استراتژی دفع اقلیت تندرو بهوسیله ائتلاف با راست میانه یا اعتدالیون در مجلس دهم دوام نیاورد انشقاق امیدیها در بدو امر، اصلاحطلبان را تا حد زیادی دچار شوک و برنامههای اصلاحی آنها را مختل کرد
به گزارش روز نو : این روزها با پایان یافتن عمر مجلس دهم و آغاز به کار منتخبان مجلس یازدهم، بحث و گفتوگو پیرامون عملکرد نمایندگان مجلس دهم بیشتر شده و بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران فرصت را برای قضاوت درباره فعالیت چهارساله دهمین دوره پارلمان جمهوری اسلامی مناسب میدانند. البته افراد و کارشناسانی از طیفهای سیاسی گوناگون بر این باورند که عملکرد نمایندگان دوره دهم مجلس بهگونهای بوده که مجلس دیگر در رأس امور نیست و دلایلی را برای ناکارآمدی مجلس برمیشمارند. ضعف نظارتی، دخالت در امور اجرایی، لابی و بده و بستان با دولتمردان، نبود فراکسیون اکثریت و... از عواملی است که برای ناکارآمدی مجلس دهم برشمرده میشود. در این میان توقعات و انتظارات از نمایندگان فراکسیون امید مجلس دهم که با شور و شوق مردم در انتخابات 7 اسفند 94 و با پشتیبانی تمام قد اصلاحطلبان و سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات وارد مجلس شدند، بیشتر از دیگر نمایندگان بود؛ اما این نمایندگان به جز چند نفر که تعداد آنها به انگشتان دست هم نمی رسد، به دلیل عدم سابقه اصلاحطلبی، همراهی با چهرههای اصولگرا، ترس از رد صلاحیت در دورههای آتی، محافظهکاری و یا دلایل دیگر، نتوانستند انتظارات مردم را برآورده کنند. در همین ارتباط ستاره صبح که روز گذشته گفتگویی با صادق زیباکلام درخصوص عملکرد فراکسیون امید منتشر کرد و در سرمقاله مدیرمسئول با عنوان «کارنامه ناموفق مجلس دهم، پیش روی مجلس یازدهم» پرداخت، به سراغ یک فعال سیاسی اصلاحطلب رفته تا نظرات او را درباره عملکرد مجلس دهم و اعضای فراکسیون امید جویا شود. محمدصادق جوادی حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و رئیس شورای اصلاحطلبان خراسان رضوی که در انتخابات مجلس یازدهم رد صلاحیت شد، معتقد است که ناکارآمدی فراکسیون امید، مردم را نسبت به اصلاحطلبان دلسرد کرد؛ چراکه به زعم او سطح انتظار جامعه از نمایندگان فراکسیون امید، عملکرد اکثریتی بود ولی در حقیقت این جمع اقلیتی عمل میکردند. مشروح گفتوگوی صادق جوادی حصار با مصطفا صباغ، روزنامهنگار را در پی میخوانید.
بخش بزرگی از اصلاحطلبان به دلیل عملکرد فراکسیون امید دچار سرخوردگی شدند مجلس دهم درمجموع نتوانست آنطور که انتظار میرفت، انتظارات رای دهندگان را برآورده کند هربار که از فراکسیون امید انتظار میرفت حرکتی مناسب انجام دهد، انگار ندایی آمد که دست به اقدامی نزند مجالس نمیتوانند فراتر از چارچوبهای تعریفشده کار کنند، چون مانع شورای نگهبان بر سر راه مجلس است سطح انتظار جامعه از اعضای فراکسیون امید، عملکرد اکثریتی بود ولی در حقیقت آنها اقلیتی عمل میکردند در انتخابات مجلس یازدهم در اکثر شهرهای بزرگ کشور مثل مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان و... کاندیدای شناخته شده و درجهیک اصلاحطلب وجود نداشت اصلاحطلبان نباید به هر قیمتی در حاکمیت باشند عملکرد علی لاریجانی طی دوازده سال گذشته و همچنین نمایندگان مجلس دهم موجب شد تا مجلس دیگر در رأس امور نباشد یکی از نقاط ضعف بزرگ لاریجانی این بود که با دولتها و مخالفان مجلس وارد چالش نمیشد و مدارا میکرد
