
اجماع چپ و راست در ناکارآمدی!
حالا دیگر عادت کردهایم که در اخبار قربانیان روزانه کرونا آمار بالای 200 نفر را بشنویم، اگر حدود سه ماه پیش همه از مردم تا مسئولین شعار کرونا را شکست میدهیم سرمیدادند امروز اما چندان خبری نیست، بیشتر شعار با کرونا زندگی میکنیم از دور و اطراف شنیده میشود.
به گزارش روزنو :در طول چند ماه گذشته تنها گروهی که بیوقفه کار خودش را با وجود همه کاستیها انجام داده کادر درمان کشور بوده است. اما وقتی به عملکرد سایر
دستگاهها یا حتی برخی از مردم میرسیم جایی برای دفاع نمیماند. البته از مردم نمیتوان گلایه داشت، اساسا در تاریخ، دلیل شکلگیری دولتها نظم بخشی و ایجاد ساختاری برای هدایت جامعه در مواقع عادی و بحرانی است. اگر در چنین شرایطی مردم همه وظایف را به درستی انجام دهند بنابراین چه نیازی به وجود ساختاری به نام دولت وجود دارد؟ بسیاری از مسئولان حقوقهای آنچنانی میگیرند تا در همین زمان یعنی وقتی شرایط عادی نیست اوضاع را مدیریت کنند. در چنین شرایطی چه فرقی میکند دولت اصلاحطلب باشد، اعتدال گرا باشد یا اصولگرا، اینکه مجلس در اختیار کدام جریان است نیز اهمیتی ندارد. واقعیت این است که گروهها و برخی چهرهها در ایران از سیاست تنها رقابتهای جناحی را یاد گرفته اند! البته از حق نگذریم تکذیب کردن را هم خوب بلد هستند حالا هر موضوعی که باشد! در چنین شرایطی وضعیت کرونا در ایران روز به روز بدتر از دیروز! میزان قربانیان روزانه کرونا را اگر با جمعیت ایران تناسب ببندیم وضعیت خوبی نداریم! این درحالی است که در بسیاری نقاط جهان وضعیت رو به کاهش رفته و در حال مدیریت شدن است. در این میان مسئولان میگویند کار تحریم است! تحریم که به هرحال جزء لاینفک ساختار
اقتصادی و سیاسی ایران بوده است، و مسئولان دولتی مدام میگویند مقاومت کنید. اما مشخص نیست منظور از این مقاومت حداکثری چیست؟ آیا منظور این است که حداکثر فشار به مردم وارد شود و مردم با حداکثر توان فشارهای اقتصادی سلامتی و... را پذیرا باشند؟ چندی پیش اسحاق جهانگیری گفته بود باید تلاش کنیم توان تحمل مردم را بالا ببریم! بنابراین اگر چنین باشد که مقاومت حداکثری را مردم به عهده گرفتهاند و نه مسئولان! همین هفته پیش در اولین واریزی برای نمایندگان مجلس 231 میلیون تومان واریز شد، آیا نمایندگان مجلس اکنون در حال مقاومت حداکثری هستند؟ آیا آنها و دیگرانی مثل آنها در سایر دستگاهها در حال تحمل فشار حداکثری هستند؟ آیا نباید در کنار مقاومت که هر ملتی برای استقلال سیاسی خود باید در برابر زیادهخواهیها مقاومت کند تدبیر و مدیریت وجود داشته باشد. مسئولان چه تدبیری در کنار مقاومت مردم دارند؟
> همه در یک کشتی، همه منفعل!
در کنار مقاومت حداکثری برنامه دولت، جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا چیست؟ وزیر خارجه هفته پیش در صحن مجلس گفت همه ما در یک کشتی نشسته ایم. همه جریانهایی که در کشتی هستند پنج ماه بعد از کرونا چه پیشنهاداتی برای حل مشکل دادهاند؟ مصاحبه اخیر وزیر بهداشت نشان میدهد
این وزارتخانه و کادر درمان به عنوان تنها بخش فعال در خطمقدم تنها ماندهاند. وزیر بهداشت میگوید: بیشترین زیان در این دوران در بخش سلامت داده شده است. همه بخشهای کشور اذیت شدند اما هیچکس به اندازه ما اذیت نشد، ما بیشترین شهید را دادیم و زمانی که همه فرار کردند از آسیبهای عفونت، بچههای ما دل به این آتش زدند. زمانی که همهجا تعطیل شد ما سه شیفته کار کردیم. ما بیشترین ضرر اقتصادی را کردیم. بیمارستانهای دانشگاهی از درآمدهای اختصاصی خود تنها ۱۵درصد درآمد دارند درحالیکه ۶۰ تا ۷۰ درصد مخارج خود را با این درآمدها باید بگذرانند. بیشترین زیان جانی، مالی و همه چیز را در این مدت دادیم.
