بسیار پیش از این انتظار میرفت که با آغاز به کار مجلس یازدهم آنها برخلاف مجلس دهم که رویکرد تعاملی در مقابل دولت پیش گرفتند رویکرد تقابلی در برابر دولت حسن روحانی اتخاذ کنند. انتقادات گاه و بیگاه و حمله به دولت در ابتدای راه این مجلس نشان داد که سمت وسوی نظرات مستاجرین جدید بهارستان چگونه است. حضور آذری جهرمی وزیر ارتباطات در مجلس و خطابهای صریح قالیباف رئیس مجلس به وی که فضای مجازی را هم مثل صنعت خودرو مدیریت میکنیم برای نخستین بار بهطور علنی شمشیر مجلس یازدهم را برای دولت و دولتمردان از رو بست. حال این سوال در اذهان جامعه نقش بسته که با دلار گذر کرده در ۲۰هزار تومان، سکه هشت و نیممیلیون تومانی و قیمت سر به فلک کشیده خودرو و وضع بغرنج اقتصادی و معیشتی واقعا اولویت مشکلات کشور بستن فضای مجازی است؟ این نکته است که مقداری تامل برانگیز است. برای بررسی نحوه مواجهه مجلس یازدهم با دولت، علل گرانی ارز، عملکرد دولت و انتخابات ۱۴۰۰، با سیدمصطفی هاشمیطبا فعال سیاسی اصلاحطلب و معاون رئیسجمهور در دوره سازندگی به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :نگاهي به رويکردهاي اخير مجلس نشان ميدهد که آنها بيش از تعامل رويکرد تقابلي با دولت گرفتهاند؛ اساسا اين رويکرد در طولاني مدت چقدر ميتواند به کشور ضربه وارد کند؟
پيش از اين نيز گفتم که مباحث و رويکردهاي مجلس در سخنرانيها و بحثها چگونه است. مجلسيها نيز قبل از اينکه وارد مجلس شوند اين حرفها را ميزدند و اکنون نيز طبيعي است که پس از ورود به مجلس چنين سخناني بگويند. اما اينکه دولت بايد بر روي چه ريلي قرار گرفته و حرکت کند مجلس بايد تعيين کند که اين ريل چگونه باشد. مجلس نبايد کليات را بگويد که دولت خوب، خوش اخلاق و جهادي باشد. بلکه بايد ريلگذاري و برنامهريزي کند. بالاخره بودجه کشور در دست مجلس است و دولت هم موظف است سياستهايي که مجلس بهعنوان قانون تصويب ميکند را انجام دهد. لذا بهنظرم طبيعي است که دولت نيز مقاومتي در برابر آنچه که مجلس تصويب ميکند ندارد. بنابراين مجلس اختيارات دارد و بايد از اختياراتش استفاده کند. اختياراتش نيز عبارت از اين است که اين ريل گذاري را تعيين کند. به هرصورت درآمدها و هزينههاي دولت مشخص است و مجلس بايد بگويد که چکار کنند. اينکه به کجا بودجه بدهند و به کجا ندهند. مهم اين است که مجلس هر عملي انجام ميدهد قانوني باشد. حتي اگر هم ميخواهند دولت را به خروج از N. P. T وادار کنند اين کار را طي فرايند قانوني و در يک ريل گذاري درست انجام دهند تا دولت نيز بر روي همان ريل حرکت کند. اينگونه نباشد که وقتي دولت بعد آمد قانون مصوب را براي آن دولت مجددا تغيير دهند. هرچند مجلس اين اختيار را دارد که هرچيزي را که مغاير قانون اساسي نباشد تصويب کند، اما بارها گفتهام که نه اين مجلس اصولگرا يا مجلس غيراصولگرا به دشواري ميتوانند کاري انجام دهند و حرفي براي گفتن داشته باشند. ميشود حرفهاي بزرگ زد ولي حرفي که بشود آن را در جامعه پيادهسازي کرد نه! به قول معروف چون نميتوانند از در وارد شوند از پنجره وارد ميشوند، البته من کاري به اين مجلس ندارم مسائلي که در کشور هست به اين سادگي نيست که مجلس بتواند حل کند و چون طبيعت برخي هجمه و برخورد است، غيراز اين کار ديگري نميتوانند انجام دهند. هر قانون خاصي را هم که بخواهند بگذرانند، متوجه خواهند شد که به سختي قابليت اجرايي دارد، بنابراين به همين حرفها بسنده ميکنند.
