فضای سیاسی کشور در حال حاضر روز به روز بهدلیل انتخابات ۱۴۰۰ تغییر میکند. برای اولین بار کشور در انتخابات ۹۸ با عدم مشارکت مردم روبهرو شد، برخی از طیفهای سیاسی این اتفاق را پای دولت و عملکرد اصلاحطلبان در سپهر سیاسی کشور نوشتند. این اتهامات زمانی مطرح شد که اصلاحطلبان با حمایت خود از حسن روحانی او را به پاستور رساندند و برای مجلس و شورای شهر تهران نیز لیست امید طراحی کردند که با استقبال گسترده مردم روبهرو شد. برای واکاوی شرایط فعلی جریان اصلاحات و انتخابات ۱۴۰۰ به گفتوگو با زهرا نژادبهرام، عضو شورای شهر تهران پرداخته که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :برخي از طيفهاي سياسي عملکرد دولت تدبير و اميد را پاي جريان اصلاحات مينويسند، آيا ميتوان اين تعبير را درست دانست؟
دولت دوم آقاي روحاني نيز مثل دولت اول ايشان مورد حمايت اصلاحطلبان بود و اين جريان در ائتلاف نانوشتهاي وارد اين پيوند شدند و از آقاي روحاني حمايت کردند. آقاي روحاني کانديداي اصلاحطلبان نبود اما مورد حمايت آنها قرار گرفت و اين جريان تمام کمپينهاي امن خود را در سال 92 و 96 براي ايشان فعال کردند و در سال 92 بهرغم اينکه اصلاحطلبان کانديدا داشتند بر اساس ائتلاف و از روي مصلحتانديشي کانديدا از دور رقابت کنار رفت و آقاي روحاني انتخاب شد. در سال 96 اصلاحطلبان با صراحت وارد ائتلاف شدند و از کانديداتوري آقاي روحاني حمايت کردند و اينکه عملکرد آقاي روحاني به پاي اصلاحطلبان نوشته ميشود مقوله اي ناديده گرفتني نيست و قابل تامل و توجه بوده و بايد اين دو مقوله را از هم تفکيک کنيم. وقتي صحبت از ائتلاف به ميان ميآوريم، بهدليل مسائل و مصلحت و دورانديشي خود تصميم ميگيريد که از يک جريان سياسي و يک گروه يا يک فرد خاص حمايت کنيد. در ائتلاف ضمن اينکه مسئوليت داريد ولي مسئوليت شما مستقيم نيست. چون تصميمگيريها و تصميمسازيها در اختيار فردي است که مورد ائتلاف قرار گرفته و طبيعتا نميتواند تمام اقدامات آقاي روحاني در حوزه اصلاحطلبان تعريف شود. در مورد وزرا نيز وزرا يکپارچه اصلاحطلب نبودند اين ائتلافي بود که اصلاحطلبان بهدليل شرايط سياسي آن را پذيرفتند و از طرف آقاي روحاني نيز پذيرفته شد و اصلاحطلبان حمايت کردند. موضوع حمايت کردن فاصله زيادي با نمايندگي دارد در جريان شوراها اصلاحطلبي ليستها را نمايندگي ميکرد. کساني که در شرايط سياسي هستند براي تاييد اصلاحطلبان از اين ظرفيت استفاده ميکنند. اما در کل نميتوان گفت تمام اقدامات آقاي روحاني به اصلاحطلبان مربوط است نبايد اينطور نگاه شود و ماجرا متفاوت از اين است و به تفاوت نمايندگي و حاميگري بر ميگردد اما بايد در نظر داشت که دولت با مشكلات جدي در حوزه اقتصادي روبهرو شده است و اين ضعف بهدليل ارائه نکردن راهحلهاي مناسب براي اين موضوع ايجاد شده و ناكافيبودن بستههاي تشويقي براي شرايط بحران و نداشتن دستورالعملي براي حل چالشهاي اقتصاد و بحران در مسكن از مسائل جدي است. اين اقدامات دولت تاثيرش بر افكار عمومي بسيار زياد بوده و ميتوان گفت اجتنابناپذير قلمداد ميشود. اين نوع رويكردها بر اقبال مردم بر حمايت كنندگان دولت اثرگذار است.