حسن روحانی به تازگی با اشاره به شرایط دوهفته اخیر و انتقاد از جدی نگرفتن محدودیتها و دستورالعملها از سوی مردم بویژه در گردهمآییهای دوستانه و محافل گوناگون بویژه عروسیها و عزاها، آن را عامل اصلی و مهم در شیوع دوباره در هفتههای اخیر خواند. از سوی دیگر وزیر بهداشت میگوید علت وضعیت کنونی عامل مشکلات اقتصادی و ما خزانه خالی... است.
سعید نمکی با اشاره به مشکلات اقتصادی مردم افزود: رئیس جمهور مملکت باید به این موضوع فکر کند. کسی در انگلیس درس میخواند و گفت ۲۰ هزار پوند به من دادهاند به عنوان یک دانشجو که در اوج گرفتاری کرونا غصه نخورم. در اینجا که این شرایط فراهم نیست. من که نمیتوانم شب به شب به یک دستفروش، راننده تاکسی و... پول بدهم یا نمیتوانم جور دیگری به مغازه داری که چک برگشتی او میتواند منجر به خودکشیاش شود، کمک کنم. باید بگویم بازگشایی کنید.
وی بااشاره به مقاله یکی از بزرگان اقتصاد علیه خود گفت: نوشته بود که در آینده تو باید پاسخگو باشی اما من گفتم اقتصاد دانان باید به کمک من میآمدند که من چگونه صنعت را اداره کنم که معیشت مردم در این شرایط در آن لحاظ شده باشد. اقتصاددانان مملکت شما باید به من راهکار ارائه میکردید که من ببینم چگونه میتوانم مملکت را در شرایط سخت کرونا بهگونهای اداره کنم که طغیان ناشی از فقر و گرسنگی نداشته باشم. من در بیابانی به فردی میگویم آب آلوده را نخور و او میگوید این تنها قدح آب من است، پس میگویم لااقل آن را بجوشان و بخور.
سوم اردیبهشت سیده فاطمه حسینی عضو اصلاحطلب کمیسیون اقتصادی مجلس دهم درباره اقداماتی که لازم است دولت برای کنترل شرایط اقتصادی کشور انجام دهد، گفت: موضوع بسیار حائز اهمیت توجه به معیشت خانوار و وضعیت کسب و کار بنگاههای خرد اقتصادی است، دولت با اتخاذ سیاستهای پولی و مالی مناسب اقدامات لازم را انجام و از فشار بر بنگاههای اقتصادی بکاهد، دولت با در نظر گرفتن تعطیلی اجباری و بعضا موقتی بنگاهها در حوزههای مختلف، بر حسب شناسایی رستههای آسیب دیده، نظیر پوشاک، حمل و نقل، گردشگری و خدمات، برای این ایام چاره جویی کند.