آقای جوادی حصار، به نظر شما نمایندگان مجلس دهم، بهخصوص آن دسته از نمایندگان که با رأی قاطع اصلاحطلبان و حمایتهای آقای خاتمی در فهرست امید جای گرفتند و به مجلس راه یافتند، توانستند انتظارات مردم و اصلاحطلبان را برآورده کنند؟
در مجلس دهم شوک اولیهای به نیروهای اصلاحطلب وارد شد و آن این بود که استراتژی دفع اقلیت تندرو بهوسیله ائتلاف با راست میانه یا همان اعتدالیون در مجلس دوام نیاورد و باوجوداینکه بالای 150 نفر با حمایت آقای خاتمی و اصلاحطلبان وارد مجلس شده بودند و طبیعی بود که بیشتر کرسیهای مجلس در اختیار اصلاحطلبان باشد، ولی در بدو امر بخش اعتدالی که به اصلاحطلبان پیوسته بودند با مدیریت آقای لاریجانی و بقیه نیروهای اصولگرایی که همراه ایشان آمده بودند از اصلاحطلبان جدا شدند. یعنی اولین اقدام در موضوع ریاست مجلس بین آقای عارف و آقای لاریجانی بود که طبیعتاً میبایست سرلیست اصلاحطلبان یعنی آقای عارف که کاندید ریاست مجلس بود، بهعنوان رئیس انتخاب میشد ولی چنین اتفاقی نیفتاد. انشقاقی که در بدو امر صورت گرفت، اصلاحطلبان را تا حد زیادی دچار شوک کرد و برنامههای آنها مختل شد. بعدها اگرچه فراکسیون امید جلسات مرتب و منظمی داشت و پیگیر مطالبات زیادی بود ولی دیگر توانایی و انسجام آن را نداشت که اکثریت مجلس و یا هیئترئیسه مجلس را از آن خود کند. در کمسیونها نیز چنین شد و توفیق کسب ریاست کمیسیون با اصلاحطلبان نبود و در هر دوره یکی دو یا سه کمیسیون به دست آنها میرسید، ولی روند به نفع اصلاحطلبان نبود. مجموعه همین نکات باعث شد بخش بزرگی از اصلاحطلبان از همان مراحل دچار سرخوردگی شوند.
مجموعهی مجلس دهم چطور؟ آیا بهزعم شما عملکرد نمایندگان این دوره راضیکننده بود؟
به عقیده من مجلس دهم درمجموع مجلس بدی نبود اما آنطور که برنامهریزی شده بود و توقع میرفت، عمل نکرد. البته مشکلات بیرونی نیز در مجلس اثر داشت. در دو سال پیدرپی و به فاصله یک سال و نیم اتفاقاتی در کشور رخ داد که میطلبید فراکسیون امید در مجلس حرکتی بدیع در سامان بخشی به این رفتارها نشان بدهد، ولی هر بار ندایی از سویی آمد و به قول آقای مطهری هر کاری که میخواستند انجام بدهند به آنها اجازه داده نمیشد. این مسائل درمجموع مجلس را از سطح انتظار پایینتر آورد و به قول آقای لاریجانی این مجلس، مجلس مظلومی بود؛ از طرفی نه از اصلاحطلبها و نه از اصولگرایان هیچکدام صاحبمجلس نبودند. و انسجام لازم به معنای خاص کلمه وجود نداشت و مجلسی برآمده از آرا و نظارت مختلف و از جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی بود.
مگر نه اینکه عدهای میگویند اگر تضارب آرا و تنوع دیدگاهها در مجلس وجود داشته باشد، میتواند مؤثرتر واقع شود؟ پس چرا این اتفاق نیفتاد؟
درمجموع به نظر من هیچ مجلسی در ایران نمیتواند فراتر از چهارچوبهای تعریفشده کار کند چون درنهایت امر شورای نگهبانی بالای سر مجلس است که مصوبات را نگه میدارد و درنهایت مجمع تشخیص ورود میکند. همه ما دیدیم که در مسائلی چون لوایح افایتیاف و پالرمو مسئله چقدر در مجموعه دستگاههای بالادستی ماند؛ زیرا مجمع تشخیص مصلحت نظام شبیه به یک مجلس بالادستی شده و مصوبات این مجلس باید آنجا به تأیید برسد. به عقیده من مجلس دوران سختی را گذراند و نمیتوان توقعی بیش از این از مجلس داشت.