از ديدگاه شما چه مسائلي در کشور وجود دارد که مجلس قابليت حل آن را ندارد و چه قوانيني هستند که مجلس با علم قابل اجرا نبودن آنها را تصويب ميکند؟
من معتقدم اينگونه مسائل را بايد از ابعاد مختلف بررسي کرد. مسائل فرهنگي يکي از اين مباحث است. مگر اين همه بر روي مسائل فرهنگي کار نشده است؟ وزارت ارشاد، سازمان تبليغات اسلامي، علما، وعاظ و مداحان همه کار فرهنگي کردند، اما آنطور که بايد نتوانستند کاري کنند و در جامعه تاثيرگذار باشند. موقعي ميگفتند اگر راديو تلويزيون يک ساعت در اختيار ما باشد فلان ميکنيم. خب، راديو تلويزيون که 24 ساعت در اختيار است پس در مسائل فرهنگي چه ميخواهند کنند؟ ميشود قانون گذراند که از يک هفته ديگر همه مردم متقي باشند، اما آيا تقوي به همين راحتي ايجاد ميشود؟ در مسائل اقتصادي نيز در تحريم هستيم و بهخصوص با رئيسجمهوري که آمريکا دارد و غيرقابل پيشبيني است خيلي جاها با ما همکاري نميکنند. ميخواهند چه چيزي را تصويب کنند که شرايط بهتر شود؟ ما يک سري نهادهاي دولتي- اداري داشتيم که وظايفي داشتند و الان منحل شدهاند. مثلا دولت موظف است نرخ ميوه را کنترل کند. در حوزه مسائل اقتصادي مجلس بگويد اکنون که تحريم هستيم دولت درآمدهايش را از کجا بياورد؟ از کجا حقوقها را دو برابر کند؟ از کجا يارانه را 5 برابر کند؟ مجلس قانون اينها را بگذراند تا دولت نيز بنابر وظيفه قانوني اين مصوبات را عمل کند.
طي چندوقت اخير دولت اقدامات خوبي در حوزه عمراني داشته اما برخي جريانات بهخصوص بهارستان نشينان نه تنها اين اقدامات را نميبينند، بلکه به جاي حمايت عليه دولت موضع ميگيرند اين مساله ناشي از چيست؟
البته من نيز نسبت به اين حرکات مثلا توسعهاي دولت نظر موافقي ندارم و بهنظرم بيشتر نمايشي است. مثلا روز دوشنبه وزير راه و رئيس بنياد مستضعفان با همراهان رفتند آزادراه تهران- شمال را که 30 سال است نتوانستيم بسازيم و اگر هم بسازيم خيلي به درد نميخورد، گفتند تا 5 سال آينده آماده ميشود. اين نوع اقدامات بعد از مدتي بيارزش جلوه ميکند. وقتي بودجه عمراني دولت به پايينترين مرز خود ميرسد آن ملاک است نه اينکه چند پروژه را افتتاح يا تصويب کنند. وقتي 50 تصفيه خانه داريم که اينها نصفه و نيمه هستند و عزمي براي به پايان رساندن آنها نيست، اين ملاک عملکرد دولت است. من کاري به آنهايي که منتقد و بدخواه هستند ندارم اما دولت ما به لحاظ توسعهاي بسيار عقب افتاده است. بخشهاي توسعهاي دولتي را با بودجههاي بسيار ناچيز و عدم پرداختي به پيمانکاران بهم زدهاند، چراکه ميخواهند همه چيز را به بودجه جاري تخصيص دهند. بنابراين اين عملکرد دولت در اين حوزه اصلا قابل دفاع نيست. اما دولت نيز از اين امر ناگزير است چون بودجه جاري به دولت فشار ميآورد و مجبور است اين کار را انجام دهد. بودجههاي عمراني بسيار بسيار کم شده و قابل مقايسه با بودجه ساير بودجهها نيست و نميتوان چندان در مورد آن صحبت کرد. بهنظرم بودجه عمراني کشور 5درصد کل بودجه است و اين نشان ميدهد که توجهي به اين حوزه صورت نميگيرد. البته سرمايهگذاري در کشور نزول کرده است. زماني ميگفتيم سرمايهگذاري خارجي بايد انجام شود اما سرمايهگذاري داخلي هم افت کرده است. از اين رو نه اين دولت بلکه هر دولتي هم که مدنظر دوستان باشد نميتواند از پس حل اين مشکلات بر آيد.
