آغاز به کار مجلس یازدهم همچون انتخابات آن و حتی پساانتخابات آن پر سرو صدا بود، چراکه نمایندگان این دوره از مجلس به دلیل موضعگیریهایی که علیه دولت در آغاز کار داشتند واکنشهای زیادی را با خود همراه کردند؛ اما موضوع دیگری که در این روزها مجلس یازدهم را به بستر حواشی کشانده رداعتبارنامه برخی چهرهها در مجلس است. گرچه برخی این رد اعتبارنامهها را با دلایلی عمدتا سیاسی برداشت میکنند، اما نظرات متفاوتی هم وجود دارد که مطرح میکنند نباید به این اتفاقات با بدبینی نگاه کرد. محمدجواد حقشناس فعال سیاسی اصلاحطلب یکی از این افراد است و در این رابطه عقیده دارد: من ترجیح میدهم در شرایط امروز کشور بدبینیها را کمتر مطرح کنم و به بحث اعتبارنامهها به این شکل نگاه کنم. این موضوعات خیلی نمیتواند به خط و رسمهای سیاسی مربوط شود. در همین مجلس یازدهم افرادی مثل مسعود پزشکیان وجود دارند که به لحاظ مرتبه اصلاحطلبی به مراتب شاخص و روشن هستند و فکر نمیکنم بحث نگاه سیاسی در این جریان وجود داشته باشد یا تعیینکننده باشد. برای بررسی این موضوع و تحلیل مسائل روز با محمدجواد حقشناس به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
به گزارش رزونو :در موضوع اخيري که بر سر رداعتبارنامه برخي نمايندگان پيش آمده گمانهزنيهاي بسياري در خصوص شروع زودهنگام دعواهاي سياسي در مجلس يازدهم مطرح شده است، اين اظهارنظرها را تا چهاندازه صحيح ميدانيد؟
امروز قضاوت در خصوص عملکرد مجلس آينده و نحوه مواجهه آنان با مسائل مختلف بسيار زود است و نميتوان از الان کليات روند کاري مجلس را پيشبيني کرد. علاوه بر اين مجلس کمتر از يک هفته است که کار خود را آغاز کرده و عملا اساس و مبنايي براي قضاوت وجود ندارد. به نظر ميرسد بهترين تصميم اين است که به مجلس يازدهم براي اثبات خود زمان بدهيم، با توجه به اينکه اکثر نمايندگان اين دوره از مجلس سابقه اجرايي يا کار در مجلس شوراي اسلامي را ندارند و زمان ميبرد تا با کار کردن در جايگاه نمايندگي مردم و مجلس بتوانند آشنا شوند و به حدي از پختگي و متانتي که از آنها انتظار ميرود برسند، علاوه بر اين مجلس از لحاظ قانوني هم هنوز شکل نگرفته است چراکه بحث اعتبارنامههاي نمايندگان هنوز تکميل نشده و روال نهايي آن هم طي نشده است. گمان ميکنم که براي قضاوت مجلس کمي با در نظر گرفتن تامل و زمان بايد پيش برويم.