اما مشخص نشد چرا مجلس دهم در این زمینه قدمی برنداشت؟ آیا در چنین شرایطی مجلس نمیتواند طرحهایی را تصویب و دولت را ملزم به اجرای آن کند؟ مجلس دهم برای بیش از 40 روز در اوج کرونا تعطیل شد تا نمایندگان از ترس ویروس در خانه بمانند آنهم در روزهایی که خیلیها از غم نان نمیتوانستند در خانه بمانند. مجلس اعتدالی دهم تمام شد و مجلس اصولگرای یازدهم با ادعای "گوشکر کن"
حل مشکلات معیشتی از ابتدای خرداد آغاز
بهکار کرد! یک ماه و نیم گذشته اما خروجی مجلس یازدهم این بوده که اعتبارنامه تاجگردون را بعد از 40 روز بحث و جدل رد کردند! در تمام این مدت اصولگرایان در مجلس چه جلسهای و با چه طرح و برنامهای درباره مشکلات کرونا برگزار کردند؟! حالا هم تمام وقت به دنبال سوال یا استیضاح رئیس جمهور هستند! هیاهو برای هیچ! طرح سوال از رئیس جمهور چه کمکی میتواند بکند؟ آیا واقعا نمایندگان تازه کار مجلس یازدهم گمان میکنند بهارستان چنین قدرتی را دارد که در این اوضاع داخلی و خارجی رئیس جمهور را استیضاح کند؟ البته روی کاغذ چنین قدرتی را دارند اما در عمل مصلحت و مقتضیات طبیعتا چنین اجازهای را به آنها نمیدهد بنابراین بهتر نیست به جای شوهای تبلیغاتی به دنبال این باشند که گرهی از مشکلات بردارند؟
روسای تمام کمیسیونهای مجلس یازدهم در نامهای اخیرا به رئیس جمهور اعلام کردند که اوضاع کشور اصلا خوب نیست و روحانی باید اقدامی بکند! اما آیا نمایندگان حقوق میگیرند که نامه نگاری کنند؟ همه میدانند که اوضاع خوب نیست و لازم است اقدامی بشود! اتفاقا مردمی که حقوقهای بالای ده میلیون نمیگیرند بهتر میدانند و اگر قرار باشد نامه بنویسند خیلی بهتر از اینها مینویسند هرچند نگاهی به شبکههای اجتماعی نشان از نامههای مردمی دارد که به زبان خودشان مینویسند!
حالا یک سال مانده به انتخابات 1400 اصلاحطلب و اصولگرا همه هم و غم را گذاشتهاند بر اینکه چه کاندیدایی معرفی کنند و چه کسی برنده انتخابات میشود! جریانهایی که از درون هرکدامشان چهل حزب بیرون میزند اما هیچ یک تا کنون یک برنامه سه صفحهای روی کاغذ ننوشته که به مردم اعلام کند حزب ما این برنامه را ارائه داده است اگر دولت و مجلس توجهی ندارند اما ما به عنوان یک جریان و حزب سیاسی با بررسیهای کارشناسی به این نتیجه رسیده ایم! آیا از این طریق نمیتوان برای 1400 تبلیغ کرد؟ جریانهایی که از نوشتن سه صفحه برنامه اقتصادی در وضعیت فعلی عاجز هستند، بود و نبودشان در قدرت چه فرقی به حال مردم میکند؟
> از ریل خارج شده اند
درباره این شرایط گفتوگو کردیم با یک فعال سیاسی اصلاحطلب. حمید قزوینی به «آفتاب یزد» گفت:«وضعیت مدیریت بحران در کشور به طور کلی مشکل دارد خواه برخورد با یک زلزله نسبتا بزرگ باشد خواه حالا که درگیر همهگیری کرونا هستیم، این درحالی است که ایران کشوری بحران خیز است اما هیچ سازوکار مشخصی در بین دستگاههای مختلف درباره آن تبیین نشده است.» او افزود:« با گذشت پنج ماه از کرونا هنوز تکلیف دستگاههای مختلف در درون دولت و بیرون دولت مشخص نیست، از ظرفیتهای عمومی و نهادهای مردمی نتوانستیم استفاده کنیم و آنها را رها کردیم و در واقع هیچ آهنگ هماهنگی نواحته نمیشود و این عاملی است که مشکل را چند برابر میکند. یعنی اگر تحریم وجود دارد، اگر فشارهایی نظیر بسته شدن مرزها هست، نوع مدیریت و بینظمی ما چنین اثرات مخرب را چند برابر میکند چرا که هیچ انسجامی در اتخاذ تصمیمها مشاهده نمیشود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره اینکه چرا دولت، مجلس یا احزاب در چنین شرایطی برنامهای را دستکم روی کاغذ ارائه نمیکنند که چگونه میتوان از شرایط فعلی عبور کرد یا تبعات اقتصادی را کاهش داد، پاسخ داد:« در واقع بسیاری از دستگاهها و نهادهای کشور با فلسفه وجودی خودشان آشنایی ندارند، این دستگاهها و سازمانها وظیفه اصلی خود را فراموش کردهاند و به انجام وظایفی غیر طبیعی مشغول هستند بهطوریکه میتوان گفت این بخشها عملا تبدیل به واقعیتی جدای از واقعیت اصلی خود شده اند.» قزوینی در ادامه گفت:« به نظر میرسد در طول سالها هیچ تلاشی برای بازگشت سازمان و نهادهای مختلف به ریل اصلی خودشان نشده است و در چنین شرایطی وقتی کسی وظیفه خود را نشناسد دور از انتظار است که بتواند برنامه راهگشایی نیز ارائه دهد.»