مشکلات اقتصادي و معيشتي از يکسو و گراني افسار گسيخته ارز و سکه از سوي ديگر باعث شده تا نارضايتي جامعه نسبت به روندهاي موجود بيش از گذشته باشد اما با اين حال شاهديم که مجلس و دولت رويکرد چندان مشخصي براي حل اين موضوع ندارند؛ اين مساله را چگونه تبيين ميکنيد؟
در مورد بحث ارز دولت در طول سالهاي گذشته حتي موقعي که فروش نفت کشور بسيار خوب بود سعي ميکرد با تزريق اسکناس ارز در بازار قيمت ارز را پايين نگه دارد. اين در حالي است که اکنون مشکل پيدا کرديم، درآمد ارزي ما کم شده و حتي صادراتمان به کشورهاي همجوار به خاطر بيماري کرونا کم شده است. آقاي همتي رئيس بانک مرکزي هم گفت که ما 280ميليارد ارز در بازار ريختيم که همه سود و سرمايه شده که البته راست ميگويد. البته بهنظر من مشکل ما اين نيست که قيمت ارز در بازار چقدر است. دولت هميشه خواسته ارز را بفروشد که بتواند حقوق ارباب جمعي خود را بدهد و لذا بخشي از بودجه جاري دولت از محل فروش ارز و سکه تامين ميشد. همان موقع نيز من شخصا مخالف اين کار بودم، اما ميگفتند چکار کنيم اگر اين عمل را انجام ندهيم چگونه نقدينگي لازم را براي پرداخت حقوق کارمندان دولت، هزينههاي دستگاههاي دولتي و يارانه را تخصيص دهيم؟ اين 280ميليارد دلاري که آقاي همتي گفتند در حقيقت با سياستهاي خود دولت تخصيص يافته که البته باز هم ميگويم من مخالف بودم. حال آقاي همتي ظاهرا بهدليل مشکلات ارزي بيخ قضيه را گرفتند و طبيعي است که قيمت ارز بالا ميرود. مشکل ما اين است که بايد با ارز بتوانيم کشورمان را اداره کنيم نه اينکه صرفا بهدنبال قيمت ارز در بازار آزاد باشيم؟ مهم اين است که با ارزمان بتوانيم کارخانهها را راهاندازي کنيم، خدمات انجام دهيم. اينکه خود را تابع بازار ارز بدانيم اساسا اشکال دارد. بايد مديريت کشور را از محل ارزهايي که در اختيار دولت است و فروش نفت يا هر چيز ديگر که بهدست ميآيد انجام دهيم. اين يک سياست کلي است که سالهاي سال انجام دادند. يعني ارزش فروش و سکه فروش بودند به بازار که اين ارز و سکه را به ريال تبديل کنند و به ريال حقوق و هزينههاي جاري را دهند. حال آقاي همتي هم مقداري ميخواهد جلوي اين رويه را بگيرد که قيمت ارز بالا ميرود و بنا به شرايط موجود درآمد ارزي گذشته را هم نيز نداريم که پوشش دهيم. لذا مجلس هم نميتواند کاري انجام دهد.
اينکه نمايندگان مجلس به مسائلي چون فيلترينگ ميپردازند ناشي از چيست؟
بحث فيلترينگ که هميشه بوده و خواهد بود. آقاي جهرمي وزير ارتباطات نيز به مجلس رفته و مخالفين و موافقين مثل هميشه صحبت کردند. بالاخره اين هم از کارکردهايي است که نمايندگان فعلي مجلس در دستور کار دارند و ميخواهند در اين زمينهها حرف بزنند؛ خب، حق دارند که حرف بزنند. خودشان فيلتر کنند و خودشان بيايند ببينند ميخواهند چه کنند. شرايط بهنحوي است که هر کاري کنند يک صدايي از جايي برميخيزد. دقيقا داستان ملا نصرالدين که هر کاري انجام دادند عدهاي اظهار نظر کردند و واکنش نشان دادند. اکنون نيز اگر فيلتر کنند بخشي از جامعه ناراضي ميشود و واکنش نشان ميدهد. فيلتر نکنند بخش ديگر نسبت به شرايط فضاي مجازي ابراز نارضايتي ميکنند.