با اين وجود فکر ميکنيد در پس زمينه رد اعتبارنامهها دلايل عمدتا سياسي هم ميتواند وجود داشته باشد؟
قانونگذار از ابتداي کار جايگاه نمايندگي مردم را درجهبندي کرده، يکبار نمايندگان توسط افراد ساکن در حوزه انتخابيه انتخاب ميشوند و به نوعي نماينده يک منطقه خاص به خاطر راي مردم به عرصه ميآيد، شأن نماينده يک شأن عام است و نظرات او براي تصويب قوانين و لوايحشان منطقهاي نيست و شخصي که وزير کشور يا خارجه ميشود در خصوص مسائل مردم منطقه دماوند اظهارنظر نميکند چراکه در آن مناطق نمايندههاي خاص وجود دارد به همين دليل هم با ورود اين افراد به مجلس بحث اعتبارنامه مطرح ميشود و نمايندگان بار ديگر توسط همه نمايندگان منتخب مردم سنجيده ميشوند و به جايگاه آنان اعتبار بخشيده ميشود و موقعيت آنان اصالت پيدا ميکند. با چنين روندي ميتوان گفت نماينده دو بار راي ميگيرد؛ يکبار توسط آحاد حوزه انتخابيه خود و بار ديگر هم توسط نمايندگان تمام مردم ايران کرسي نمايندگي افراد معتبر شناخته ميشود. بنابراين به همين دليل است که نماينده وقتي راي را بار دوم کسب ميکند ميتوان اطمينان بيشتري کسب کرد؛ چراکه کيفيت و گستره رايگيري بار دوم بيشتر است، 89 نماينده ديگر اين موقعيت را دارند که درخصوص صلاحيت نمايندهاي ديگر راي بدهند و وقتي اين اتفاق رخ ميدهد عملا به نمايندگي از تمام مردم ايران راي در مجلس اعمال ميشود و هويت پيدا ميکند و اين اتفاقي روشن است. در چنين جايگاهي راي مردم از نظر قانون اساسي بسيار مورد اهميت قرار ميگيرد و از ديدگاه من اين اتفاق جنبههاي مثبت بسياري دارد. در چنين شرايطي بايد در نظر بگيريم نماينده افکار عمومي و وجدان عمومي راي و نظر خود را بار ديگر به شکلي تاثيرگذار اعلام ميکند.
به شکلي ديگر هم مطرح ميکنند. رد اعتبارنامه چهرههايي چون غلامرضا تاجگردون ميتواند مبنايي بر حذف اندک اصلاحطلبان مجلس باشد. اين گزاره را تا چهاندازه به واقعيت نزديک ميدانيد؟
من ترجيح ميدهم در شرايط امروز کشور بدبينيها را کمتر مطرح کنم و به بحث اعتبارنامهها به اين شکل نگاه کنم. اين موضوعات خيلي نميتواند به خط و رسمهاي سياسي مربوط شود. در همين مجلس يازدهم پزشکيان به لحاظ مرتبه اصلاحطلبي شاخص و روشن است و فکر نميکنم بحث نگاه سياسي در اين جريان وجود داشته باشد يا تعيينکننده باشد.
در همين ابتداي کار تيکهپرانيهايي نسبت به دولت از سوي مجلس آغاز شده که بازخورد خوبي در افکار عمومي به همراه نداشته است، فکر ميکنيد اين روند ادامه داشته باشد و در آينده شامل جدال بين مجلس و دولت باشيم؟
مجلس يازدهم بايد تلاش کند تا بتواند موقعيت و جايگاه مجلس را بازگرداند و در بسياري موارد به نتيجه برسد. متاسفانه مجلس يازدهم شروع خوبي نداشته است. در همين مجلس فراکسيونهاي متعددي وجود دارد و از قبل هم مطرح شده بود. يک فراکسيون تلاش دارد از بين سه چهرهاي که دارد يک نفر را به صحنه برساند. آقايان حسيني، نيکزاد و حاجيبابايي براي رقابت مطرح شده بودند اما اين افراد تا شب آخر هم جلو ميآيند اما در روز انتخابات شاهد بوديم که عملا کسي که به نمايندگي آن جريان آمادگي پيدا کرده بود وارد صحنه شود از صحنه رقابت کنار ميرود و اين موضوع براي افکار عمومي قابل فهم نيست که چطور ميشود يک جريان پر سر و صدا و يک فراکسيون در مجلس با هياهوي فراوان به اين شکل از صحنه حذف ميشود و رقيب ديگري باقي نميماند؟ چگونه به اين راحتي ميدان را رها کردهاند؟ اين مسائل همه براي مردم ابهام ايجاد ميکنند. چنين اتفاقاتي اين سوال را به وجود ميآورد که نمايندگان ظاهرا نگاه مستقل ندارند. بسيار زود است که مجلس چنين کنشهاي ريسکپذيري از خود نشان بدهد و در همين ابتداي کار با تکرار اين روند اعتبار خود را از دست بدهد. من اين هشدار را به نمايندگان مجلس يازدهم ميدهم که بهگونهاي عمل نکنند که ادعاهاي موجود در خصوص عملکرد آنها به مردم ثابت کند تصميم و راي نمايندگان مبتني بر نظر مستقل آنهاست و مجلس از جاي ديگري اداره نميشود.