آنچه در ماجرای کرونا دیدیم بازهم همان داستان تکراری بود، اینکه در ابتدا سخنان زیبا زیاد میشنویم اما در عمل با گذشت زمان ماجرا آنطور که باید و شاید پیش نمیرود. وزیر بهداشت به تازگی گفته تنها سی درصد از یک میلیون دلاری که موافقت شد به این وزارتخانه برای مبارزه با کرونا اختصاص یابد تخصیص داده شده است! از طرف دیگر شنیده میشود میلیاردها دلار ارز حاصل از صادرات از سوی صادرکنندگان به کشور برنگشته است! کاش مسئولان فعلا با کلیدواژه تحریم بازی نکنند و فکری به حال این پولهای موجود کنند، شاید اگر بخواهند بتوانند!
فضایی برای نقد نیست!
علی صوفی- در روزهای اخیر با شیوع موج گسترده دیگری از ویروس کرونا در کشور موضوع راه چاره بار دیگر مطرح شده است و اینکه چرا افراد و نهادهای سیاسی مدیریت بهتری را در این زمینه نداشتهاند. به طور کلی در شرایط فعلی کشور کسب قدرت به اصل تبدیل شده است و نقد و اصلاح به تدریج رخت بربسته است. در این مسیر نقد شونده ظرفیت پذیرش نقد را ندارد و ممکن است که از این نقد تلقیهای گوناگونی صورت گیرد و کار به پیامدهای سنگین نیز بکشد. از سوی دیگر نقدکننده دیگر خصلت نقادی را به دلیل خلق وخوی
منفتطلبی از دست داده است، دیگر تمایلی برای ریسک نقادی ندارد. بنابراین شاهد فضایی بدون مشارکت هستیم. به این معنی است که اگر گرفتاری یا بلایی پیش بیاید جریانات سیاسی احساس مسئولیتی در قبال آن نمیکنند، چرا که اساسا دستگاههای رسمی طوری رفتار کردهاند که گویی ما نیازی به راه حلهای جریانات سیاسی یا حتی نخبگان و متخصصان نداریم، بنابراین کسی را به دایره تصمیمگیری راه نمیدهند، هرتصمیمی بخواهند از جمله گرانی بنزین، نفت، سایر اقلام و... را اتخاذ میکنند و به هرقیمتی نیز تصمیم خود را اجرایی میکنند حتی اگر در این مسیر مردم خسارتهای جانی و مالی بدهند. در واقع فضای کشور عوض شده است، فضای مشارکت پذیری نیست، در سادهترین حالت اگر یک نامه نوشته شود و انتقاداتی مطرح شود سروصداهایی به پا میشود. در باره کرونا نیز به همین صورت است در واقع جسارت نقادی نیست که چه اصولگرا یا اصلاحطلب طرحی بدهند مغایر با آنچه دولت در پیش گرفته است. این ویروس دو بُعد دارد، سلامت و اقتصاد. اگرچه دولت در بخش سلامت و تامین نیازهای مردم و کادر درمان تا حد قابل قبولی موفق بوده است اما در بعد اقتصادی نتوانسته است اقدام قابل ملاحظهای انجام دهد. در یک رابطه علت و معلولی اگر سلامت محوریت یابد اقتصاد آسیب میبیند و اگر اقتصاد محوریت یابد جان مردم در خطر است. در اصل باید سلامت محور باشد و دولت بتواند نیازهای اقصادی را تامین کند اما در شرایط فعلی و با این میزان از کسری بودجهای که دولت دارد و تحریمها وجود دارد نمیتوانند چنین اقدامی را انجام دهند. ریشه این مسئله نیز به سیاست خارجی برمیگردد که در این زمینه نیز طبیعی است جریانهای سیاسی و افراد ریسک نقادی را به جان نمیخرند چرا که میتواند تبعات مختلفی داشته باشد. بنابراین مجموع چنین شرایط و فاکتورهایی وضع فعلی را پدیدآورده که در واقع همه در عمل سکوت کرده اند.