من از برخی افرادی که با قرارداد با چین مخالف هستند، شگفت زده هستم.
به نظر من بسیاری از این افراد هیچ استدلال خاصی ندارند
انتشار خبر قرارداد 25ساله با چین مخالفتهای بسیاری را برانگیخت و نقدهای بسیاری به این قرارداد را در افکار عمومی شاهد بودیم. به گزارش ایلنا، سعید لیلاز، اقتصاددان و فعال سیاسی اصلاحطلب، از مدافعان قرارداد با چین است و در مصاحبهای به دفاع از این قرارداد پرداخت که واکنشهای بسیاری را به دنبال داشت. سعید لیلاز در خصوص این قرارداد و مخالفتهای ابراز شده، مصاحبهای کرده است که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید:
به گزارشروز نو :*راجع به قرارداد ایران و چین از منظرهای مختلف در مخالفت، نکاتی مطرح میشود. مهمترین پرسشی که مطرح میشود این است که اگر قرار است ما با چین و روسیه و ونزوئلا و غیره ببندیم، چرا با آمریکا نبندیم؟ اولین پاسخ این است که روابط اقتصادی میان کشورها همان طور که از نامش پیداست بر اساس منافع اقتصادی جلو میرود. به همین دلیل من معتقدم اگر در آینده ایران به یک کشور کاملا عادی در صحنه بینالملل هم تبدیل بشود در آن صورت ایران به سوی اروپا خواهد گرایید نه به آمریکا. نکته دوم این که ایالات متحده آمریکا جز در سایه یک روابط امپریالیستی حاضر نیست با ایران روابط اقتصادی داشته باشد. این روابط امپریالیستی شامل اختلال آفرینی در روابط اقتصادی ایران و اروپا هم میشود. یعنی آمریکا راضی به این که ایران با اروپا کار کند هم نیست.
*اساسا علت این که آمریکا از برجام خارج شد، همین بود. چون یک ایران دموکراتیک، همراه ایرانی با گرایش اقتصادی به سوی اروپا است.
* در هر معامله و قراردادی باید فرض را بر این گذاشت که طرف مقابل قصد برداشتن کلاه ما را دارد و باید حواسمان جمع باشد. اما چه چیزی باعث میشود که قرارداد با چین را خوب بدانیم و بتوانیم حواسمان را جمع کنیم؟ مهمترین نکته این است که طرفهای اقتصادی را متکثر و متنوع کنیم و بین خریداران رقابت بیندازیم. اتفاقا من از یک منظر لیبرالی و با توجه به منطق بازار میگویم که ما باید با چین قرارداد ببندیم.
*درآمد سرانه چینیها یک دهم آمریکاییها هم نیست. چین هنوز یک قدرت نظامی بینالمللی نشده است و تا رسیدن به چنین قدرتی، چند دهه فاصله دارد. آمریکا یک قدرت زمینی، هوایی و دریایی جهانی است. مثلا در حوزه نیروی دریایی، مجموع تناژ تجهیزات نصب شده بر کشتیهای جنگی آمریکا معادل 17 کشور بعد از خودش است. یک چنین کشوری با این قدرت اقتصادی، یک ژاندارم جهانی است. چین اصلا نقش ژاندارم جهانی ندارد. نکته دیگر این که چین همسایه ما نیست و نمیتواند نسبت به ما تحرک خاصی داشته باشد.
*ایالات متحده آمریکا یک قدرت جهانی و همسایه همه است. آمریکا در همسایگی تمام کشورهای جهان قرار دارد. ارتش آمریکا تقریبا در سراسر جهان حضور دارد. همین الان آمریکا در خاورمیانه، همسایه ما است و در تمام کشورهای همسایه ما حضور دارد. اما چین اصلا در این موقعیت نیست. در واقع ایران الان طولانیترین مرز مشترک را با آمریکا دارد نه با کشورهای منطقه.چین اصلا چنین قابلیتی در دنیا ندارد. اشتباه نشود. من نمیگویم آمریکاییها آدمهای بدی هستند و چینیها آدمهای خوبی هستند. ایرانیها، چینیها، آمریکاییها، آلمانی ها، افغانیها، روسها و غیره همگی خصلتهای خوب و خصلتهای بد داریم. تمام این کشورها به دنبال حداکثر کردن سود و منافع خود و حداقل کردن هزینه و زیان خود هستند. این منطق رفتار افراد و دولتها است. در ضمن باید در نظر داشت در عرصه روابط بینالملل، وضعیت طبیعی که هابز میگفت، یعنی جنگ همه علیه همه حاکم است فقط نوع جنگ در دنیای کنونی تغییر کرده و از جنگ سخت به جنگ نرم تبدیل شده است.