با توجه به اينکه يک سال تا پايان کار دولت دوازدهم زمان باقي است دولت بايد چه اولويتهايي را در دستور کار داشته باشد؟
دولت خيلي کارها انجام ميدهد که بايد از آن تقدير کرد. گاز، برق، نفت، سوخت و برقرساني، خدمات بهداشتي و درماني و... از جمله عملکردهاي دولت است که در حوزههاي مختلف انجام ميدهد. چه اولويتهاي ديگري بيش از اين بايد از دولت بخواهيم؟ منتها ما يکسري سياستهاي خارجي داريم که درست است و من تاييد ميکنم ولي کشور و مردم بايد تحمل داشته باشند و دولت و حاکميت نيز بايد به مردم بگويند که بهتر از اين نميشود. بالاخره نميشود که با آمريکا دعوا داشته باشيم و آمريکا نيز قدرت و هژموني خود را اعمال کند و در کشور ما نيز همه چيز سر جاي خود باشد. خير؛ ما اگر ميخواهيم که سياستهاي خود را ادامه دهيم بايد مقاومت کنيم و اينها نيز جزء مراحل مقاومت است. منتها بايد سياست داخلي را بهنحوي تنظيم کنند که به قشر ضعيف و محروم کمتر فشار بياورد که متاسفانه مجلس هنوز به فکر اين مسائل در عمل نيست.
با اين اوصاف معتقديد که تمامي مشکلات از سياست خارجي است و عملکردهاي داخلي مديران تاثيري نداشته است؟
مديران که از آسمان نيامدهاند از همين مردم هستند. من البته با خيلي از سياستها موافق نيستم و فکر ميکنم که بايد به نحو ديگري عمل شود ولي اينگونه نيست که مديران بد کار کنند هرکس زحمت خود را ميکشد. زماني ميگوييد مديران در سطح وزرا يا مديران کل من ميگويم خير مدير يک بانک يا کلانتري هم مدير است بالاخره کشور همينطور ميچرخد و کار ميکند. يکسري فشار داريم، يکسري مسائل ارزآوري و مسائل بازرگاني لاينحل داريم که به داخل کشور منعکس ميشود و همه بايد مقاومت کنند اگر به اين سياست خارجي معتقديم به جاي اينکه معيشت را بهتر کنيم راهي پيدا کنند که به قشرهاي ضعيف فشار نيايد و قشرهاي ثروتمند هزينه کنند و دولت نيز اين رويه را اداره کند اما دولت اين مساله هم نيستند.
با توجه به اينکه در مقاطع مختلف انتخاباتي همواره مقام معظم رهبري بر حضور گسترده مردم تاکيد داشتند اما در انتخابات گذشته با کاهش مشارکت معنادار مردم مواجه بوديم بايد چه اقداماتي براي گسترش مشارکت در 1400 صورت گيرد؟
من فکر ميکنم برخي خيلي دوست داشتند که مردم در انتخابات 98 پرشور شرکت نکنند. چند وقت پيش آقاي حميدرسايي گفتند که بايد تلاش کنيم که مردم هرچه کمتر به پاي صندوقهاي راي بيايند تا ما پيروز شويم. اگر مردم حضور گسترده داشته باشند ما پيروز نميشويم يک گروهي از مردم بايد بيايد که ما را قبول داشته باشند و ما را انتخاب کنند. کاهش مشارکت در انتخابات 98 نيز بر اساس همين رويکرد به اضافه بزرگنمايي مشکلات مردم در حوزههاي مختلف بود که مردم پاي صندوقهاي راي نيايند. عدم شرکت مردم در انتخابات باعث شد که نفر اول اين دوره تقريبا معادل نفر سي و يکم دوره قبل راي آورد. يعني اگر مردم پاي صندوق راي ميآمدند هيچکدام از اين 30 نفر انتخاب نميشدند. بنابراين شرايط طوري رقم خورد که مردم پاي صندوق نيايند و مردم هم نيامدند. در انتخابات 1400 نيز همين رويکرد را پيش خواهند گرفت. هرچند مشارکت بالاي مردم در انتخابات افتخار جمهوري اسلامي بود اما رويکرد حداقلي اصولگرايان اين افتخار را سلب کرده است.