شوراي عالي اصلاحات با تغييراتي روبهرو شده است، شما نقش شوراي عالي را براي 1400 چگونه ميبينيد؟
بعد از انتخابات با موفقيتي که شوراي عالي اصلاحطلبي در انتخابات 94 و 96 کسب کرد و انصافا موفقيت خوبي براي جناح اصلاحطلب و کل کشور بود و چراغ اميدها را روشن کرد. جريان اصلاحطلبي شايد ناکاميهايي داشته باشد ولي اين به معناي عدم حضور در عرصه سياست نيست. شرکت در عرصه انتخابات الزامي براي تداوم حيات هر جريان سياسي قلمداد ميشود. شوراي عالي اصلاحطلبان بهعنوان راهکاري براي تجمع آرا و همدلي بيشتر در درون اين جريان شکل گرفت. علت اين موضوع اين بود که جريان اصلاحات، از يک طيف بسيار بزرگي برخوردار هستند و در اين گروه ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد. چيزي که در اين بين مهم به شمار ميآيد شوراي عالي را ميتوان يک موفقيت بزرگ و باعث افتخار به حساب آورد، چون اين شوراي عالي بود که توانست يک وحدت و انسجام واحد را بين تمام طيفهاي اصلاحطلب ايجاد کند که در نوع خود يک موفقيت ستودني به حساب ميآيد. اما در انتخابات 1400 با توجه به شرايط که در سپهر سياسي کشور حاکم شده، شايد شوراي عالي در ماهيت کنوني نتواند گام موثري براي همدلي و همراهي جريان سياسي اصلاحطلب ايجاد کند و با اين تفاسير اين شورا بايد با ظاهر و شکل جديد در ميدان حاضر شود. اما نکتهاي که در اين بين وجود دارد اين است که اين تغيير و روشي که به آن اشاره کردهام به معناي اين نيست که در اصل و هدف اين شورا تغيير ايجاد شود، بلکه کارکرد و عملکرد اين شورا قطعا بر روال گذشته که همان انسجام و وحدت در درون جريان اصلاحات ايجاد کرده، استوار خواهد بود و اين شورا با هر شکل و ظاهري که باشد، هدف و تمرکز خود را بر روي مشارکت حداکثري در انتخابات 1400 معطوف خواهد کرد، تا بتواند در اين هماورد نقش تاثيرگذار و سازندهاي در فرايند انتخابات ايفا نمايد. نکته ديگر در مورد شورايعالي اين است که هر جريان سياسي بهدنبال کسب قدرت درصحنه اداره امور کشور است و براي تحقق آن از تمام ابزارهايي که در چارچوب قانون تعريف شده بهره ميگيرد و ميتوان گفت شوراي عالي تدبيري نوانديشانه در نوع خود به شمار ميرفت. اما نبايد از اين موضوع غافل بود که اين شورا بهدليل پتانسيلي که در درون آن وجود داشت ميتوانست با هم انديشي در بين اعضا ظرفيتهاي آن ارتقا يابد. اين امر مهم زماني به خود جامه عمل ميپوشاند که اعضاي حاضر در اين شورا با همدلي و همفکر بيشتر اين شورا را ارتقا ميدادند و از تمام ظرفيت موجود در آن استفاده کرده و نقاط قوت موجود تقويت شود و نقاط ضعف برطرف شود. بهنظر من در مقطعي هستيم که شوراي عالي پوستاندازي ميکند و به مقطع جديدي وارد ميشود و به ضرورتهاي خودش برميگردد و تحول اساسي در ساختار شوراي عالي بهوجود ميآيد. بهنظر ميرسد جريان اصلاحطلبي در نوآوري ميتواند بهعنوان شاخصهاي توسعه سياسي در ايران مطرح شود و اين باعث تحولي در عرصه توسعه سياسي ايران باشد و طيفي از جريانها و گروهها مختلفي که با فاصلههاي زياد و کم به اصلاحطلبي متصل هستند در قالب يک لباس واحد به حرکت دربياورد و منجر به موفقيتهايي شود و در نهايت بهنظر ميرسد اين پوستاندازي موثر است و به نفع توسعه سياسي ايران از آن بهره برد. توسعه سياسي در کشور بدون جريان اصلاحطلبي نميتواند به تحول برسد. اين جريان نشان داده که همواره در بهوجود آمدن سکانسها و فضاهايي که ميتوانند منجر به توسعه سياسي شود و نوع جديدي براي ارتباطات سياسي در درون کشور براي کنشگران سياسي و جامعه و شهروندان پيشگام باشد. من يقين دارم در 1400 ما با رويکرد جديدي در شوراي عالي روبهرو خواهيم شد که شايد متفاوتتر از 94 و 96 باشد. اين تغيير رويکرد باعث خواهد شد که کارکرد اين شورا در راستاي تقويت روحيه اميد و نشاط سياسي در درون جامعه، بهخصوص با توجه به بحرانهاي عديدهاي که در کشور بهوقوع پيوسته که يکي از آنها را ميتوان بحران جهاني کوويد 19 ايجاد کرده موثرتر باشد.
