات سیاسی کشور باید در انتخابات حضور گسترده داشته باشند و در عین حال باید یک دولت ائتلافی را تشکیل بدهیم. دلیلی ندارد که اگر جناح اصولگرا روی کار آمد، همه وزرایش هم از بین اصولگرایان باشد. ما باید دنبال کارآمدی دولت باشیم نه این قبیل موضوعات که کمکی به حل مشکلات نمیکند. کار ما این است که یک دولت موثر را پای کار بیاوریم، حالا اصلاحطلب و اصولگرا بودنش خیلی فرق نمیکند. بهنظر من که باید دولتی ائتلافی تشکیل بدهیم، باقی مسائل آن قدر مهم نیستند. ممکن است حتی این اسامیای که مطرح کردید هم در بین دولت ائتلافی حضور و هرکدام نقشی در آن داشته باشند.
حالا شما کدام یک از این افراد مطرح شده را مناسب برای کاندیداتوری ریاست جمهوری میدانید؟
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، دولت بعدی باید دولتی جوان، چابک، انقلابی، کارآمد، قدرتمند، با تفکر جهادی و مردمی باشد. کسانی که بتوانند این شاخصها را در خود جمع کنند و جامع آن باشند، میتوانند حرفی برای گفتن و شانسی برای برنده شدن در انتخابات پیش رو داشته باشند. اما من فکر میکنم کسانی که بخواهند در انتخابات ریاست جمهوری آینده کاندیدا بشوند، باید بتوانند که یک گفتمان غالب را ایجاد کنند. برای به وجود آوردن این گفتمان هم باید سبک زندگی ایرانی- اسلامی داشته باشند و چهرههایی باشند که در صحنههای بینالمللی هم حرفی برای گفتن داشته باشند.
آقای قالیباف احتمال دارد که کرسی ریاست قوه مقننه را رها و بهدنبال کسب کرسی ریاست جمهوری برود؟
متاسفانه ما اصولگراها همیشه هنگام انتخاباتها احساس تکلیف میکنیم و ممکن است که این تکلیف تغییر کند. امروز تکلیف این است که رئیس مجلس شود و فردا ممکن است تکلیف شود که رئیس جمهور شود. البته این احساس تکلیف جای بحث هم دارد ولی من کاملا مخالف این هستم که رئیس مجلس، قوه را رها کند و بهدنبال گرفتن تصدی قوه دیگری برآید.
پیشبینی شما از اعلام کاندیداتوری آقای رئیسی چیست؟
من چندین بار هم گفتم که موافق اینکه روسای قوا، قوه خود را رها کرده و دنبال ریاست قوه دیگری باشند، نیستم. اگر تمایل دارند، همان قوه که در اختیارشان قرار گرفته را مدیریت کنند. این بهتر هم است. حتی پیشنهاد میکنم که مجلس قانونی را تصویب کند که این محدودیت اجرا بشود و دیگر هیچکدام از روسای قوا، به فکر ریاست قوه دیگری نیفتند.
اصلاحطلبها چطور؟ بهنظر شما ممکن است که آنها هم کاندیدا معرفی کنند؟
بهنظر میرسد که اگر اصلاحطلبان به نصایح رهبری در مورد تحولخواهی توجه کنند و ساختار سیاسی، گفتمان و مشی سیاسیشان را متحول کنند و بتوانند مقبولیت و اعتماد مردم را به دست بیاورند، میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری آینده، کاندیدا معرفی کنند و اتفاقا رقیب سرسختی هم برای اصولگراها باشند. هر چقدر که رقابت بیشتری باشد، احتمال حداکثری شدن انتخابات هم بالاتر میرود. ولی بهتر است که همان رفتاری را که در انتخابات مجلس یازدهم انجام دادند را تکرار کرده و به دادن یک لیست اکتفا و خود را از پیش بازنده اعلام کنند.
یعنی شما میفرمایید که ممکن است اصلاحطلبان شانسی برای برد در انتخابات 1400 نداشته باشند؟
اگر با این شرایط فعلی جلو بروند، بله بهنظر من بازنده هستند.
شما با توجه به تحرکات اخیر احمدینژاد، گفتوگوهایی که انجام داده و جاهایی که رفته است، از حضور او در انتخابات ریاست جمهوری 1400 احساس خطر نمیکنید؟
من از این بابت هیچاحساس نگرانی ندارم چون که پرونده ایشان در سپهر سیاسی کشور بسته شده است. مخصوصا با این نامه اخیری که به محمد بن سلمان نوشت، نشان داد که دارد در زمین دیگران بازی میکند. من از این بابت اصلا احساس نگرانی نمیکنم و فکر میکنم که او هیچجایگاهی در سیاست ایران ندارد.
یعنی بر فرض اینکه تایید صلاحیت هم بشود، رای نمیآورد؟
بله بر فرض تایید صلاحیت ایشان توسط شورای نگهبان، باز هم از طرف مردم رای نمیآورد. به قول معروف، آزموده را آزمودن خطا است. مردم هشت سال ایشان را تحمل کردند و هشت سال هم هست که تبعات ریاست جمهوری ایشان را تحمل میکنند. همه او را شناختهاند و دیگر دم به تله نمیدهند.