*وقتی من از قرارداد با چین دفاع میکنم به این معنی نیست که چینیها آدم خوبی هستند اما آمریکاییها نیستند. چینیها نسبت به آمریکا در موقعیتی نیستند که بتوانند به ما آسیب برسانند یا مناسبات سلطهگرانه ایجاد کنند.
*ما باید بتوانیم بین قدرتهای جهانی موازنه ایجاد کنیم تا زنده بمانیم. چون ایران کشوری است که نمیتواند به کلی زیر سلطه یک قدرت خارجی برود در نتیجه مجبور است که بین قدرتهای جهانی، موازنه برقرار کند. آمریکا کشوری است که به محض این که بر کشوری مسلط میشود، برای بقیه کشورها نیز تعیین تکلیف میکند که چه کشور دیگری به آنجا بیاید یا نیاید. کاری که همین الان دارد با مصر و با پاکستان میکند؛ کاری که دارد با عراق میکند. همین الان کشوری مانند آلمان با عمق جان مخالف تحریمهای اقتصادی ایران است و علاقه دارد در ایران حضور داشته باشد اما به دلیل دستور آمریکا مبنی بر عدم حضور در ایران، جرات همکاری با ما را ندارد.
*من معتقدم ایران اگر با چین یا با هر قدرت جهانی، برای شکستن این بن بست و ظلم آمریکا، قرارداد ببندد، مجاز است. من از برخی افرادی که با قرارداد با چین مخالف هستند، شگفت زده هستم. به نظر من بسیاری از این افراد هیچ استدلال خاصی ندارند. من میگویم به جز چین با 10 کشور دیگر هم باید قرارداد ببندیم. اگر چین اجازه نداد ما با سایر کشورها قرارداد ببندیم، آنگاه میتوان گفت قرارداد خائنانه است.
*اگر افکار عمومی هزار بار هم نظارتشان، حساسیتشان و مخالفتشان را بیشتر کنند من بیشتر خوشحال میشوم. آن چیزی که مرا ناراحت میکند این است که یک گروهی از روی دعواها و کشمکشهای سیاسی داخلی دارند نسبت به قرارداد با چین داوری میکنند و حتی آن را خائنانه مینامند.
* واقعیت این است که چین که به خاطر علاقه به ایران نیست که به سوی ما آمده است. بنا به علل و دلایل گوناگون به دنبال بستن قرارداد با ما هستند. در دو سه سال اخیر تضاد چین با ایالات متحده آمریکا، عمدهتر و گریز ناپذیرتر از چیزی شده است که بتوان آن را به تعویق انداخت. حتی به نظر من ترامپ مخلوق این تضاد است نه خالق آن. الان برخورد آمریکا و اروپا را با شرکت هوآوی شاهد هستیم. مثالهای متعدد دیگر هم وجود دارد. چینیها چارهای جز نشان دادن مخالفتشان با آمریکا ندارند که قرارداد با ایران هم بخشی از همین موضوع است. چون آمریکاییها دیگر در برابر چین کوتاه نمیآیند.
*در حال حاضر مهمترین اولویت ملی ما خارجشدن و خنثی کردن فشار ایالات متحده آمریکا است. به نظر من این بزرگترین و آخرین فشار خارجی بر جمهوری اسلامی و بر ایران است. اگر از این مرحله عبور کنیم دیگر با چنین فشاری مواجه نخواهیم شد.
*ما بر اساس موازنه فعلی جهان، یک قراردادی با چین میبندیم. اگر این موازنه قدرت بهم بخورد، مثلا ایران نیرومندتر بشود یا شرایط چین تغییر کند حتما این قرارداد در آینده تغییر خواهد کرد. اگر الان با چین ببندیم و از زیر ضربه آمریکا خارج شویم، میتوانیم هم این قرارداد را بسیار متعادلتر کنیم و هم قراردادهای بهتری با سایر کشورها ببندیم. من به شما اطمینان میدهم که قرارداد با چین، بدون نظر و تصویب مجلس و بدون انتشار عمومی، امضا نخواهد شد.