چه عواملي باعث شد که عدم مشارکت مردم در انتخابات 98 رقم بخورد؟
در رابطه با ناكامي در انتخابات 98 رفتار دولت يقينا موثر بوده اما از آن مهمتر نبود نمايندگان اصلاحطلب در رقابت مجلس بود كه عرصه سياسي را براي مشاركت كاهش داد. متاسفانه يكي از عوامل كم شدن مشاركت مردم اين موضوعها بود. بايد به اين موضوع اعتراف کنيم که در سال 98 با توجه به ادوار گذشته کمترين مشارکت مردم را در ايران شاهد بوديم. مجموعه اين عوامل ضرورت سازماندهي مجدد از سوي اصلاحطلبان را در اين زمينه طلب ميکند. ارتقاي مشاركت و كاهش هزينهها و دوم حضور در صحنه رقابت با قدرت كه اين الزام هر جريان سياسي است. مطالبهگران بسياري در جبهه اصلاحطلبان در انتظار هستند تا تصميمگيريهاي مبتني بر حضور را در اين جريان سياسي مشاهده كنند و شهروندان بسياري در انتظار ارائه راهحلهاي موثر براي كاهش مشكلات و مديريت مسائل مبتلابه هستند كه اقبالشان به اصلاح بسيار است. اميد آينده در گرو مشارکت فعال و جستوجوي روش اقدام و ارايه راهکار موثر براي مشكلات اقتصادي كشور است كه اگر اصلاحطلبان به آن توجه نكنند احتمال زياد قادر به رقابت در1400 نخواهند بود.
برخي از صاحبنظران معتقدند انتخابات پيشروي رياستجمهوري آمريکا در شکلگيري و آرايش نهائي کانديداهاي 1400 نقش دارد، آيا ميتوان گفت که انتخابات نوامبر بر خرداد تاثيرگذار است؟
گفته ميشود اگر پروانهاي در قطب جنوب بالهاي خود را به هم بزند آثار آن در قطب شمال هم حس ميشود. جهان مجموعهاي به هم پيوسته است و نميتوان گفت نتايج انتخابات 2020 رياست جمهوري ايالاتمتحده بر جريانهاي سياسي داخل کشور تاثيرگذار نيست ولي اثربخشي مقولهاي ديگر است و دامنه وسيعي دارد. اگر بخواهيم انتخابات نوامبر آمريکا را اثربخش تعريف کنيم چون فضاي سياسي کشور ما بيشتر متمايل بر اين است که راههاي برون رفت را داخلي جستوجو کند ضمن اينکه نيازهاي خارجي خود را نيز تشخيص مي دهد ولي در چارچوب هدفگذاريهاي داخلي اين سياستها را تعريف ميکند و مولفههاي ثابتي در درون کشور داريم که حرکتهاي سياسي بر آن اساس شکل ميگيرند. هر جرياني که ميخواهد در 1400 کانديداهاي خود را معرفي کند بايد با در نظر گرفتن موارد ثابتي که در سياست داخلي و خارجي کشور وجود دارد. کانديداي مورد نظر خود را انتخاب کند. يقينا نيروهايي که انتخاب ميشوند بايد نسبت به مسائل خاصي در کشور اعلام نظر کنند. بهعنوان نمونه در خصوص کنترل و مهار بيماري کوويد 19 بايد مديريت بحران را بدانند. همچنين در مورد سند بينالمللي برجام که ايران يکي از شرکاي اين سند است و حتما بايد نسبت به برجام اعلام مواضع داشته باشند. همانطور که در آمريکا نيز دو کانديد بهطور مشخص در مورد برجام نظر دادهاند.