آیا با این گزاره موافقید که عملکرد غیرقابلقبول فراکسیون امید مجلس دهم، به وجهه مردمی اصلاحطلبان آسیبزده است؟
نکتهای که باید در نظر گرفت این است که اصلاحطلبان در این مجلس اکثریت نداشتند و بهعنوان یک اقلیت در مجلس کاری را انجام میدادند که مورد انتظار ذهنیت اکثریتی مردم کشور نبود؛ بنابراین سطح انتظار جامعه از نمایندگان مجلس انتظار عملکردی اکثریتی بود ولی در حقیقت این جمع اقلیتی عمل میکردند. مردم و مجلس نتوانستند این تناقض را حل کنند. بهعبارتدیگر فراکسیون امید موفق نشد جامعه را متوجه اقلیت بودن خود کند. مردم میدیدند لیست آقای خاتمی به مجلس رفته است و همین مردم را نسبت به اصلاحطلبان دلسرد کرد، چون دیدند که این افراد کارآمدی لازم را نداشتند. مطالبات درهمپیچیده شد و خروجی ناکامی و ناموفقی اصلاحطلبان بود. ولی همه واقعیت این نیست و مواردی به مجلس تحمیل شد و واقعیت این نبود که اکثریت مجلس دهم اصلاحطلب باشند. در حقیقت این مجلس اصولگرایی هم بود.
چرا اصلاحطلبان در دو انتخابات گذشته مجلس، یعنی دورههای دهم و یازدهم، دو رویکرد متفاوت درباره شرکت در انتخابات در پیش گرفتند؟ با علم به این موضوع که نگاه کلی حاکمیت یا بهطور مشخص شورای نگهبان درباره انتخابات تغییری نکرده است؛ آیا این تغییر رویکرد به این معنا نیست که اصلاحطلبان به هر قیمتی خواهان حضور در قدرت هستند؟
اصلاحطلبان از دو سال قبل به اینسو در میان خود آرای متفاوتی داشتند بخشی از اصلاحطلبان عقیده داشتند اگر وارد انتخابات بشوند و با تمام توان و قدرت شرکت کنند ولی شکست بخورند برای آنها خوب نخواهد بود؛ چون برای حمایت از دولت میروند و کسی اجازه نخواهد داد آنها کار کنند. ازاینرو اصلاحطلبان گفتند که در بازی از پیش باخته شرکت نخواهند کرد. ولی عدهای عقیده داشتند در اعتراض به رد صلاحیت گسترده نیروهای اصیل اصلاحطلب شرکت نمیکنند. ازاینرو در این انتخابات در اکثر شهرهای بزرگ کشور کاندیدای درجهیک اصلاحطلب نداشتیم. ما در شهرهای زیادی مثل مشهد و اصفهان و تبریز و جاهای بسیاری تصمیم گرفتیم اگر نیروهای سرشناس رأی آور نداشته باشیم لیست ندهیم؛ این بدان معنی است که اصلاحطلبان حاضر نیستند به هر قیمتی در حاکمیت باشند. بسیاری از اصلاحطلبان عقیده دارند اصلاحطلبی باید بیرون از حاکمیت دنبال شود و باید از خارج از این مجموعه بهنقد دولت بپردازیم. چون وقتی در دولت باشیم به دفاع از خود متهم میشویم. در مقابل عدهای همچنان عقیده دارند که اگر در داخل مجموعه نظام باشیم میتوانیم تأثیر داشته باشیم و از وقوع برخی از مسائل جلوگیری کنیم. من عقیده ندارم که اصلاحطلبان بخواهند به هر قیمتی وارد مجموعه نظام بشوند شاید کسانی در این نظر باشند و خود را تکنوکرات بدانند و در هر دولتی حتی دولت احمدینژاد نیز مشغول به کار شوند؛ من با این عده بحثی ندارم و به نظرم هیچ اشکالی ندارد، ولی عدهای نام اصلاحطلبی را بر خود برگزیدهاند و حاضرند به هر قیمتی ولو گذشتن از عقایدشان از این سد بگذرند که این مورد محل مناقشه است. اصلاحطلبی این روش را نمیپسندد و با این افراد همکاری نمیکند.
شما عملکرد علی لاریجانی را در مقام رئیس پارلمان در طول سه دوره گذشته و بهخصوص دوره اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای لاریجانی نیرویی معتدل و میانهرو بود که خود را با شاغول رهبری تنظیم میکرد. به نظر من ایشان هر آنچه را که مطلوب سیستم شورای عالی کشور بود را در مجلس مورد پیگیری قرار میداد و به قانون تبدیل میکرد. به عقیده من ایشان یک اصولگرای معتدل است که همواره در مدیریت انعطاف لازم را از خود نشان میدهد. البته ایشان در طی دوازده سال گذشته مجلس را از جایگاه مجلس بودن پایین آورد و موجب شد این مجلس در رأس امور نباشد و به خاطر حقوق ملت با دولتها وارد چالش نشود. البته در دولت دوم آقای احمدینژاد با شخص محمود احمدینژاد به مشکل برخورد که چالشی شخصی بود و بحثها و برخوردها در موضع نمایندگی مجلس نبود. یکی از نقاط ضعف بزرگ آقای لاریجانی این است که ایشان مدیر اهل مدارایی بود.