شوراي شهر تهران برخلاف مجلس دهم و ليست اميد که در مجلس ارائه شد از بافت يکسان جريان اصلاحات تشکيل شده، عملکرد و تفاوت اين شورا را نسبت به شورا شهر قبلي چگونه است؟
در ارتباط با شورا من قصد مقايسه اين شورا با شوراي قبل را ندارم و بهنظر من نهادها و مردم بايد اين کار را انجام بدهند ولي من مي توانم شاخصهايي را از شوراي کنوني برشمارم که بهنظر من در عملياتي کردن شاخصهايش پيشگام بوده است. ارتقاي مديريت شورا از ابتدا مورد توجه شوراي پنجم بود. چون شورايي که با راي مستقيم مردم انتخاب شده نسبت به دستگاههاي اجرائي بايد توازن جايگاه خود را حفظ ميکرد و اين مقام سنگين را ارتقا ميداد. شوراي پنجم توانست اين کار را بهويژه در مورد شهردار انجام دهد. امروز شورا از جايگاهي اثرگذار برخوردار است. ويژگي دوم پايبندي شوراي پنجم به راي مردم است. شوراي پنجم مرتب پاسخگوي سوالات جامعه بود. اين مطالبه اجتماعي به سمت شورا سرازير شد و شورا تبديل به مرجعيت و مأمن و محلي براي دريافت مطالبات مردم بود. موضوع شفافيت در شوراي پنجم مورد توجه است. در اين راستا اقدام عملي که رخ داد اين بود که در نخستين گام، تمام جلسات شورا علني برگزار شد و شورا حتي يک جلسه غيرعلني نداشت و اين نکته بسيار مهمي بود که شورا آغاز کرد و به تمام لايههاي شهرداري تسري داد و با ايجاد سامانههاي مختلف مقوله شفافيت را گام به گام تقويت کرد، چراکه اعتقاد داشت شفافيت ظرفيت پاسخگويي را فراهم ميکند. افرادي که در شوراي پنجم کار ميکنند مجموعهاي از تجارب ملي هستند از استاندار تا نماينده مجلس و شهردار منطقه و شهردار اسبق تهران تا استاد دانشگاه و فعال اجتماعي و مجموعهاي از تجارب و سرمايههاي کشور در نوع خود به حساب ميآيد که در کنار هم قرار گرفتهاند و ظرفيتي ويژه براي مديريت شهري فراهم کردند که توانسته است با توجه به ظرفيتهاي خود حرکتهاي مثبتي انجام بدهد. دو سيل بزرگ و دو ضايعه بزرگ از سر شهر تهران عبور کرد. دو زلزله داشتيم که اگرچه خسارتي نداشت ولي دغدغههايي ايجاد کرد و بر روند مديريت شهري تاثير گذاشت. متاسفانه به دلايل سياسي سه شهردار داشتيم و اين مديريت شوراي پنجم بود که از نظر کيفيت خدمات ارائه شده به شهروندان اگر افزايشي ايجاد نشد شاهد تنزل نيز نبوديم. اين شورا تعامل ويژهاي با دولت داشت. حضور شهردار تهران در هيات دولت ظرفيت خوبي بود که ناشي از تعامل شوراي شهر است. از همه مهمتر شوراي شهر جايگاه تهران را بهعنوان پايتخت مداوما گوشزد ميکند. اينکه هزينههاي پايتخت متفاوت از يک کلان شهر است و دولت بايد مرتبا به اين موضوع توجه کند. اما لازم ميدانم موضوعي را در خصوص شوراي پنجم اضافه کنم، بنده به عنوان يکي از اعضا در خصوص شورا بسيار صحبت كردم لازم است مقوله شفافيت بيشتر تبيين شود و بايد گفت که شوراي پنجم در عرصه سياسي به شدت ارتقا يافته شوراي تهران شورايي است كه هم مورد اقبال مردم در ارائه مطالبات همه جانبه به اقتصاد و اجتماع و شهر و... است و هم با حضور موثر در بزنگاههاي حساس نقشي موثر در عرصه سياسي كشور ايفا نموده است. معادلات سياسي امروز كشور با درك جايگاه واقعي شوراي شهر تهران تفاوتهاي جدي داشته كه ميتواند در آينده نهاد شورا نقش موثري ايفا كند.
چندي پيش ما شاهد بوديم که در ديوان محاسبات رئيس جديد معرفي شد، اين اتفاق در حالي رخ داد که شائبههايي در مورد اين شخص مطرح ميشود، چگونه شخصي بر مسند قضاوت قرار ميگيرد که خود روزي در معرض اتهام بوده است؟
در مورد ديوان محاسبات بايد مراجع ذيصلاح در خصوص اتهامات وارده به رئيس ديوان محاسبات اعلام نظر کنند. وگرنه اين سوال همواره در اذهان عمومي باقي خواهد ماند که چرا به اين همه اتهام پاسخي داده نشد؟ اگر اتهامات باطل است بايد ادله آن ارائه شود و اگر وارد است نيز به همين روال ادامه پيدا کند. با توجه به تغييراتي که در سيستم قضائي ما حادث شده قطعا آقاي رئيسي در اين خصوص پاسخگو خواهند بود و اين پاسخ را از افکار عمومي دريغ نخواهند کرد. بهنظر من حضور ايشان در انتخابات رياست جمهوري ظرفيت بزرگي فراهم کرد زيرا کساني که در معرض ديد افکار عمومي قرار ميگيرند معمولا نسبت به افکار عمومي حساس هستند و سعي مي کنند پاسخگوي مطالبات افکار عمومي باشند.